مدیران در هر سطحی میتوانند ویژگیهای مثبت و منفی خاص و منحصر به خودشان را داشته باشند. همه ما برای یک بار هم که شده مدیر بد را تجربه کردیم. اما جالب است بدانیم که آنها هرگز خودشان را مدیر بد نمی پندارند. اما بدانیم یک مدیر ممکن است از دید یک کارمند خوب و از دید دیگری بد باشد.
ویژگی های یک مدیر بد
آنچه که مسلم است این است که مدیران بد باعث آزار اعضا تیم با سازمان میشوند چون نمیتوانند تیم را به سمت اهداف از پیش تعیین شده هدایت کنند. اما همه آنها دارای یکسری صفات منفی مشترک هستند که باهم بخشی از آن را بررسی میکنیم.
خودشیفتگی
اولین مشخصه یک مدیر بد خودشیفتگی وی است و همواره در حال بررسی اثرات منفی کار کارمندان روی وجه کاری خودشان هستند از نشانه های خود شیفتگی به موارد زیر می توان اشاره کرد.
دارای احساسات سمی هستند و برای جلب توجه و نمایش گذاردن قدرت خود سعی میکنند تعادل کارمندان را در حین کار برهم بزنند. آنها افراد را سریع قضاوت میکنند و بعضاً با تحقیر دیگران خودشان را تقویت و احساس برتری میکنند.
سرزنش گر هستند
آنها هرگز نمیخواهند انتقاد ها را بپذیرند، حتی اگر منطقی باشد و با عصبانت، تظاهر به بی تفاوتی، بهانه تراشی و تمسخر سعی در سرزنش دیگران یا گاهی مقصر کردن در مشکل پیش آمده، مسئله را به نفع خود به پایان میبرند.
محق بودن
همواره حق با مدیر بد است. چنین مدیرانی خود را محقق بر هر داستان و ماجرایی میدانند و به خودشان اجازه قانون شکنی یا هنجار شکنی می دهند و در مواردی فکر میکنند آنها برتر از هر قانونی هستند و این یک اشتباه بزرگ است.
تنها فرد ارزشمند در سازمان همان مدیر بد است
چنین مدیرانی از تحسین و تمجید کارمندان خوب خود داری میکنند و حتی ممکن است باعث کاهش درخشش این افراد شوند. برای آنها مهم نیست با چقدر کار میکنیم و چه عملکردی داریم. آنها به راحتی ما را نادیده میگیرند و نتایج خوب حاصل از کار ما را تهدیدی برای خوب میپندارند.
مدیر بد روی نام و نشان خود موکد است
مدیران خود شیفته همواره در حال یادآوری افتخارات خود به دیگران است. اینکه از چه دانشگاهی فارغ التحصیل شده، از چه جاهایی برای کار دعوت شده، چه پروژه هایی انجام داده است و.. به عبارتی خود شیفته ای این چنینی سعی میکند افتخارات و موفقیت ها و تقدیر نامه هایش را در چشمان تک تک کارمندان فرو کند. همچنین آنها سعی میکنند همواره دیده شوند. در جلسات، در جلوی دوربینها در کنفرانسها و… آنها از هر فرصتی برای نمایش قدرت، اقتدار و اثر گذاری های خود استفاده میکنند.
تبعض قائل شدن بین کارکنان
برخی مدیران بین کارمندان خود جدا از کارایی و عملکردشان تفاوت ها و تبعیضهایی غیر معقول قائل میشوند که بسیار خطرناک است. چرا که منجر به چند دستگی در افراد تیم شده و باعث دور شدن از اهداف تیمی و جایگزینی آن با اهداف شخصی میشود.
عدم قاطعیت در تصمیم گیری
مدیران بد یک ویژگی مهم به عنوان مدیر را ندارند و آن هم قاطعیت و تصمیم گیری و ثبات و پایداری در آنهاست. آنها مشخص نمیکنند دقیقاً خواستهشان از کارمندان چیست و همچنین در برنامه ریزیها و اجرای آنها ثباتی ندارند. چنین مدیرانی هیچ هراسی از اینکه موفقیت دیگران را به نام خود نشان دهند ندارند. این امر باعث میشود کارمندان انگیزه لازم برای کسب موفقیت های بعدی را نداشته باشند.
عدم انتقاد پذیری
یک اشتباه بزرگ مدیران بد این است که هرگز مسئولیت اشتباهات خود را نمیپذیرند و عذر خواهی نمیکنند. این موضوع باعث می شود که انگیزه از افراد گرفته شود و این ویژگی بد به کارکنان نیز انتقال می یابد.
