استعداد یابی

ایجاد تغییر در زندگی – پاشنه آشیل – دوره استعدادیابی

پاشنه ی آشیل فرصتی برای رشد

چگونه می توانیم از نقاط ضعف مان به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنیم؟!

در درس قبل از دوره استعدادیابی از تغییر و اهمیت و کنترل پاشنه آشیل گفتیم. کمی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در رابطه با اهمیت این موضوع نیاز داریم که یک درس دیگر را هم اضافه کنیم.

به پاشنه ی آشیل می توان از دو دیدگاه متفاوت نگریست.  بیشتر ما از این که نمی توانیم با معیار های خودمان یا معیار کمال گرایی دیگران زندگی کنیم؛ دچار احساس عصبانیت و ناکامی می شویم. ما خودمان را با تعریف هایی هم چون « چطور می توانم این قدر احمق باشم؟ » یا « به نظر می رسد نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم»؛ سرزنش می کنیم.

این نگرش که پاشنه ی آشیل نقص و ضعف است؛ از این برداشت اولیه ریشه می گیرد که ما ناقص هستیم. این نگرش به طور ضمنی می گوید که ما به دلیل نقایص و ضعف های مان  فردی ناقص و بی ارزش هستیم. این نگرش پاشنه ی آشیل ما را به عنوان موردی بسیار ناجور نشان می دهد؛ که اگر می خواهیم خوشحال باشیم باید از آن خلاص شویم.

بهتر شدن زندگی از طریق شناسایی پاشنه آشیل

روش دیگری که پاشنه ی آشیل مان را در نظر بگیریم این است که خودمان را فردی باهوش؛ دوست داشتنی  و با ارزش ببینیم؛ که شامل چندین فرصت برای رشد است تا زندگی مان را جالب سازیم. وقتی بر طبق دیدگاه فرصت هایی برای رشد؛ عمل می کنیم؛ می توانیم بی آن که خودمان را در این فرآیند تحقیر کنیم؛ رشد و بهبود یابیم. ما می توانیم به اهداف چالش آورمان برسیم بی آن که احساس کنیم ارزشمند بودن مان وابسته به خلاص شدن از نقاط ضعف مان است. دیدن پاشنه ی آشیل مان به عنوان فرصتی برای رشد یعنی از همین جایی که هم اکنون هستیم تلاش کنیم؛ نه این که آرزو کنیم جایی دیگر بودیم. وقتی احساس نا امنی مان را به عنوان فرصتی برای رشد ببینیم؛ به ما کمک می کند به یاد بیاوریم که ما بزرگ تر از پاشنه ی آشیل مان هستیم.

چالش هر پاشنه ی آشیلی این است که بیاموزیم از خودمان درست همین طور که هستیم قدر دانی کنیم؛ که شامل نقاط ضعف و آسیب پذیری مان هم می شود. به جای این که انرژی مان را صرف نفرت و انتقاد از خود کنیم؛ رها خواهیم شد تا از خودمان در یادگیری عادات جدید حمایت کنیم.

به عنوان مثال اگر سعی کرده ایم وزن کم کنیم چون از ظاهر مان خوشمان نمی آمد و هر بار که روی ترازو می رویم از خودمان متنفر می شویم؛ هرگونه کاهش وزن بدون شک موقت خواهد بود. یک هفته یا یک ماه بعد وزنی که از دست داده ایم؛ دوباره برخواهد گشت. اگر برنامه ی رژیم غذایی مان شامل یک هفته گرسنگی دادن به خودمان و سپس مصرف فراوان مواد غذایی است ؛ به احتمال زیاد نمی توانیم عادات کنترل وزن لذت بخش و بادوام را رشد دهیم.

صرف نظر این که پاشنه ی آشیل ما ممکن است چه چیزی باشد؛ دوست داشتن خودمان با تعادل در پذیرش و انضباط شخصی؛ کلیدی به سوی کسب مهارت و تسلط است. منظور از « پذیرش پاشنه ی آشیل مان » این نیست که باید راضی و خشنود یا تنبل باشیم. هم چنین منظور این نیست که باید با موضوعی ناسالم یا ناراحت کننده کنار بیاییم.

موضوع پذیرش را مطرح می کنیم تا مطمئن باشیم که ما در دام معمول تاسف خوردن یا سرکشی کورکورانه در مقابل پاشنه های آشیل مان نمی افتیم.

به هرچیزی که در زندگی توجه نشان دهیم ؛ قوی تر می شود. اگر پاشنه ي آشیل مان را به عنوان نقصی شرم آور ببینیم؛ به گونه ای شرم آور با آن رفتار می کنیم و دیگران را هم تشویق می کنیم که به همین طریق در قبال آن رفتار کنند. ما بابت « نقص مان » عذرخواهی می کنیم در حالی که عذرخواهی ضرورتی ندارد؛ یا از خودمان انتقاد می کنیم در حالی که تشویق و حمایت است که به آن نیاز داریم. به جای این که از پاشنه ی آشیل مان اجتناب کنیم؛ باید فرصت رشد مان را مشخص کنیم تا خودپنداره مان را رشد دهیم؛ بر مهم ترین موانع شخصی مان غلبه  کنیم و رضایت مان را افزایش دهیم.

« باید از خودمان درست همین طور که هستیم قدر دانی کنیم؛ که شامل نقاط ضعف و آسیب پذیری مان هم می شود. این پایه ای برای تغییر پایدار است.»

تغییرات می توانند با شناسایی پاشنه آشیل شروع شوند.

پاشنه ی آشیل مان جدا از این که می تواند مانعی باشد؛ می تواند فرصتی برای بهبود زندگی مان نیز باشد. با این حال برای غلبه بر هر گونه مانع شخصی؛ همیشه؛ همیشه هم خبرهای بد وجود دارد و هم خبرهای خوب. خبر بد این است که پاشنه ی آشیل مان ممکن است هرگز به طور کامل ناپدید نشود. آدم همیشه نگران؛ همیشه خشنود یا همیشه موفق؛ درست مانند فردی سیگاری یا قمار باز وسواسی؛ ممکن است بعد از این که درمان شد باز هم هنوز اجبارها و وسوسه هایی داشته باشد. شخصی که از شکست؛ عدم اطمینان  یا از خشم دیگران می ترسد؛ به گونه ای معجزه آسا یک شبه همه ی ترسش از بین نمی رود. گرایشی طبیعی وجود دارد که تحت استرس به چنین رفتارهایی برگردیم. وقتی مضطرب؛ شتاب زده یا خسته هستیم؛ عادات بدی که خیال می کردیم از بین رفته اند؛ ممکن است حتی برای یک لحظه برگردند.

( دوره مدیریت استرس توانا را دوست خواهید داشت )

خبر خوب این است که با کشف پاشنه ی آشیل مان و درگیر شدن با آن؛ می توانیم به رفتار مخرب مان کمتر حالت خودکار بدهیم؛ کمتر مقاومت بورزیم و خیلی سریع تر آن را برطرف کنیم. پاشنه ی آشیل مان علامت اخطار اولیه ی مهمی می شود که باید به چیزی در درون خودمان؛ در ارتباطات عشقی مان یا شغل مان رجوع کنیم. وقتی به پاشنه ی آشیل مان توجه می کنیم؛ به جای این که با خشم یا ناکامی واکنش افراطی نشان دهیم؛ می توانیم از خودمان بپرسیم: « از این موقعیت چه چیزی می توانیم بیاموزیم؟» و « چطور می توانیم آسیب پذیری مسلم را به منبع قدرت؛ محبت و سلامت بیشتر تبدیل کنیم؟ »

بیشتر فرآیند رشد به شکل چرخشی رخ می دهد؛ نه در خط مستقیم. ما گرایش داریم دو گام به جلو و یک گام به عقب برداریم.

به جای این که هر بار پاشنه ی آشیل مان آشکار شود یا رشدمان به طور موقت به حاشیه می رود خودمان را سرزنش کنیم؛ در این شرایط به خودمان حمایت و راهنمایی بیشتری بدهیم. به جای این که در مسیری قرار بگیریم که بدترین منتقد خودمان باشیم؛ بیاموزیم که چطور خودمان را در میان شرایط دشوار تقویت و حمایت کنیم.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا