استعداد یابی

کودکی و کشف استعداد-داستان زندگی همه ما

بنظر شما رابطه کشف استعداد در دوران کودکی چیست؟ در این مقاله سعی داریم موارد مهمی را در مورد کشف استعداد در دوران کودکی مطرح کنیم.

کشف استعداد در دوران کودکی و علایق قدیمی

در نوجوانی یکی ازعلايق کاری و زندگی ام را رها کردم و به نصیحت اطرافیان گوش کردم و به دنبال مهندسی رفتم.فکر می کردم که می توانم آن علاقه را در خودم بکشم و آن را جزء خاطراتم بدانم اما در جوانی به این نتیجه رسیدم که انسان نمی تواند توانا یی ها و استعداد های  ذاتی اش را در قفس نگه دارد و شروع کردم به دنبال رهاسازی آن ها به روش خودم. توانستم ارتباطی بیابم بین اینکه مثلا اگر کسی در کودکی دوست داشته آهنگساز شود ان را در شغل کنونی اش یعنی آموزش بیاورد! شاید در وهله اول بی ربط به نظر برسد اما وقتی از نگاه عمیق تری قضیه را بررسی کنیم متوجه می شویم که می توانیم خیلی توانایی ها را به خیلی کارها و شغل ها مرتبط کنیم.

به مرور زمان دریافتم این سناریو برای خیلی ها اتفاق افتاده و این دغدغه برای خیلی از مردم است. آن ها در سن کودکی و یا نوجوانی خود را عاشق کاری می بینند که دوست دارند در آینده آن را به عنوان شغل اصلی داشته باشند. اما خانواده و حتی دوستان و همسایه!  

از دریچه دیگری به این موضوع نگاه می کنند و شروع به نصیحت ما می کنند. اعتقاد آن ها این است که فلان کار نون ندارد یا آخه این هم شد کار! و هزاران پند و اندرز دیگر.

بهتر است هر کس و در هر سنی که هست به ندای قلبش گوش کند و کار مورد علاقه اش را در پیش بگیرد. خواه نویسندگی باشد فلسفه خواه بازیگری و هر چیز دیگر. اما ممکن است ما به دلایل دیگری نتوانیم یا حتی نخواهیم به دلیل این که هدف دیگری برای خود در نظر گرفته ایم به آن علاقه قبلی بازگردیم. حال این نکته را باید بدانیم که به دلیل وجود یک توانمندی است که ما را ناخودآگاه به سمت آن علاقه می کشاند و احساسی که در حین انجام آن داریم را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنیم.

کشف استعداد در دوران کودکی و علاقه سنجی

کشف استعداد در کودکی

هر کدام از ما در کودکی یا نوجوانی خودمان را در انجام کار خاصی پیدا کردیم. یکی در نویسندگی یکی در فوتبال یکی در خطاطی و یکی در موسیقی؛ اما بعد از مدتی پدر و مادرها و اطرافیان یا شاید زمانه به هر گونه ای که بود ما را از آن فضا دور کرد و سد راه ما شد تا ما به علاقه خود نرسیم( البته این فرق دارد با این که از بچه ها می پرسیم می خواستی چه کاره شوی آن ها هم می گویند خلبان! کاری که واقعا آن را انجام داده ایم و مدتی را به آن مشغول بوده ایم. ما دقیقا منظورمان فعالیت هایی است که به لحاظ ذهنی موجب شادی ما می شود. حال کارهای یدی و بدنی یا ذهنی. هر کدام از این ها می تواند از جنبه ذهنی بر ما تاثیر مثبت بگذارد). 

می دانید این دقیقا مانند چه چیزی است؟!

چشمانتان را ببندید و تصور کنید بهترین غذایی که دوست دارید با تمام مخلفات برای شما آورده اند. قاشق و چنگال را بر می دارید و شروع می کنید به خوردن غذا. تمام لذت دنیا را در لحظه ای که اولین لقمه را در دهان می گذارید وجود دارد. درد و غم را از یاد می برید و فقط به آن فکر می کنید و در اوج شادی ونشاط به سر می برید که ناگهان هنوز که غذا به نصف نرسیده یک نفر می آید و تمام غذاها و مخلفات را با خود می برد. حتی قاشق و چنگال را از دستتان در می آورند. چه حسی به شما دست می دهد؟! آهی می کشید و بس . چه اتفاقی افتاد؟! ما غرق در احساسات و علایق مان شدیم و ناگهان تمام آن را با وجودمان یکی کردیم و سپس یک عده آمدند و آن را از ما گرفتند.

اما این بدین معنا نیست که دیگر نمی توانیم به آن علاقه برسیم و به رویاهایمان نزدیک شویم. البته نباید فراموش کرد که چون در سنین کودکی به آن علاقه مند شدیم و در آن زمان احساسات شدیدا بر ما غلبه می کند و ضمناخاطرات خوشی را هم برای ما رقم زده این باعث شود که هیچ جایگزینی با آن حس برای ما وجود نخواهد داشت. 

اما «توانا» در ادامه مباحث درس قبل به ما راه کاری می گوید که بتوانیم با آن علاقه مان را پیدا کنیم و آن را ریشه یابی کنیم و از آن در شغل مان استفاده کنیم. این بهترین شیوه ای است که می توانیم به علاقه مان تا حدودی دست پیدا کنیم و در هنگام کار کردن احساس شور و نشاط داشته باشیم تا بتوانیم با استفاده از آن ها به بهترین نتیجه ممکن برسیم. چون این ها زمینه هایی هستند که می توانیم بهترین رشد را در آن ها داشته باشیم . این دلیلی علمی دارد که در ادامه به شما خواهیم گفت.

در هنگام تولد در مغز هر کدام از انسان ها یک سری بافت های عصبی وجود دارد که این بافت ها باعث بروز همان کارهایی می شود که راحت تر می تواند  توسط فرد انجام شود ولی اگر قرار باشد مهارت جدیدی یاد بگیریم باید بافت عصبی جدیدی در مغز تشکیل دهیم که این خود نیاز به صرف انرژی زیادی است نظر به طبیعتی که مغز ما دارد تمایل به مصرف کمی انرژی در روز دارد و این نیروی طبیعی است که خداوند در وجود انسان نهادینه کرده است تا اجزایی از مغز بتوانند بقای انسان را تضمین کنند. 

پس بنابراین فعالیت در حوزه هایی که به این پیوند های عصبی مربوط می شود بسیار راحت تر از انجام فعالیت جدید است. بهتر است این را بدانیم که ما از کودکی و به صورت ناخودآگاه رو به همین فعالیت ها می آوریم و نسبت به آن ها واکنش مثبت نشان می دهیم. در هنگام انجام آن ها احساس رضایت خاطر داریم و در آن ها غرق می شویم. این جاست که خودمان را پیدا می کنیم.وجود خودمان را در آن فعالیت حس می کنیم و در یک مکالمه درونی با خودمان می گوییم « یافتم! یافتم! این همان شغل مورد نظر من است.

 

می خواهم همین را ادامه بدهم». احساس می کنیم توانایی آن را داریم که بیشترین خلاقیت را در آن زمینه داشته باشیم. باید به شما بگویم کاملا درست احساس کرده اید. اما به مرور زمان شاید به هر دلیلی زمانه ما را به این طرف و آن طرف بکشاند و نگذارد از علاقه مان استفاده کنیم. مجبور می شویم حتی کارهایی را انجام دهیم که اصلا به آن ها علاقه نداریم و نیز قوای درونی ما را تحلیل می برند. 
ما می خواهیم در این جا یاد بگیریم چگونه می شود علاقه های مان را پیدا کنیم و از آن ها در کسب و کارمان استفاده کنیم. این باعث می شود در هر رشته ای که کار می کنیم بهترین میزان عملکرد را داشته باشیم.

یک خبر ناخوشایند این که ما نمی توانیم هیچ فعالیتی را پیدا کنیم که آن لذت دوران کودکی که از انجام آن کار انجام می دادیم را به دست بیاوریم.چون آن لذت در زمان خلوص احساسات ما یعنی کودکی شکل گرفته و با خود خاطرات خوشی را هم به همراه دارد که جزء جدایی ناپذیر ذهن ما می باشد. بعضی اوقات این علاقه ها با گرایش هایی هم سو می شود که انتخاب آن ها به عنوان شغل دائمی  مخالفت هایی را از سوی خانواده ها به همراه دارد.

پس بهتر است این مهم را بدانیم که ریشه ی ارزشمندی های ما در کودکی شکل می گیرد. وقتی ما از توانایی ها و علایق مان در محل کار استفاده می کنیم به دلیل این که میزان رضایت مندی از خودمان را بالا می بینیم و حس خوبی درباره ی همه چیز داریم بسیار راحت تر می توانیم کارهایی که سخت هستند و خارج  توانمندی درونی ما هست را انجام دهیم. زیرا انرژی لازم برای انجام آن ها را ذخیره کردیم و با قدرت بیشتری به انجام امور دیگر خواهیم پرداخت. 

بطور خلاصه در این مقاله به کشف استعداد در دوران کودکی  پرداختیم و موارد مهمی را مورد مطالعه قرار دادیم.

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. خیلی جالب بود مرسی.
    با این نوشته من متوجه شدم یکی از علایق واقعیم به خاطر شرایطی که بوده و هست، سرکوب شده و فکر میکنم که همیشه باهام بوده ولی نمیخواستم ببینمش چون از جانب بقیه حتی وجود هم نداشته!

    1. ممنونم از همراهی شما دوست عزیز
      ممنون میشم نظرتون راجع به مقالات دیگر با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا