اهمیت استراتژی رهبری تیم در موفقیت سازمان چیست؟

رهبری یک تیم هدایت کننده اعضای تیم به سمت اهداف آن است با لحاظ کردن حفظ ارزش‌ های تیم و ایجاد وحدت و یکپارچگی بین اعضای آن.

لذا در مرحله اول یک رهبر مقتدر باید دارای شخصیتی کاریزماتیک و با جذبه باشد.

کاریزماتیک بودن یک رهبر تاثیرگذار

در ابتدا باید بدانیم کاریزما یعنی چی؟

تعریف کاریزما

اثر گذاری و همراه کردن دیگران با خود با جذب کردن آن ها وفاداری در اطرافیان شکل می‌ گیرد که در واقع مهارتی است که می توان با آموزش آن را در خودمان توسعه دهیم.

جذب کردن با برخورد اثر گذار بیانگر قدرت یک رهبر و خوش ‌رویی وی را برای اطرافیان دوست داشتنی می‌کند.

خوش رویی رهبری تیم

به عنوان یک رهبر باید بتوانیم با افراد تیم سازگار باشیم و به آن ها حس خوب انتقال دهیم که برای افزایش سطح این توانایی می بایست هوش احساسی خود را بالا ببریم. یک رهبر باید همواره خوش بین و اطمینان بخش به نظر آید. پس حتی اگر نیاز باشد باید نقش بازی کنیم که این هم جز با کنترل و تسلط بر احساس امکان پذیر نیست. با علاقه باید به حرف اعضا تیم گوش کنیم و پاسخ های صحیحی و در عین حال واقع گرا به آن ها دهیم و با احترام صحبت کنیم.

اثر گذاری یک رهبر

اثر گذاری 3 بخش دارد حضور توانایی اثر گذاردن و توانایی رهبری کردن.

این سه بخش را کسی می تواند در وجود خود داشته باشد که دارای اعتماد به نفس کافی باشد. یک رهبر کاریزماتیک به قدری در این مورد قوی است که نه تنها از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است بلکه باعث بالا رفتن سطح اعتماد به نفس دیگران می‌شود.

داشتن تفکر مثبت و خوش بینی قدرت رهبر را در حل مشکلات بالا می‌برد. رهبران کاریزماتیک با متقاعد سازی و همراه کردن دیگران برای نیل به هدف مشترک تلاش می ‌کنند و کاری که غیر ممکن به نظر می ‌آید را اجرایی می‌کنند. رهبر بودن تا حدودی ذاتی است اما ما می ‌توانیم با آموزش آن را در خود ایجاد یا توسعه دهیم مثلا به رفتار و عملکرد دیگر رهبران در حوزه کاری خود توجه کنیم.

پس کاریزما یک مهارت است که می توان آن را بسط داد. در زیر به بررسی چند ویژگی رهبران کاریزماتیک می پردازیم:

ویژگی ‌های رهبران کاریزماتیک و تاثیرگذار

رهبرانی دارای این ویژگی هستند که تحول ایجاد کنند چرا که تنها این رهبران می توانند سطح قابل توجهی از تغییرات را به وجود آورند.

 رهبری متفکر تیم

این رهبران همواره ایده های نو برای کسب و کار دارند که انجام آن را راحت تر می‌کند. اگر بخواهیم متفکر باشیم باید همواره اشتیاق به کار داشته باشیم و در آن مهارت لازمه را کسب کنیم. رهبران متفکر همواره قابل اعتماد تر از دیگر رهبران هستند. با تقویت چند ویژگی نظیر چند نمونه‌ ای که در زیر اشاره کردیم می توانیم رهبر متفکر شویم:

برای رهبر متفکر بودن نیاز نیست مشهور باشیم ما باید نقاط مثبت خود را بیابیم و در محقق سازی اهداف با دیگر اعضا تیم همراه و شریک شویم.

