تسلط بر حالت های شخصیتی چیست؟ در این مقاله تسلط بر حالت های شخصیتی می پردازیم.
تسلط بر حالت های شخصیتی
بعد از بررسی دومین موضوع « طرد » و همچنین «آلودگی» با هم به سراغ سومین موضوع قابل بحث در آسیب شناسی حالت های شخصیتی یعنی « تسلط » می رویم.
برخی افراد یکی از حالت های شخصیتی خود را بیش از دو حالت دیگر استفاده می کنند . در این موارد پدیده تسلط « والد» ؛ تسلط « بالغ » یا تسلط « کودک » مطرح می شود.
تسلط والد
فردی با تسلط والد ؛ در برخورد با دیگران آن ها را کودک تلقی می کند. او تلاش دارد تا همه مشکلات اطرافیان را حل کند و به طور خوداگاه و ناخودآگاه افرادی جذب او می شوند که تمایل به وابستگی و اطاعت داشته و حالت شخصیتی « کودک » بر آن ها تسلط دارد.
چنین فردی دارای تعصب و برخوردهای انتقادی است و به صورتی رفتار می کند که گویی پاسخ همه سوالات را می داند. او دیگران را از موضع سلطه جویی کنترل می کند و حالت استبداد و قدرت طلبی دارد؛ به طوری که حتی در بعد حمایت گری نیز توجه او بیشتر همانند نگاه از بالا به پایین است .
تسلط بر حالت های شخصیتی – تسلط « کودک »
افرادی که « کودک » بر آن ها تسلط دارد؛ همیشه مانند دختر یا پسر کوچکی هستند که نمی خواهند رشد کنند. آن ها به طور مستقل فکر نمی کنند و آزادانه تصمیم نمی گیرند؛ بنابراین مسئولیت رفتار خود را نیز نمی پذیرند. به هر کس که حمایت از آن ها را بپذیرد ؛ وابسته می شوند. این افراد دوست دارند به طور دائم مانند یک کودک تنبیه؛ تشویق و تحسین شوند ؛ هم چنین جذب کسانی خواهند شد که دارای تسلط « والد » هستند.
تسلط « بالغ »
خصوصیت چنین افرادی توجه به واقعیت ها؛ اطلاعات موجود و عینی بودن است و مشاغلی را انتخاب می کنند که در آن تفکر یا تجزیه و تحلیل ؛ ارزش بیشتری از عواطف و ارزش های اجتماعی داشته باشد.
هر فردی دارای این توانایی است که « بالغ » را به عنوان مجری شخصیت خود قرار دهد. اگر « بالغ » از تاثیرات منفی و نامربوط « والد » و « کودک » آزاد شود ؛ فرد قادر به تصمیم گیری مستقل خواهد بود. هنگامی که بالغ مجری شخصیت می شود؛ پیام ها ابتدا از طریق او دریافت می شود و این بالغ است که تصمیم می گیرد کدام یک از حالت های شخصیتی « والد » ؛ « کودک » یا خود « بالغ » مناسب پاسخ گویی هستند. بنابراین « بالغ » به عنوان مجری شخصیت ؛ هدایت و هماهنگی بین حالت های شخصیتی « والد » و « کودک » را بر عهده دارد ؛ به ویژه هنگامی که مکالمه های درونی بین « والد » و « کودک » به صورت تخریب کننده و زیان آور جریان پیدا می کند.
فرق تسلط بالغ با انتخاب بالغ به عنوان مجری شخصیت این است که هنگام تسلط بالغ؛ والد و کودک غیر فعال می شوند ؛ اما هنگامی که « بالغ » مجری شخصیت باشد؛ زمینه برای حضوربه موقع « والد » و « کودک » فراهم خواهد شد.
ممکن است در برخی موارد « بالغ » با توجه به موقعیت ؛ پاسخ « والد » را مناسب تشخیص دهد و در موقعیت دیگری پاسخ « والد » را نپذیرد.
در برخی شرایط « بالغ » با د رنظر گرفتن موقعیت ؛ پاسخی را که « کودک » در این مورد آموخته است ؛ می پذیرد و فردآن را انجام می دهد ؛ مانند زمانی که فردی هنگام عبور از کنار بستنی فروشی توقف کرده و بستنی می خرد ؛ اما شاید در هنگامی دیگر « بالغ » در خواست « کودک » برای خریدن بستنی را نپذیرد.
برای شفافیت بیشتر بحث؛ با هم به سراغ چند مثال که نشان گر تسلط حالت بالغ است می رویم:
۱. کودک: دلم می خواهد کمی دیگر بخوابم.
والد: باز می خواهی دیر سر کار بروی.
بالغ مجری: ساعت ۷ است ؛ باید ساعت ۸:۳۰ سر کار باشم؛ نیم ساعت برای آماده شدن و نیم ساعت هم بین راه هستم؛ پس می توانم نیم ساعت دیگر بخوابم.
۲. کودک : همسرم دیر به خانه می آید؛ چون مرا دوست ندارد.
والد : به مردها نباید اعتماد کرد؛ معلوم نیست کجا می روند.
بالغ مجری: او این شب ها مجبور است تا دیر وقت در اداره بماند ؛ چون پایان سال است و کارها را باید تمام کند.
هر چقدر انسانی بیشتر از « بالغ » خود استفاده کند ؛ بهتر می تواند آن را تقویت کند. اریک برن می گوید: حالت شخصیتی « بالغ » مانند عضله ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود؛ قوی تر می شود. یکی از راه های تقویت و ورزیدگی « بالغ» افزایش آگاهی ؛ تعلیم و تمرین است. رویارویی با واقعیت ها نیز موجب تقویت « بالغ » می شود ؛ زیرا حالت شخصیتی « بالغ » به طور مداوم در برخورد با تجربه های روزانه به جمع آوری اطلاعات می پردازد. تجربه های شما از مثال های بالا چیست ؟ آن ها را با ما به اشتراک بگذارید.