خصوصیات رهبری
رهبری یک هنر است تا علم،و هر یک از رهبران جهان سبک های خاص خود را دارند. برخی آرام و تحلیلی و برخی دستوری عمل میکنند. اما آنچه بین همه آنها یکسان است، هوش هیجانی بالای آنهاست. این یعنی رشد موفقیت و نقطهای که همه افراد خواستار کار برای آن فرد باشند. اسکات بل درباره رهبری میگوید: راز تبدیل شدن به یک رهبر خوب القای باوری در تیم است و آن باور این است که ما به عنوان رهبر به موفقیت تیم اهمیت میدهیم. آن زمان صداقت و وفاداری و کار خوب برای سازمان توسط کارمندان به ارمغان میآید.
نقش هوش هیجانی در رهبری
دانیل کلمن معتقد است، آنچه که رهبران بزرگ را از رهبران خوب جدا میکند، هوش هیچانی است. ویژگی مرکب از 5 مهارت که باعث ارتقاء عملکرد میشود. مهارت های هوش هیجانی شامل:
خودآگاهی
شناخت نقاط قوت ،ضعف، محرکها ،ارزشها و اثر آنها روی دیگران که ویژگی نظیر اعتماد به نفس، خود ارزیابی را در فرد تقویت میکند. خودآگاهی یعنی شناخت عمیق احساسات، نقاظ ضعف و قوت و انگیزههای خود. رهبری که به خود آگاهی رسیده باشد، به راحتی درباره این ویژگی ها صحبت میکنند و حتی برای انتقاد سازنده مشتاق هستند. با کمک خود آگاهی رهبران در درجه اول احساسات خود را مدیریت میکنند.
خودتنظیمی
کنترل یا تغییر جهت انگیزه ها و خلقیات محل خود، میل به خود داری از قضاوت که ویژگیهایی نظیر اعتماد و درستکاری را در فرد تقویت میکند.
رهبرانی که میتوانند احساسات خود را کنترل کنند، اغلب بیاحساس به نظر میآیند و رهبرانی که به شکل کلاسیک ( با خلق و خوی تند) عمل میکند. احساساتشان را جای کاریزما و میزان قدرت وی محسوب میکنند. اما رهبران دسته اول توانایی پاسخگویی سنجیده نسبت به اطراف را دارند، اما گروه دوم با رفتارهای غریزی خود گاهی زیان بار عمل میکنند.
انگیزش
میل به کار، به دلیلی فراتر از پول و مقام که فرد با شور و هیجان به دنبال اهداف میرود، باعث میشود استعداد فردی شکوفا شود. اگر بخواهیم تنها یک ویژگی مشترک بین رهبران را عنوان کنیم بیشک انگیزش است. چرا که آنهایی که انگیزه بالایی دارند، حتی اگر نتایج علیه آنها هم باشد، هم خوش بین میمانند. رهبران با بالا بردن انگیزه در کارکنان تعهدشان به سازمان را بالا برده و بقدری اثر گذاری میتواند بالا باشد که با وجود شرایط بهتر آنها حاضر به ترک سازمان نمیشوند.
همدلی
توانایی درک احساسات دیگران و مهارت یافتن در ارتباط با دیگران باعث تقویت تعهدات سازمانی ، خوش بینی و … در افراد میشود. همدلی برای یکی رهبر از ویژگی های الزامی است .چون استفاده فزاینده از سازمان، سرعت رو به رشد جهانی و نیاز فزاینده به حفظ استعدادها، تنها از طریق همدلی کردن با اعضای سازمان امکان پذیر است. برای همدل کردن افراد با هم یک رهبر باید با جلسات تک به تک و صحبت با افراد از نظرات آنها مطلع شود.
این موضوع کمک میکند که رهبر بداند کارمندان چرا حس سرخوردگی دارند یا چرا حس میکنند که نادیده گرفته میشوند. در مرحله بعدی با برگزاری گردهماییها و تشویق افراد توسط یکدیگر و گلایههای سازنده با هم حس بهتری خواهند داشت . یک مدل از ایجاد همدلی ارتباطهای استاد شاگردی است. که باعث حس رضایت بهتر و تغییرات شغلی کمتر منجر میشود چون اساتید طی آموزشهایشان در روح و جان افراد حضور مییابند. پس یک رهبر با ایجاد همدلی مهمترین کاری که میکند این است که افراد با استعداد را در سازمان حفظ میکند.