نقش رهبری تیم در ایجاد انگیزه

اهمیت انگیزه از آنجایی مهرز است که تنها زمانی کارکنان عملکرد بهتری از خود بروز می ‌دهند که انگیزه کافی برای کار و اجرا آنچه به آن ها محول شده است را دارند. انگیزه باعث تعهد کاری آنها و مشارکت در حل مشکلات می‌شود. به عنوان رهبر باید بتوانیم در کارکنان خود انگیزه ایجاد و آن را حفظ کنیم. طوری که اعضا از اینکه برای سازمان کار می ‌کنند با تمام وجود افتخار کنند.

چند راهکار ایجاد انگیزه

هر عضوی از تیم یا فردی از یک سازمان می‌خواهد ارزشمند دیده شود. پس هر هزینه ‌ای که برای ارتقا سطح انگیزه کارکنان در نظر گرفته شود قطعا به قدری سود آوری دارد که با ارزش باشد. در حقیقت با این چنین هزینه ‌هایی ما روی پرسنل خود سرمایه گذاری می ‌کنیم.

سطوح رهبری

رهبر بودن یا رهبری دارای 5 سطح است که هر رهبر با سطح شخص دارای ویژگی هایی خاص خود است و هر سطح در جایگاه خود و وضعیت تیم یا سازمان به کار می‌رود. لذا سطوح بیانگر بی ‌اهمیتی نیست اما به ما یادآور می‌شود که بدانیم چه رهبری می‌خواهیم باشیم و برای آن کدام ویژگی را در خود تقویت کنیم.

اکنون به بررسی کوتاه درباره رهبری سطح پنجم می‌پردازیم:

رهبران سطح پنجم

ویژگی شخصیتی این افراد به گونه ‌ای است که نیاز به خودستایی و خودخواهی ندارند و همواره در تلاش هستند که اهداف بزرگ تر برای سازمان تدوین کنند و آن را به سمت عالی شدن پیش ببرند. در تمامی شرکت ها و سازمان ها و تیم‌ هایی که از خوب به عالی شدن رسیدند، رهبر یا رهبرانی از سطح پنجم داشته اند.

رهبر سطح پنج عزمی راسخ برای اجرائیات تفکرهای مثبت دارد آن ها ممکن است برای عالی شدن دست به هر کار عجیبی برای سازمان بزنند. برای این گروه ضوابط بسیار با اهمیت تر از روابط است.

رهبری تیم در سطح پنجم کسی است که قادر است در زمان درست در جایگاه مناسب قرار گیرد و موفقیت خود را تصاعدی بالا ببرد.

این رهبران موفقیت را شانس تلقی می‌ کنند، یعنی خود را در موفقیت خارج از گود قرار می‌ دهند اما در زمانی که مشکلی بروز کند مسئولانه درصدد حل بر می ‌آیند و خود را دلیلی برای بروز مشکل می‌ پندارند. نکته قابل توجه در رابطه با آن ها این است که این رهبران کم تر در راس سازمان قرار می ‌گیرند.

افراد می توانند در شرایط مناسب، با توسعه فردی، داشتن مربی خوب و… به رهبر سطح پنجم تبدیل شوند.

رهبران سطح پنجم معمولا در دل سازمان ‌ها هنوز حضور دارند تنها باید آن ها را بیابیم و زمینه رشد به این افراد دهیم این که بدانیم چه می‌ خواهیم و تلاش ها برای دستیابی به چه چیزی است عامل مهمی برای رهبر سطح پنجم شدن است.

نکته آخر و حائز اهمیت این است که صبر نکنیم تا ناکارآمد ها از سازمان بیرون بروند. اگر صادقانه به موضوع نگاه کنیم شاید دوست نداشته باشیم آن ها از سازمان بیرون بروند چون خروج آن ها باعث می ‌شود ما تلاش سخت تری کنیم پس با صداقت و کوشا برای اهداف همت کنیم.

Rate this post
خروج از نسخه موبایل