سبک زندگی

قانون مورفی چیست و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟

همه ما در شرایط های از زندگی قرار گرفته ایم که در آن کارهای مان خوب پیش نرفته است و روی خوب زندگی را تجربه نکرده ایم. قانون مورفی برای بد شانسی های غیر قابل انتظار بکار می رود اتفاقاتی که خیلی به ندرت ممکن است برای هر کس اتفاق بی افتد، این قانون از بدبینی و تمایل ما انسان ها به توجیه و پیدا کردن علت برای رویداد های ناخوشایند زندگی شکل گرفته است، مثلاً اگر کسی فکر کند ممکن است برایش اتفاق بد یا ناراحتی پیش آید هر چند احتمال این موضوع کم است ولی قطعاً با واکنشی بالا رخ خواهد داد.

ضرب المثل های زیادی در مورد این جور اتفاقات گفته شده است:

” باران روزی شروع به باریدن می کند که ماشینت را به کارواش برده ای”

اگر دنبال کتاب در قفسه کتابخانه بگردی احتمالاً آن را در آخرین قفسه پیدا خواهی کرد. مثال های زیادی در این مورد وجود دارد که بیان همه آن ها در این مقاله امکان پذیر نخواهد بود، اما اصلاً چرا به این قانون معروف شده است؟

یک مهندس هوا فضای امریکایی به نام مورفی بر اساس تجربیات بدی که در کارهای اجرایش به وجود آمده بود دائما به همکاران خود سفارش می کرد که همیشه فرض را بر این بگذارید که بدترین اتفاقی که ممکن است برای شما بی افتد، حتما خواهد افتاد.

گر چه منظور او از این جمله احتیاط و اخطار بود نه یک قانون واقعی و طبیعی.

براساس قانون مورفی ممکن است نگاه بدبینانه ای به جهان داشته باشیم، ولی حتی اگر ما خیلی هم مراقب قانون مورفی باشیم تا جلوی اتفاقات را بگیریم، باز هم احتمال قانون مورفی وجود دارد.

قانون مورفی همانند این مثال است که ما در ترافیکی سنگین که هشت ردیف دارد گرفتار شده ایم و برای رسیدن به خانه بسیار عجله داریم، اما مهم تر از آن این است که تمامی لاین ها در حال حرکت می باشند و لاینی که ما در آن قرار داریم بدون حرکت باقی مانده است، برای رهایی از این شرایط لاین خود را عوض می کنیم و در کمال ناباوری لاین قبلی به حرکت در می آید و اتومبیل های لاین جدید دیگر حرکت نمی کنند. در واقع در این حالت وارد دنیای آزار دهنده مورفی می شویم. قانون مورفی زمانی وارد زندگی ما می شود که خودمان آن را به مشکلات زندگی ربط داده باشیم، زیرا تا زمانی که همه چیز طبق خواسته و میل ما پیش می رود ما با این قانون هیچ گونه ارتباطی برقرار نمی کنیم.

قانون مرفی از یک قانون طبیعی پشتیبانی می کند که این قانون آنتروپی نامیده می شود و طبق این قانون در جهان ما سیستم ها تمایل دارند که به بی نظمی و آشفتگی برسند، به همین دلیل این قانون از قانون مورفی که بیان کننده این جمله است که هر خطایی که بتواند رخ دهد، رخ می دهد، حمایت می کند.

آیا واقعاً چیزی به نام قانون مورفی قطعیت دارد؟

پاسخ به این سوال در سه سطح خلاصه می شود:

اولین سطح این است که اگر از مردم کوچه، بازار و خیابان بپرسیم که آیا تجربه ای از قانون مورفی در زندگی خود دارند، یقیناً افراد زیادی مثال ها و خاطرات زیادی در مورد این قانون به یاد دارند.

دومین سطح در مورد کسانی است که با علم و اصول روانشناسی کاملاً آشنا و در ارتباط هستند و آن ها می توانند توضیحات کاملی در مورد ایمان و باور انسان ها به این قانون بیان کنند.

سومین سطح مصداق های این قانون است که همان خطا های یادآوری در حافظه یا خطاهای شناختی ذهن ما هستند.در نهایت می توان گفت که اگر قانون مورفی حقیقت داشت ادیسون و دیگر مخترعان نمی توانستند این همه کشفیات مفید انجام دهند و هیچ اختراعی انجام نمی گرفت و تمامی پروژه های در دست اجرا منتهی به شکست می شد.

قانون مورفی از تمایل ما به تمرکز کردن بر روی اتفاقات ناخوشایند و منفی و همچنین ندید گرفتن رویداد های مثبت به وجود می آید

10 نمونه از قانون مورفی در مورد حقایق جهان را نام ببرید؟

تصویر کارتونی قانون مورفی

قانون اصلی مورفی

قانون اصلی مورفی می گوید هر جا احتمال خطا وجود داشته باشد آن خطا احتمالاً رخ می دهد.

اشیاء گمشده

اشیاء گمشده را هیچ وقت پیدا نمی کنید مگر این که چیزی به جای آن جایگزین کرده باشید.

ارزش داشتن

میزان با ارزش بودن هر چیز با میزان آسیب دیدن آن رابطه تنگاتنگ دارد.

آینده نگری

به اتفاقات امروز لبخند بزن، فردا روز بدتری خواهد بود.

حل مشکلات

هر مشکلی را اگر به حال خود بگذارید و نادیده بگیرید قطعاً اگر بد باشد بدتر خواهد شد.

ایده ها و نظریه ها

برای حمایت از نظریات و ایده های شما منابع و شواهد کافی در دسترس می باشد.

تجملات و زرق برقهای ظاهری

دفتری پر از تزئینات زیبا و براق با میزان پرداخت بدهی آن ها، رابطه معکوس دارد.

باور و اعتقاد

وقتی واقعیت در فهم کسی نباشد مردم آن را به راحتی باور می کنند ولی وقتی واقعیت قابل تایید یا رد شدن باشد به راحتی آن را باور نمی کنند و در صدد اطمینان آن بر می آیند.

سازماندهی و کنترل زمان در قانون مورفی

در مورد پروژه ها نمی شود زمانبندی کرد و هر چه پروژه سریع تر شود زمان بیشتری می گیرد.

هر چیزی که تحت فشار باشد بدتر می شود، مثلاً زمانی که سعی می کنیم به زور کاری را پیش ببریم به هیچ عنوان پیش نمی رود که هیچ بلکه بدتر هم خواهد شد.

آیا برای عشق هم قوانین مورفی وجود دارند؟

خیلی از انسان ها عاشق کسی می شوند که عملاً بدترین گزینه و بدترین انتخاب شریک زندگی آن ها است. دقیقا انسان ها وقتی کاملاً احساس کرده‌اند که عاشق واقعی شده‌اند و انگیزه ای برای ازدواج پیدا کرده‌اند بدترین اتفاقات و پشیمانی از عشق رخ خواهد داد. البته که دوام و پایداری عشق بستگی به دروغ های زیبایی است که دو طرف به یکدیگر گفته اند و برای همین می گویند” عشق بهشت خود فریبان است.”

همیشه بین عاشق بودن و عاقل بودن رابطه معکوس وجود دارد. بر اساس قانون مورفی زمانی که به عشقت رسیدی و احساس خوشبختی کردی تازه بدبختی از در و دیوار نازل می شود. هرچه به یک عاشق بگویی که هیچ عاشق و معشوقی در زندگی مشترک خود طعم خوشبختی را نچشیده‌اند ولی تاثیری در تصمیم آن ها برای رسیدن به عشق شان وجود نخواهد داشت. همین دو نفر عاشق دلداده تا قبل از ازدواج تنها چیزی که می توانست بین آن ها جدایی بیندازد فقط مرگ بود ولی بعد از ازدواج هر چیز کوچکی سبب جدایی آن ها می تواند شود.

عاشق شدن ما را به این حقیقت می‌رساند که هیچ کس نمی‌تواند از بیرون ما را خوشبخت کند چون خوشبختی درونی است. قانون مورفی می گوید:

وقتی کسی که دوستش نداری دوستت دارد زمانی که دوستش داری او تو را دوست نخواهد داشت قانون مورفی می‌گوید: ماندگاری عشق به میزان توهمی که طرفین از یکدیگر دارند بستگی دارد عشق در نگاه اول جذاب است وقتی که تازه به پاکی معشوقه ات اعتماد و اطمینان کردی او در حال بدترین خیانت ها به شما است. چیزهایی که یک زن را جذب یک مرد می کند دقیقا همان چیزهایی هستند که سال‌ها بعد از آن ها متنفر خواهد بود.

آیا ممکن است قانون مورفی اشتباه باشد؟

قانون مورفی و صحت آن

بر اساس قانون مورفی اگر خطایی بخواهد اتفاق بیفتد حتماً خواهد افتاد، مثلاً اگر خودکاری در دست ما باشد و پرت شود احتمالاً در دورترین نقطه خواهد افتاد.

این گفته ممکن است تا ۸۰ درصد درست باشد ولی همیشه این اتفاق می‌افتد نکته ای که اغلب مردم آن را نادیده می ‌گیرند این است که مغز انسان هنگام دسترسی به حافظه ممکن است دچار خطا شود که به این خطا ها بایاس حافظه می گویند. به دلیل این بایاس های مغزی انسان نمی‌تواند تصمیم گیری یا نتیجه گیری منطقی داشته باشد که برای داشتن استدلالی درست به داده های درست نیاز دارد.

این بایاس های حافظه ممکن است آنقدر قوی و جدی باشند که شخص فکر کند فکری جدید به ذهنش رسیده است، اما در واقع آن را در جایی یا از کسی شنیده است. دو بایاس برای رد قانون مورفی وجود دارد: “بایاس تایید” و “بایاس انتخاب”.

“بایاس تایید” یعنی وقتی که عقیده یا نظری را قبول دارید و به آن فکر می کنید دنبال منابعی می گردید که آن عقیده یا نظر را تایید کند.

در مورد قانون مورفی وقتی دچار”بایاس تایید” می شوید که از قبل در مورد قانون مورفی چیزی شنیده باشید، مثلاً کسی که عجله دارد و به ایستگاه تاکسی می رسد و می بیند تاکسی وجود ندارد و قانون مورفی را تایید می کند در حالی که روزی دیگر ممکن است عجله داشته باشد و به ایستگاه تاکسی برسد و به راحتی هم به مقصد برسد. آیا قانون‌ مورفی اشتباه است؟

در مورد “بایاس انتخاب” چون در مورد قانون مورفی و مشکلات او کاملاً آشنا هستیم، وقتی فکر می کنیم وارد ایستگاه تاکسی شده ایم و عجله داریم و نبود تاکسی در آن جا را به خاطر می آوریم مغز فقط آن موارد مشکل ساز را به یاد ما می آورد، اما در واقعیت اگر آدم ها مواردی که به ایستگاه تاکسی رفته اند و عجله هم داشته اند را بتوانند از حافظه خود خارج کنند متوجه خواهند شد که این اتفاق کمتر از از ۵۰ درصد ممکن است رخ دهد.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫11 دیدگاه ها

  1. بسیار مقاله جالبی بود
    اسم رسمی قانون مورفی ماجرای اتوبوس جهانگردی قانونی ک ادعا میکنه اگر این امکان وجود داشته باشه اوضاع بد میشه و حتما چنین خواهد شد

  2. Write more, thats all I have to say. Literally, it seems as though you relied on the video to make your point. You obviously know what youre talking about, why waste your intelligence on just posting videos to your blog when you could be giving us something enlightening to read?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا