کارگاه شخصیت کاریزما

چرا نباید زیاد حرف بزنیم؟ – اهمیت و تاثیر سکوت به موقع برای تاثیرگذاری

اهمیت سکوت چیست؟ در این مقاله به اهمیت سکوت می پردازیم.

اهمیت سکوت کردن در شخصیت کاریزما

در درس اول تعریفی از « کاریزما » و « دوره شخصیت کاریزماتیک » داشتیم. در این جا راه هایی برای کاریزماتیک شدن  را با هم بررسی می کنیم.

انگار بعضی از انسان ها از بدو تولد ژن محبوبیت دارند و بدون این که کار خاصی انجام بدهند خود به خود دوست داشتنی هستند ؛ اما بقیه هم می توانند برای خودشان جذبه داشته باشند.

فارغ از این که افراد از نظر کلی چه جور شخصیتی دارند؛ روش هایی وجود دارد که هر کسی می تواند با به کارگیری و تمرین آن ها پلاکین هایی را به اخلاق خودش اضافه کند و در خود پرورش دهد که به فرد دلچسب تر؛ قابل اطمینان تر و با نفوذ تری تبدیل شود.

«کسی از بدو تولد با جذبه به دنیا نیامده است؛ جذبه اکتسابی است.»

منظورمان از پرورش جذبه این نیست که کلاغ را تشویق کنیم تا به سبک کبک راه برود. چیزی که از آن صحبت می کنیم  تقلید از افراد دیگر به قصد عوض کردن شخصیت نیست. در اصل کسی که می خواهد نیروی جذبه را در خود بپروراند ؛ لایه ی سطحی ارتباطی خودش را برای برقراری ارتباط مطلوب تر با سایرین به صورت خودآگاهانه اصلاح می کند.

سکوت کنیم تا موفق شویم!

سکوت با فاصله کمی نسبت به « اعتماد به نفس » مهم ترین وجه جذبه است. معنی سکوت این است که در جمع گوش نیوش بسپاریم به صحبت های دیگران و کلام شان را قطع نکنیم. لازمه یکاریزماتیک بودن این است که به سایر افراد نشان دهیم تمام حواس مان به آن ها هست. اگر اعتماد به نفس نداشته باشیم شاید سایرین فکر کنند که ما آدم خجالتی یا توداری هستیم و خیلی برای مان بد نمی شود ؛ اما اگر موقعی که دیگران صحبت می کنند بپریم وسط حرف شان ؛ معنی اش این است که قصد خودنمایی داریم. مثل همیشه بهترین حالت برقراری  تعادل است.

اهمیت و تاثیر سکوت

 

در واقع خصلتی که سکوت آن را بزرگ نمایی می کند این است که به یاد داشته باشیم اگر می خواهیم واقعا جذبه داشته باشیم اول باید این را یاد بگیریم که ما همیشه مرکز توجهات نیستیم.

 

اهمیت سکوت به موقع برای شخصیت کاریزما

«معنی جذبه یا کاریزماتیک این نیست که خودمان را با حال تر از بقیه جلوه دهیم. راز تناقض گونه ی جذبه این است که افراد نباید به اثبات بهتر بودن خودشان از بقیه بپردازند؛ در عوض باید کاری کنند که سایرین در مورد خودشان حس بهتری داشته باشند.»

جذبه ی واقعی آن است که وقتی اشخاص از پیش ما می روند احساس کنند فرد مهم تری هستند. یک آدم معمولی اول از همه خودش را دوست دارد و علاقه دارد که درباره ی خودش صحبت کند. اما یک آدم دوست داشتنی و کاریزماتیک به افراد اجازه می دهد درباره ی خودشان صحبت کنند.

 

شق القمری که افراد دوست داشتنی انجام می دهند این است که روحیه ی مثبت گرایانه ای دارند؛ منیت را کنار می گذارند و با سکوت شان به طرف مقابل توجه می کنند!

به  تک تک لغاتی که از دهان طرف مقابل مان در می آید توجه کنیم. تصور کنیم که داریم یک فیلم تماشا می کنیم یا یک کتاب می خوانیم و آهسته آهسته با شخصیت اصلی همراه شویم. تمام هوش و هواس مان را به نقش اصلی بدهیم.در عین حال؛ موقعی که دیالوگ های او را می شنویم پارازیت نندازیم. ممکن است این کار به نظر منفعلانه بیاید که فقط یک نفر حرف بزند و ما صرفا گوش کنیم ؛ اما اگربین  هر نفس کشیدن طرف ما بخواهیم جوابیه ای برای او صادر کنیم و یا هنوز خاطره ی طرف تمام نشده شروع کنیم ماجرای خودمان را تعریف کنیم به طرف مقابل این حس دست می دهد که گوش های ما دکوری است و فقط منتظریم تا صدای او قطع شود تا خودمان حرف بزنیم.

طرف در جمع نشسته و با کلی آب و تاب از این که مجبور بوده در دوران سربازی اش آب شور قم را بخورد تعریف می کند و انتظار دارد که بقیه به حرف هایش گوش بدهند اما هنوز نفسش فرو نرفته که یک نفر در جمع می گوید: « پس دوغ شتر نخوردی ! »

 

البته منظور این نیست که در هر جمعی یک متکلم وحده انقدر حرف بزند و بقیه هم فقط به او نگاه کنند. هر چیزی حد وسطش خوب است. صبر کنیم تا حرف نفر مقابل تمام شود و نتیجه ی مورد نظرش را از نطقش بگیرد سپس با طمانینه حرف خودمان را شروع کنیم.

 

1/5 - (1 امتیاز)
نمایش بیشتر

مریم ابوطالبی

مربی مهارت های زندگی - مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا