چطور یک رابطه زناشویی مستحکم داشته باشیم؟

ازدواج یکی از انواع ارتباط است که مختص زن و مرد است که با هم به توافق و تفاهم می رسند که زندگی خود را با هم و در کنار هم بگذرانند. ازدواج هم مانند همه ی روابط از قوانینی پیروی می کند که اگر این قوانین را رعایت کنیم می توانیم رابطه ی زناشویی مستحکم تری داشته باشیم.

عشق و محبت

عامل عشق و علاقه یکی از عواملی است که در استحکام روابط همسران نقش به سزایی دارد. همیشه عشق را از همسر خود طلب کنیم بلکه خود نیز به او عشق بورزیم.

احترام متقابل

همسران هر چه قدر به توانایی ها و ویژگی ها و تفاوت های یکدیگر احترام بگذارند، رابطه زناشویی مستحکم تر و رضایت بخش تری خواهند داشت. همسرتان لایق احترام است و هر گونه احترامی باعث خوش حالی او می شود.

شکیبایی

صبر انسان را به هدف های عالی می رساند و چشم پوشی و گذشت از بری ها باعث مودت و محبت ازدواج می شود.

صداقت داشته باشیم

تحت هیچ شرایطی به همسر خود دروغ نگوییم. راستگو بودن ما را قابل اعتماد می کند و رابطه ی زناشویی ما را مستحکم می کند. وقتی قابل اعتماد باشیم همسرمان از نظر روانی امنیت دارد و عشق و محبت بین ما بیش تر می شود.

شوخ طبع و خوش رو باشیم

یکی از رفتارهایی که رابطه زناشویی را مستحکم تر می کند خوش رویی و حسن اخلاق است. ما با خوش اخلاقی به همسرمان نشان می دهیم که برای روحیات و احساسات طرف مقابل خود ارزش و اهمیت قائل هستیم و در بهتر ساختن محیط زندگی خود موفق تریم.

همسرانی که رابطه زناشویی مستحکم تری دارند به راحتی نیازها و خواسته های خود را درخواست می کنند و هم دیگر را می پذیرند و برای یکدیگر ارزش و احترام قائل هستند و از هم دیگر سوء استفاده نمی کنند و با هم صداقت دارند و به جای آزار دادن یکدیگر، به هم دیگر محبت می کنند و در این صورت هر روز به هم نزدیک تر می شوند و رابطه عاطفی مستحکم تری می سازند.

اعتماد به یکدیگر

همسر قابل اعتماد کسی است که به حرف هایش عمل می کند و برای کنار آمدن با زندگی از احساسات و توانایی هایش کمک می گیرد. او درباره ی خودش و زندگی مشترکش مثبت اندیش است و در عین این که زندگی آزادانه ای دارد، از زندگی زناشویی خود نیز حمایت می کند. هدف های روشنی برای زندگی خود و زندگی همسر خود دارد و هدف های خود پشتیبانی می کند و به خود و دیگران اعتماد دارد. اعتماد به نفس دارد و رفتار و اعمالش در زندگی تحت کنترل خودش است. در مورد مسائل اطلاعات درست را جمع آوری می کند ولی در نهایت خود تصمیم گیرنده زندگی خود است، ولی به نظرات دیگران هم احترام می گذارد. در زندگی نه بازنده است و نه برنده بلکه زندگی را یک بازی دو طرفه می بیند که هر دو طرف برنده بازی هستند. در مسیر رسیدن به هدف های زندگی، از زندگی خود لذت می برد و مسائل بی اهمیت زندگی را جدی نمی گیرد. چنین انسانی با همین ویژگی فرد مورد اعتمادی برای ازدواج است و می توان رابطه زناشویی مستحکم با او ساخت.

بیان تعارض ها و اختلاف ها

یکی از عوامل پر اهمیت در زندگی زناشویی موفقیت آمیز وجود سلامت فکر در همسران است.

هیچ وقت دو انسان نمی توانند صد درصد با هم هماهنگ بوده و توافق روانی یکسان داشته باشند. زمانی اختلافات زناشویی کم می شود و رابطه زناشویی مستحکم می شود که همسران بتوانند واقع بینانه افکار و احساسات خود را با یکدیگر رد و بدل کنند و در عین حال به آرزو ها و علایق طرف مقابل خود احترام بگذارند. به یکدیگر نشان دهند که در حل مشکلات از خود ابتکار به خرج می دهند و توانایی برقراری رابطه عاطفی عمیق را دارند.

خصوصیات متضاد روانی در همه ی زوج ها وجود دارد ولی در برخی از زوج ها این شدت بسیار زیاد است و در بعضی از زوج ها متعادل تر است و در بعضی از مواقع این تضادهای روانی مشکلات بسیاری را برای همسران به وجود می آورد.

زمینه های مختلف ناسازگاری

نا سازگاری و تعارضات بین همسران زمینه های مختلف دارد. همانند تعارض های هیجانی مانند صمیمیت، روابط جنسی، نقش پدر و مادری و عوامل دیگر و این تعارض ها، هر یک تا اندازه ی زیاد در بر هم زدن کانون زناشویی نقش بسیار مهمی دارند. یکی از راه های حل تعارضات می توان با مراجعه کردن به روان پزشک و یا روانشناس، ازدواج درمانی برای تعلیم خانواده استفاده کرد.

غیر از روان درمانگر و مشاور ما خود نقش مهمی در حل تعارضات زندگی خود داریم. خود ما بخشی از این ازدواج هستیم و هریک از همسران ضعف هایی دارند که می توانند روی آن کار کنند و آن را تغییر دهند و هر کس در رابطه زناشویی، مسئولیت خود را قبول کند و هرکدام با تعبیر خود به شما می تواند شرایط زندگی خود را تغییر دهد، بلکه زندگی مشترک خود را هم نجات می دهد.

همسران باید خود را تابع قوانین ازدواج بدانند و خود را مانند همسر خود در ناملایمات زندگی زناشویی مسئول بدانند.

وقتی یکی از اعضا و خانوده مسئولیت خود و رفتار خود را نپذیرد به ازدواج و زندگی مشترک خود آسیب می رساند. همسران باید با هم هماهنگ باشند در حل تعارضات شخصی و خانوادگی تلاش کنند و این را ابتدا از تغییر در خود شروع کنند و موجبات آرامش و هم دلی را در زندگی مشترک به وجود آورند.

ما همسران باید فضایی را برای هم دیگر به وجود آوریم که درباره ی تعارضات و مشکلات و اختلاف خود گفت وگو کنیم و حرف های مبهم و برداشت ها و قضاوت های نا عادلانه نداشته باشیم و از جملاتی هم چون تو غیر منطقی هستی و خیلی خودخواهی استفاده نکنیم. اگر این گونه گفت و گو کنیم مانع اختلافات احتمالی می شویم و بحث به جاهای باریک نمی کشد و در عوض فاصله ارتباطی و عاطفی مان حفظ می شود و رابطه زناشویی مستحکم تری خواهیم داشت.

سازگاری با تغییرات

روان شناسان اعتقاد دارند هر نوع تغییر در زندگی انسان، چه تغییرات مثبت و چه تغییرات منفی «استرس آفرین» است. در مسیر زندگی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تغییرات همواره همراه ما هستند.

امر ازدواج خود یک تغییر بزرگ در زندگی است و این تغییر در تمام جنبه های زندگی انسان تأثیر می گذارد. ازدواج بر فعالیت های انسانی، روابط اجتماعی و رفتارهای ما تأثیر می گذارد. تأثیرات تغییر در ازدواج در همه افراد یکسان نیست. ازدواج بر سلامت جسمی و روانی همسران تأثیرمی گذارد و این تغییر به ظرفیت هر انسان، بستگی دارد. هر انسانی نسبت به این تغییرات واکنش خاص خود را نشان می دهد و این واکنش به مهارت های آن فرد بستگی دارد. افراد دربرابرموقعیت های جدید واکنش های متفاوت نشان می دهند.

برای سازگار شدن با تغییرات جدید در زندگی باید اطلاعات جدید درباره ی شرایط جدید به دست آورد. هر چقدر شرایط جدید برای انسان نا شناخته تر باشد میزان استرس بالا تر است هر چه قدر ما از همسران و روحیات و خصوصیاتش و شرایط زندگی خود و محیطی که در آن زندگی می کنیم و شرایط و قوانین ازدواج و مهارت های آن بیش تر اطلاعات داشته باشیم، سازگاری بیش تر و روابط زناشویی مستحکم تری خواهیم داشت. فردی که قصد ازدواج دارد باید خود را نیز خوب بشناسد و در مورد خود و شرایطی که می خواهد برای خود به وجود آورد، کاملاً اشراف داشته باشد و به توانایی های خود به اندازه کافی آگاهی داشته باشد.

زمانی که ما خود را خوب بشناسیم می توانیم دیگران را هم بشناسیم. ما باید راه و رسم و قوانین زندگی مشترک را بیاموزیم و باید بدانیم چه نگرشی نسبت به زندگی مشترک داریم و چه هدف هایی داریم. خواسته ها و نیازهای خود را به خوبی شناسایی کنیم و بعد از آن به شناخت همسران بپردازیم و به همان نسبت باورها واعتقادات و خواسته های همسرمان را بشناسیم تا بدانیم شخصی را که انتخاب کرده ایم چه قدر نزدیک به ما است و چه قدر توان سازگار شدن با هم را داریم. در این صورت است که می توانیم رابطه زناشویی مستحکم تری داشته باشیم.

این را به خاطر بسپاریم که انسان و جهان همیشه در حال تغییر است وهمسران باید به این واقعیت آگاه باشند و خود را با تغییرات زندگی هماهنگ و سازگار کنند.

پرهیز از انتظارات غیر واقعی از همسر

انسان هایی که دچار ضعف شخصیتی هستند و خود کم بینی دارند اصولاً برای جبران کمبود هایشان به دنبال همسری می روند که کمبود هایشان و ضعف هایشان را جبران کنند. در این مواقع همسران با داشتن انتظارات بیش از حد و غیر واقع بینانه مشکلاتی را برای زندگی مشترک خود به وجود می آورند زیرا بار سنگینی را بر دوش همسر خود می گذارند.

از نظر روان شناسی بین میزان رضایت زندگی زناشویی و انتظارات همسران از یکدیگر رابطه معنی داری وجود دارد و به همدیگر مرتبط هستند. همسران موفق قبل از شروع زندگی مشترک در مورد انتظارات خود با یکدیگر گفت و گو می کنند و بر سر انتظارات یکدیگر به تفاهم می رسند تا رابطه ی مستحکم تری داشته باشند.

انتظارات غیر منطقی فشاری است مضاعف که شما بر روی شریک زندگی خود می آورید. این انتظارات می تواند عاطفی، مالی و اجتماعی باشد. بالا بودن و غیر منطقی بودن انتظارات از همسر به مرور زمان باعث خشم، احساس نا امیدی، اضطراب و از هم  پاشیدگی زندگی مشترک می شود.

انسان ها برای برآورده کردن نیازهای خود ازدواج می کنند و این که همسران وظایفی نسبت به هم دارند و آن ها باید در انجام این وظایف همه ی تلاش خود را بکنند.

این عقیده که همسرمان باید تمام نیازهای ما را برآورده کند، دور از دسترس است و این تفکر باعث می شود به مرور زمان ما در رابطه خود دچار مشکل شویم. زیرا هر انسانی توانایی خاص خود را دارد و انتظارات ما از همسران باید بر حسب توانایی فردی او باشد و نقش خود ما هم در زندگی مشترک بسیار قابل اهمیت است.

اهداف مشترک

هر انسان برای بهتر زندگی کردن خود باید هدفمند زندگی کند و هدف های انسان سبک زندگی او را مشخص می کند. برای داشتن زندگی مشترک مؤثر نقش اهداف همسران بسیار قابل اهمیت است و برای این که هر فردی بتواند به اهداف خود برسد باید فردی کنار او باشد که برای اهداف او احترام و ارزش قائل باشد و هم سو با اهداف او باشد. اگر همسران اهداف کاملا مخالف هم دیگر داشته باشند پس سبک زندگی متفاوت تری دارند و این خود جای بحث و گفت و گو دارد.

بهتر است اهداف همسران با هم هم سو باشد و در یک مسیر یکسانی باشد. در این صورت راحت تر می توانند با کمک یکدیگر به جلو پیش بروند و به اهداف خود برسند. برای این که رابطه مستحکم تری را تجربه کنیم باید قبل از ازدواج، اهداف خود و همسرمان را بررسی کنیم و ببینیم آیا اهداف ما در زندگی مشترک در یک مسیر و سو قرار دارد و یا اگر تفاوت هایی وجود دارد با چه راه حل هایی می توان آن ها را به هم نزدیک تر کرد و اگر می شود برخی از اهداف را اصلاح کرد تا به نتایج بهتری رسید، برای آن اقدام کرد.

ما باید این مسئله را مورد توجه قرار دهیم که با داشتن اهداف مشترک رابطه مستحکم تر و تکامل و رشد بیش تری خواهیم داشت و نهایتاً احساس رضایت بیش تری از ازدواج و زندگی خود داریم.