خودآگاهی چیست و شامل چه ابعادی می شود؟ (قسمت اول)
هنگامی که کلمۀ خود آگاهی را میشنوید، چه تعریفی به ذهن شما خطور میکند؟ خود آگاهی، واژۀ بسیار وسیعی است که هر چه بگوییم میتواند در آن گنجانده شود؛ ولی به طور خلاصه، میتوانیم بگوییم: هر انسانی یک «بودن» است. زمانی که میگویید: «من هستم» یعنی به وجود داشتن و بودن خود اشاره میکنید. پس اصل اول خودآگاهی به ما میگوید: «هر انسانی دارای یک بودن است.» بودن خود را نمیتوانیم انکار کنیم. باوجوداین، مسئله اینجاست که کیفیت بودن هر انسانی منحصر به فرد است یعنی هیچ دو انسانی وجود ندارند که کیفیت بودنشان شبیه به هم باشد، حتی دوقلوهای یکسان. دلیل منحصر به فرد بودن کیفیت بودنِ هر انسانی دو دلیل دارد:
1. تفاوت در ژنوتیپها یعنی تفاوت در ساختار ژنتیکی: ژنوتیپهای متفاوت از همان دوران تولد، باعث میشود تا انسان خلق و خوهای متفاوتی داشته باشند. برای مثال، زمانی که به نوزادان نگاه میکنیم، میتوانیم به راحتی متوجه تفاوتهای آنها شویم. اینکه یک نوزاد آرامتر و نوزاد دیگر گوشهگیرتر است. ژنوتیپهای متفاوت از همان بدو تولد، ما را مستعد ادراکات متفاوت میکنند. ادراکات ما متأثر از خلق و خوهای ما است. بعد از این موضوع، مسئلۀ یادگیری پیش میآید تا کیفیت ادراکات ما را تغییر دهد.
2. تجارب متفاوت یادگیری: این تجارب در محیطهای متفاوت شکل میگیرد. اولین محیطی که این تجربهها در آن رخ میدهد، رحم مادر است. محیط رحم برای دو کودکی که مادر آنها یکی است نیز متفاوت است. سایر محیطها مثل خانواده، مدرسه و… . وقتی میگوییم کیفیت «بودن» هر انسانی متفاوت است، این موضوع کار شناخت را سخت میکند. به همین دلیل، نمیتوان از یک قاعدۀ کلی دربارۀ انسان سخن گفت. برای نمونه، یک رفتار برای دو کودک، معنای متفاوتی دارد. به یکی محبت میکنی، آرامتر میشود. در حالی که بچۀ دیگر این واکنش را ندارد. مسئلۀ مهمتر این است که کیفیت بودن هر انسانی لایه لایه است. به بیان دیگر، انسان موجودی چند لایه است، همچون لایههای پیاز. با این تفاوت که این لایهها با هم تعامل دارند و بیارتباط با هم نیستند.
هفت لایۀ انسانی در خودآگاهی چیست؟
از آنجا که انسان موجودی پیچیده است، برای شناختن بهتر انسان، مدلی هفت لایهای در نظر گرفته میشود که شناخت این لایه در میزان خودآگاهی فرد تاثیر به سزایی می گذارد.
لایۀ متغیرهای جسمانی و ظاهری
بیرونیترین و سطحیترین لایه در خودآگاهی، متغیرهای جسمانی و ظاهری است مثل رنگ چشم، رنگ پوست، کوتاهی و بلندی، عبوس و شاد بودن. پس اولین بُعد خودآگاهی، خودآگاهی جسمانی است. لایهای که شناخت آن سخت نیست و با مشاهدۀ ظاهری میتوان آن را تشخیص داد. دلیل اهمیت شناخت این لایه این است که کیفیت این لایه بر کیفیت بودن ما تأثیر میگذارد. کیفیت این لایه به شناخت ظاهری کمک میکند. برای مثال، فردی که قد کوتاهی دارد و از دوران کودکی به خاطر این مسئله تحقیر شده است، ممکن است همواره، حس «من زشتم» را با خود حمل کند. همین موضوع به احتمال بسیار، باعث کاهش اعتماد به نفس او خواهد شد. همچنین فردی که خوش چهره و خوش اندام است و به همین دلیل، به خصوصیتهای ظاهری او توجه بیشاز اندازه میشود، ممکن است به فردی خودشیفته تبدیل شود.
لایۀ دوم متغیرهای جمعیتشناختی (متغیرهای دموگرافیک) و خودآگاهی
این لایه مانند لایۀ اول عینی، محسوس و ملموس نیست. برای شناخت این لایه دو راه بیشتر وجود ندارد:
- پرسیدن از خود فرد؛
- تحقیق و پرس و جو دربارۀ آن فرد
متغیرهای جمعیت شناختی شامل سن، تحصیلات، فرهنگ، خانواده، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، جهان بینی و نظام اعتقادی فرد است. این لایه بر کیفیت بودن ما تأثیر میگذارد. برای مثال، اینکه شما در چه رشتۀ دانشگاهی و چه سطحی از تحصیلات باشید، تعیین میکند که دنیا را از چه زاویهای میبینید و آن را چگونه ارزیابی میکنید. این لایه بر کیفیت بودن و میزان خودآگاهی ما تأثیر به سزایی دارد.
لایۀ متغیرهای رفتاری
این لایه شامل الگوهای رفتاری مانند خسیس بودن، ولخرج بودن، از خود گذشتگی و… است. رفتار به معنای تجلّی افکار و احساسات ما است. ما درون افراد را نمیتوانیم بینیم. آنچه میبینیم، ظهور و نمود بیرونی آنها است. به بروز بیرونی درون افراد رفتار گفته میشود. هر رفتار دو خاستگاه و منشأ دارد: 1. منشأ درونی که نمایندۀ افکار و احساسات و انگیزههای فرد است؛ 2. منشأ بیرونی که به شرایط محیط و پیرامون وابسته است. برای مثال، وقتی فردی پرخاش میکند، نمیتوان سریع و بدون بررسی دقیق، آن فرد را عصبی دانست. همچنین زمانی که فردی در بین آدمها غذا پخش میکند، نمیتوان گفت که آن شخص، حتما فرد خیّر و نیکوکار است؛ چون این رفتار ممکن است، متأثر از شرایط و موقعیت بیرونی آن فرد بوده و با منشأ درونی او تفاوت داشته باشد.
لایۀ متغیرهای شناختی
این لایه به رفتارهای ما انرژی میدهد. آوردن واژۀ متغیر در این لایه به این دلیل است که ما روز به روز در حال تغییر هستیم. انسان کلی پویا است. متغیرهای شناختی شامل نظام افکار، جهان بینی، ارزش، نحوۀ معنادهی به وقایع و رویدادها و… است.
به طور خلاصه، تا به این جا خودآگاهی و رابطۀ آن را با بودن و اصل اول خود آگاهی بررسی کردیم. سپس، به دو دلیلی پرداختیم که بر کیفیت بودن هر انسانی تأثیر میگذارد مانند تفاوت در ژنوتیپها و تجارب متفاوت یادگیری. بعد از آن، به لایههای انسانی اشاره کردیم که در این مقاله، لایههای یکم تا چهارم را مطالعه کردیم یعنی متغیرهای فیزیکی، متغیرهای دموگرافیک، متغیرهای رفتاری و متغیرهای شناختی. همچنین راه دسترسی به این لایهها را بررسی کردیم و از همه مهمتر، به ارتباط این لایهها و کیفیت بودن افراد اشاره کردیم. در مقالۀ بعد، به ادامۀ لایههای انسانی خواهیم پرداخت.
I believe this internet site has some rattling wonderful information for everyone : D.