آن چه که مدیران بد باید بیاموزند
دیگر پاداش دادن، اتاق بازی و غذای رایگان برای کارکنان انگیزه کار محسوب نمیشود. در ادامه به چند راهکار با هم میپردازیم:
- گاهی جلسات کاری را خارج از محیط کاری برگزاری کنید.
- در روز های کاری شلوغ و پر کار با وعده غذایی ، موسیقی و .. آنها را سورپرایز کنیم.
- مسابقه ها ی دوستانه در کارمندان باعث میشود حس رقابتی در آن ها در کار به سمت دیگر هدایت شود. در واقع با مسابقات دوستانه ما کارمندان را در محیط سالم رقابتی قرار میدهیم.
- به سلامتی و نشاط روحی و جسمی کارمندان اهمیت دهیم برای آنها سالن ورزشی در نظر بگیریم . کلاس های توسعه فردی تشکیل دهیم.
- مدیر بد در زمان بروز مشکل از دسترس خارج میشود. آنها تنها خواهان راه حل نهایی هستند اما کاری برای رسیدن به آن انجام نمیدهند.
- به آنچه خود میگویند عمل نمی کنند چنین مدیرانی قابل اعتماد نیستند.
- به اعضای تیم اهمیت نمی دهند . تناسب کار و اجرای درست توسط اعضا از وظایف مهم مدیران است اما یک مدیر بد با نادیده گرفتن افراد باعث میشود فشار کار روی فرد یا افراد مشخصی قرار گیرد. این کار باعث درگیری، نفرت بین اعضای تیم میشود و به نوعی خواسته یا ناخواسته دو به همزنی را منجر میشود.
- مدیران بد، کارمندی که با وی همراه و هم عقیده نیست را با تحقیر و تمسخر نادیده میگیرد حتی اگر آن فرد شایستگیهای لازم برای کار را داشته باشد. در واقع شگرد همه مدیران تمسخر کارمندی در حضور دیگر همکاران است. با این کار شخصیت وی و انگیزههای او را نابود میکنند.
موارد بالا باید سر لوحه کار یک مدیر بد قرار گیرد تا انگیزه لازم برای اجرای برنامههای تدوین شده در افراد ایجاد گردد. آنچه مسلم است این است که عامل اصلی ترک سازمان توسط کارکنان، مدیر بد آن است.
نتایج کار یک مدیر بد
خاطرات بد ما از مدیران بد چیست؟ مدیران ما چه ویژگیهایی داشته اند که ما سازمان را علی رغم میل باطنی ترک کردیم؟ این سوال را بارها دیگران از پرسیده اند، حال در ذیل به چند نمونه از عملکرد این مدیران که منجر به چنین نتیجهای شد میپردازیم:
- آنها به شدت ما را مدیریت میکردند و ما را زیر سوال می بردند.
- آنها به ما اعتماد نداشتهاند و نمی توانستند بپذیرند که روزی ما هم از آنها جلوتر خواهیم بود.
- آنها ریسک پذیر نبودند. چرا که ترس از دست دادن موقعیت خود را داشتند و حتی گاهاً با ایجاد ترس در ما ناکارآمدی خود را پوشش میدادند.
- آنها به ما حق تصمیم گیری نمیدادند.
ممکن است موارد بیشتری را بتوانیم بگوئیم. اما آنچه که واضح و روشن است، یک مدیر بد مهارت لازم برای مدیر بودن را ندارد. برای یک کارمند دلایلی نظیر عدم توانایی و مهارت لازمه برای انجام کار، منظم نبودن، وجود مشکلات شخصی که باعث عدم تمرکز میشود و… می تواند برای ترک شغلش کافی باشد. اگر مدیر خوب در سازمان حضور داشته باشد، میتواند با ایجاد انگیزه کارمندان را برای یادگیری آنچه که نمی داند ترغیب کند و او را به نظم عادت دهد. یک مدیر خوب شناخت کافی از کارمند و مشکلات پیرامون وی دارد که سعی می کند آن را حل کند یا به او کمک کند تا بر مشکلات فائق آید. لذا می توان گفت محیط کار و مدیر خوب میتواند ناهنجاری ها و ویژگی منفی کارمند را اصلاح کند.
بارها شنیدهایم که کارکنان خوب مهمترین سرمایه یک سازمان هستند و افراد با انگیزه عامل رشد آن پس یک مدیر بد عامل بسیار مهمی بر خروج چنین افراد کارآمدی هستند.