چرا از احساسات ما سو استفاده می شود؟ – قربانیان باجگیری عاطفی

 

قربانیان باجگیری عاطفی – باج گیری نیاز به دو طرف دارد

باج گیری دوگانه است و بدون وجود فرد قربانی باج گیری موثری رخ نمی دهد. همه ما حق داریم از خودمان دفاع کنیم به صورتی ساده باید روی رفتار دیگران تمرکز داشته باشیم و از رابطه ای که وارد آن می شویم غافل نشویم. 

باید به دنبال عواملی نا آگاهانه که باعث باج گیری ما میشود باشیم. این سخنان برای نشان دادن ما به عنوان یک مقصر برای خلق باج گیری نیست گاهی ما متوجه نمی شویم که چیزی که دیگران از ما می خواهند باج گیری است و سخنان شان منطق به همراه ندارد.

برخی مواقع می دانیم از ما باج می شود اما توان مقاومت در مقابل آن ها را نداریم. و با نشان دادن واکنش های از قبل تعیین شده ما را تسلیم خود می کنند. البته همه افراد شکست را نمی پذیرند. 

 

قربانیان باجگیری عاطفی – نقطه ضعف های احساسی

برخی افراد با وجود هوش زیاد و حتی قوی از طرف باج گیران دچار آسیب می شوند. زیرا همه افراد دارای نقطه ضعف هایی هستند که این توده های عصبی  در درون همه ما وجود دارد.  این توده ها انرژی های هستند که نیمه های کامل نشده روان ما را فعال می کنند و باعث آسیب پذیری ما می شوند. هر یک از آن ها بخشی از گذشته ما را تشکیل می دهند و چگونگی برخورد  ما در گذشته و رفتار های ما را نشان می دهند.

عواطف و خاطرات گذشته که نقطه ضعف های احساسی ما را تشکیل می دهند می توانند باعث از بین رفتن زندگی مان شوند. شاید همیشه عواطفی که مربوط به نقطه ضعف های احساسی ما می باشد قابل دسترس نباشند و نتوانیم آن ها را به یاد آوریم و حتی گاهی نتوانیم علتی مشخص برای این احساسات بیابیم. 

 

تدارک نقشه برای باج گیر

با گذشت زمان ممکن است این نقطه ضعف ها بر عواطف ما تاثیر بگذارند واز فعالیت های ما در زندگی به عنوان نقشه ای برای مقابله با این نقاط احساسی استفاده شود. در آن صورت است که به هر کاری برای رهایی از این نقاط دست می زنیم بدون آن که بدانیم چه می کنیم. 

همه ما حساسیت های اطرافیان خود را می دانیم  و می فهمیم در زمان روبه رو شدن با ضعف های شان باید چگونه با آن ها برخورد کنیم زیرا همه افرادی که نسبت به این ضعف ها احساس وحشت دارند هر راهی را برای خلاص شدن از آن قبول می کنند. 

 

ویژگی هایی که ما را در مقابل باج گیری آسیب پذیر می سازد 

برای مانع شدن از تحریک نقطه ضعف های مان برخی خصوصیات شخصی را در خود پرورش می دهیم و آن قدر آن ها را ادامه می دهیم تا عضوی از بدن مان شود و پس از گذشت زمان شاید به یاد نیاوریم که این ها همان روش های بودند که برای مقابله با ترس مان از آن ها استفاده می کردیم و تازه متوجه ارتباط عمیق آن ها با نقطه ضعف مان  می شویم . 
همه ویژگی های درون ما حمایت کننده هستند که ما را در مقابل افراد باج گیر بی دفاع می سازند. این خصوصیات زیانی ندارند به شرط آن که  تعادل در آن ها برقرار باشد. البته گاهی این ویژگی ها قابل تحسین می باشند  تا زمانی که به شکل افراطی در نیایند.

 

قربانیان باجگیری عاطفی – معتاد به تایید

این موضوع طبیعی است که ما گاهی برای کارهایمان از عزیزان مان بخواهیم ما را تایید کنند. اما نباید همانند اعتیاد برای هر کاری نظر دیگران را بپرسیم و جوری رفتار کنیم که بدون نظر آن ها زندگی مان پیش نمی رود تا فرد باج گیر بلافاصله از آن به عنوان نقطه ضعفی احساسی استفاده کند. 

 

اجتناب از خشم و برقراری صلح

افرادی که صلح را ایجاد می کنند به این عقیده هستند که هیچ چیز در دنیا بد تر از جنگ نیست. پس همه تلاش خود را می کنند در زمان روبه رو شدن با مشکل در موقعیت های دشوار صلح برقرار سازند. که همین امر باعث جلوگیری از خشم و جر و بحث می شود.  آن ها در هر صورت تسلیم شدن را وضعیتی بهتر می دانند. 

هیچ کدوم از ما خشم را دوست نداریم اما اگر به این باور برسیم که همیشه ما خشم را به همراه خود داریم و باید آن را در خودمان سرکوب کنیم تا به صلح برسیم  این کار را می کنیم این اتفاق زمانی رخ می دهد که ما هم چون طنابی به خود گره خورده ایم و قدرت حرکت نداریم و این تمام چیزی است که به فرد باج گیر این اجازه را می دهد به خواسته اش برسد. 

 

قربانیان باجگیری عاطفی – سرزنش پذیر

کسانی هستند که مسئولیت آن چه انجام می دهند را به عهده می گیرند، اما اکثریت ما فکر می کنیم که باید مسئولیت تمام اتفاقاتی که می افتد را به گردن بگیریم حتی اگر در انجام آن اتفاق هیچ نقشی نداشته باشیم یا دخالت ما ناچیز باشد. 

البته باج گیر ها از این موضوع راضی هستند و انتظار دارند همه مسئولیت را به گردن بگیریم و اگر آن ها راضی نباشند ما مقصر هستیم و تنها راه راضی نگه داشتن آن ها تسلیم شدن در مقابل شان است. 

 

قربانیان باجگیری عاطفی – سرزنش عجیب

این سرزنش در زمانی اتفاق می افتد که حادثه ای ناگوار برای شخصی رخ داده و ما خود را مسئول می دانیم همانند فردی که در گذشته با او دچار بحث شده ایم و او امروزه دست به خودکشی زده و ما این حس را داریم که مقصر اصلی این اتفاق  خودمان هستیم و تا مدت  زیادی برای این موضوع قصه می خوریم و خود را سرزنش می کنیم. 

 

عارضه اطلس

این افراد تمام سعی خود را برای برطرف کردن مشکلات دیگران می کنند و برای حل مشکل خود وقت  زیادی نمی گذارند. همانند اطلس مشکلات خود را نادیده می گیرند تا نیاز های دنیا را هم چون باری برای خالی کردن بر دوش خود می کشند و با این کار احساس می کنند در مقابل این نیکی بخشیده شدن گناهان شان بزرگ ترین پاداش است. 

 

قلب خون چکان 

هم دلی و دلسوزی برای دیگران الهام بخش مهربانی است. و ما فقط برای افرادی که چنین احساساتی دارند احترام قائل هستیم. 

دلسوزی می تواند آن قدر عمیق باشد که ما را وادار کند تا به دیگران خدمت کنیم، بدون آن که به صلاح ما باشد. به دلیل درگیری با نیاز های عاطفی دیگران قدرت شناسایی مسائل خوب و بد را از دست می دهیم و نمی دانیم کاری که انجام می دهیم خوب است یا بد. 

آن های که قلب خون چکان دارند تمام سعی خود را می کنند که دیگران درد و رنج را تحمل نکنند و با این کار تمام چیز خود را فدا می کنند و حتی اگر سلامتی خود را از دست دهند برای شان اهمیتی ندارد. 

 

قدرت ترحم

بهترین روش آموزش برای فرد قلب خون چکان است. وقتی با شخصی صمیمی هستیم نسبت به مسائل پیش آمده برایش بسیار حساس می شویم.  

فرد باج گیر با دیدن افراد قلب خون چکان خواسته های خود را بالا می برند آن ها با دادن جواب مثبت به هر یک از درد و رنج های فرد قربانی احساس درماندگی را در او بیشتر می کنند زیرا نمی توانند درد و رنجی را تسلی دهند که مانع رسیدن آن ها به نیاز ها و خواسته های شان است .

 

تعادل

تمام رفتار های ما الگویی است که برای ادامه زندگی مان آن ها را در زندگی قرار داده ایم. برخی از این الگو ها مربوط به گذشته هستند و نمی توانیم آن ها را ادامه دهیم. اگر همه ما در زندگی از یک روش استفاده کنیم و الگویی مناسب را برگزینیم و از همه مهم تر در زندگی خود تعادل داشته باشیم هیچ گاه قربانی باج گیری نخواهیم شد. اگر از درگیری جلوگیری کنیم و برای برقرار شدن صلح تلاش کنیم هیچ گاه صدمه ای به ما وارد نمی شود. 

 

خود باج گیری

گاهی باج گیری به صورت یک طرفه انجام می گیرد. گاهی وقت ها ما خودمان هم نقش باج گیر را بازی می کنیم و هم نقش قربانی را. این نوع باج گیری زمانی اتفاق می افتد که ترس از واکنش منفی  اطرافیان برای مان بسیار قوی است. و همیشه منتظر جواب منفی برای خواسته های مان هستیم و برای حمایت از خود حتی این فرصت را به خود نمی دهیم که درباره خواسته های مان از دیگران سوال کنیم. در این صورت است که ما داریم به خودمان و خواسته های مان چه معقول و چه غیر معقول ظلم می کنیم.