مهارت اجتماعی
مهارت در مدیریت روابط و توانایی یافتن زمینه مشترک با دیگران که باعث اثر بخشی در رهبری ، قدرت اقناع بالا در افراد میشود.
مهارت اجتماعی یعنی برخورد دوستانه با افراد با هدف شخص و هدایت آنها به سمتی که مد نظر ماست رهبرانی که مهارت اجتماعی را در خود تقویت کنند از محبوبیت بالا تری برخوردار هستند. چنین افرادی مستعد مدیریت هستند. این رهبران قدرت اقناع بالایی دارند به موقع به منطق و به موقع به احساس روی میآورند.
داشتن مهارت اجتماعی مهمترین اجزا هوش هیجانی یک رهبر است.
رهبران باید به صورت اثر بخش رهبری را انجام دهند. رهبری که نتواند همدلی خود را بروز دهد. اگر نتواند شور و هیجان وارد سازمان کند. مهارت اجتماعی به کمک او میآید.
توجه کنیم که هوش هیجانی امری اکتسابی است و با آموزش میتوان آنرا فراگرفت.
نقش شجاعت در رهبری
- شجاعت باعث اقدام یک رهبر میشود شجاعت قابل یادگیری است اگر آنرا تبدیل به عادت کنیم این ویژگی را تقویت میکنیم: 1) یکی از کلیدهای مهم شجاعت قاطعیت است. برایان تریسی میگوید قاطع عمل کنید، مطمئن باشید نیروهای غیبی به کمک شما میآیند.
- دومین کلید شجاعت اشتیاق است. رهبران منتظر افراد دیگر نمیمانند. تا کاری انجام دهد. مانند اینکه یک فرمانده موقعی که اجازه حمله به مهاجم نمیدهد.
- سومین نشانه شجاعت پایداری است. مهم نیست مسیر چقدر سخت است چقدر استرس و تنش و فشار را متحمل هستیم. اما به عنوان یک رهبر باید مقاوم پایدار، سر سخت باشیم. چرچیل میگوید: من تاریخ را مطالعه کردم و تاریخ به شما میگوید که اگر به اندازه کافی صبر و پایداری کنید همیشه اتفاقی میافتد.
- چهارمین نشانه شجاعت ریسک پذیری رهبر است. آینده به کسی که خطر میکند تعلق دارد. نه اینکه دارای و موقعیت را به خطر بیندازیم. بلکه با حساب حرکت رو به جلو را ادامه دهیم.
عمل گرایی و آینده نگری در رهبری
شعار رهبران بزرگ درباره عملگرایی این است: انجام بده، درست کن، امتحان کن. رهبران عمل گرا فعال هستند و کارهای خود را به تعویق نمیاندازند. رهبران بزرگ در آینده زندگی میکنند. آینده نگری یعنی ایجاد مجموعهای از اهداف تمرکز مستمر، برای دستیابی. رهبران هفت گام برای رسیدن به هدف دارند:
- شناسایی هدف : دقیقا میدانند چه میخواهند.
- نوشتن هدف: اهداف را شفاف و با جزئیات بنویسیم.
- زمان دستیابی دهید: اهداف زماندار انرژیبخش هستند
- از اهداف فهرست تهیه کنید: این کار دید جامع به رهبر میدهد.
- برنامه عملی تهیه کنید . برای این کار اولویت و ترتیب کارها مهم است. طبق قانون 20-80 برنامه ریزی کنید. برای کارهایی که نجام آنها در اولویت است موابع را بردارید.
- اقدام کنید. خیلی از برنامهها به دلیل عدم اقدام شکست میخورند. اما رهبر موفق با اقدام به موقع مانع این اشتباه میشود.
- هر روز کار میکنید. برای خودتان برنامه روزانه بچینید رهبران با تعیین اهداف و حرکت گام به گام هر روز به سمت آینده رو به جلو میروند.
تیم سازی در رهبری
یکی از ویژگیهای مهم رهبران در مسیر کارهای اجرایی قرار گرفتن است. این موضوع میتوانند با هماهنگ کردن افراد تیم آنها را موفق سازند. ویژگیهایی که یک رهبر تیمساز دارد را با هم بررسی میکنیم:
- مدیریت و رهبری شفاف: رهبران برنده، افراد شایسته و لایق در کنار خود دارند. چرا که یکی از مشخصههای مهم رهبر با درایت انتخاب او در مورد افرادی است که در کنارش قرار خواهند گرفت. رهبران قوی همواره افرا د قوی تر از خود را انتخاب میکنند.
- تمرکز: تمرکز بر توسعه و آموزش افراد و انگیزه دهی و ارتقای مهارت و توانایی آنها تنها از یک رهبر قوی انتظار میرود.
- برنامه ریزی: توانایی برای برنامه ریزی خوب به هوش رهبر از بازار بستگی دارد . چنین فردی از روی اطلاعات درست برنامه ریزی میکند. رهبری توانمند است که همواره برای نتایح بد احتمالی هم نقشه پشتیبان باشد.
- تقسیم درست وظایف و مسئولیت ها:که توسط یک رهبر تنها زمانی امکان دارد که وی قبلا افراد مناسب را استخدام کرده باشد.
- مشارکت:اگر فردی نمیتواند، به تیم یا سازمان مشارکت داشته باشد، او را کنار بگذارید. چون افراد نالایق و نا کارآمد یک رهبر را نالایق و ناکارآمد جلوه می دهند. همچنین باعث بی انگیزه شدن دیگران نیز میشوند.
- ارتباط: اگر ارتباط ضعیف باشد رابطه محدود میشود و یا محدودیت ارتباطی اطلاعات نیز کم مشخص خواهد بود.
- تعهد: یک رهبر تعهد بهترین بودن را به اعضای سازمان می دهد و باید درباره موفقیت و برتری داشتن، اعضای سازمان صحبت کند. چرا که بااین کار به آنها انگیزه میدهد.
نقش صداقت در رهبری
صداقت به خودی خود ارزش محسوب نمی شود. صداقت ارزشی که ماهیت ریزارزشها را تضمین میکند. رهبران میدانند که، اساس رهبری صداقت ، اعتماد و اعتبار است. ایستادگی رهبر تنها برای آنچه بدان ایمان دارد، معنا مییابد. رهبران صادق برای خود شهرت را هیچ میپندارند. آنچه که برای آنها مهم است، انجهام درست تا موقعیت هاست.
از نشانههای رهبر صادق میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- وفاداری به عهده و پیمان
2- راستگویی و صراحت . یک رهبر با پذیرش حقایق ناخوشایند. همواره حقیقت را بیان میکند.
3- قابل اطمینان بودن: بین اعتماد داشتن و کور بود تفاوت وجود.
اگر به عنوان رهبر اشتباهات را بپذیرید ذهن به سمت تفکرات نو تازه میرود.
4- استثنایی برای صداقت وجود ندارد و چنین رهبری مصالح و سازش ندارد . رهبران همواره برقرایری عدالت پیشو هستند.
یک رهبر موفق همواره الگو است
رهبری که رفتار وی هدایت کننده باشد یعنی الگوست برای الگو بودن لازم است. موارد زیر را رعایت کنیم:
- تقلب و دروغ، کم کاری و …. در حین رهبری و طی دوره کار معنا ندارد. اگر ما به عنوان رهبر الگو نباشیم، یعنی در ورطه نابودی قرار داریم.
- نگرش مثبت و خوش بینانه، از ویژگیهای مهم یک رهبر موفق است.
- رهبران سخت و طولانی کار میکنند. چرا که میدانند، چشم دیگران به آنهاست و آگاه هستند که تحت فرماندهی یک فرمانده بد نیستند.
- رفتار اعضای سازمان با همکاران مدیران ، مشتریان و .. .رفتار رهبر آن نسبت به سایرین است. احترام به مدیران در سطح پایین تر و مطیع بودن مثبت به رهبران ارشد و در واقع رفتار با دیگران تعیین کننده هماهنگی بین ما به سازمان خواهد بود.
- نگرش برای غلبه بر مشکلات و موانع کافی نیست. خوش بینی مشخصه بارز رهبر موفق است. چرا که خوش بینی باعث تمرکز بر بهبودی روند کاری می شود . اگر به موضو ع یا اتفاقی شک داریم و هم باید از دیگران پنهان نگه داریم، بایدخود را مدیریت کنیم. چرا که تردیدها و تزلزلها به چشم می آید و روحیه اعضای سازمان رو به نزول میرود.
باید بدانیم، که رهبری قابل یادگیری است و اگر خوب تمرین کنیم، حتما رهبری با ویژگی های بالا می توانیم باشیم و از خودمان خشنود باشیم.