کتاب «رهایی از زندان ذهن» | کتاب رهایی از زندان ذهن مناسب چه کسانی است؟
در ادامه بخش معرفی کتاب در سایت توانا میرسیم به کتاب رهایی از زندان ذهن اثر متیو مک کی.
در کتاب رهایی از زندان ذهن یاد می گیریم چگونه به تماشای ذهن خود بنشینیم، زیرا ما می توانیم با تماشای ذهن خود دریابیم که کدام یک از افکار ما برای ما مفید و کدام یک مضر، مخرب و دردسرساز است. مطالب بی شماری در مورد ذهن وجود دارد که باید یاد بگیریم. هر چه اطلاعات و آگاهی ما از ذهن و عملکرد آن بیشتر گردد، تسلط و کنترل بیشتری می توانیم بر آن داشته باشیم.
در کتاب رهایی از زندان ذهن بیان می شود که در بسیاری از مواقع این ذهن ما است که خلق کننده و کنترل کننده ی حالات ما می باشد و این اتفاق تنها در صورت عدم آگاهی ما نسبت به ذهن و عملکرد ذهن می افتد.
ذهن ما همانند این است که ما در یک اتومبیلی نشسته ایم و ذهن و اندیشه ی ما راننده ی آن است. گاهی این راننده با سرعتی بالا رانندگی می کند و گاهی حتی نمی تواند شروع به حرکت کند، گاهی ما را به مقصد می رساند و گاهی هم منصرف می شود و ما را بین راه پیاده می کند.
برای بسیاری از ما پیش آمده که ذهن مان ما را به جاهایی می برد که دوست نداریم آن جا برویم. افکار ما به طور ناخودآگاه طوری تنظیم شده است که ما را به سمت احساس ترس و بی ارزشی می کشاند.
به قدری در افکار خود غرق می شویم که احساس می کنیم آن ها واقعیت دارند و ما را مجبور به انجام کارهایی می کنند که شرایط را بدتر و سخت تر می کند. موضوع این کتاب رسیدن به آرامش و رصد کردن ذهن خود است.
در این کتاب می آموزیم که چگونه افکار خود را رصد کنیم و آن ها را تشخیص دهیم. همچنین یاد می گیریم که چگونه فکر خود را از سویی به سویی دیگر تغییر دهیم. این کتاب تضمینی برای باز شدن چشمان ما به روی حقایق است.
[aparat id=”XD0O5″]
کار ذهن تولید فکر است، برخی از افکار ما دارای معنا می باشند و برخی از آنها بیمعنا هستند.
در کتاب رهایی از زندان ذهن به ما آموزش داده می شود که بتوانیم نظارهگر ذهن خود باشیم و به این درک برسیم که پرداختن به کدام افکار و تمایلات برای ما سودمند خواهد بود و فکر کردن به چه چیز هایی برای ما دردسرساز است و باید از آن ها بپرهیزیم، هر چقدر بیشتر بتوانیم افکار خود را شناسایی و دستهبندی کنیم، تسلط ما نسبت به عملکرد ذهن بیشتر میشود و بهتر میتوانیم خلق و خو و وضعیت زندگی خود را کنترل کنیم.
کتاب رهایی از زندان ذهن مناسب چه کسانی است؟
همه ی ما دارای قدرت نامحدودی در وجود خود هستیم، پس می توانیم موفقیتهای بزرگی در زندگی خود به دست بیاوریم، اما این زندان ذهن ما است که اجازه قدم گذاشتن در مسیر موفقیت را به ما نمیدهد. برای رسیدن به آرزو های بزرگ در مسیر زندگی باید به توانایی های خود ایمان داشته باشیم و برای رسیدن به این ایمان بهتر است کتاب رهایی از زندان ذهن را بخوانیم. این کتاب به ما کمک میکند افسار افکار خود را خودمان در دست بگیریم و تسلیم ضمیر ناخودآگاه خود نشویم. افرادی که به کتابهای مختلف در حوزه ی موفقیت، خودیاری و رشد فردی علاقه بسیار زیادی دارند، می توانند از این کتاب استفاده کنند.
این کتاب دارای جملات برگزیده ای می باشد که عبارت اند از:
- زمان حال، گران و ارزشمند است. در زمان حال است که احساسات تجربه میشوند، تصمیمها گرفته میشوند و تغییرات امکانپذیر میشوند، اما قدرت زمان حال اغلب ما را فریب میدهد و ما را از زمان حال غافل میکند.
- ما میتوانیم از لحظه به لحظهی عشق، دوست داشتن و تعلّق خاطری که در گذشته تجربه کردهایم لذت ببریم یا شکستها را مرور کنیم.
- ذهن ما عادت دارد آن چه را که در اطراف خود تجربه میکنیم، تحت عنوان خوب یا بد تقسیم کند.
- یکی از روشهای مهم برای درک چگونگی عملکرد ذهن و دستیابی به چشماندازی سالم، این است که یاد بگیریم آن چه را که میبینیم، میشنویم و در بدن خود احساس میکنیم، از قضاوتهای خود دور کنیم.
- برخی از خیالپردازیها مفید هستند. این نوع خیالپردازیها باعث میشوند که به وقایع زندگی خود سر و سامان دهیم و اهداف جدیدی را در زندگی خود تشکیل دهیم.
-
برای بسیاری از ما پیش میآید که ذهنمان، ما را به جاهایی می برد که دوست نداریم آن جا باشیم. افکار ما به طور ناخودآگاه طوری تنظیم شده است که ما را به سمت احساس ترس، باخت، بیارزشی یا خشم می برد و آن قدر در افکار خود غرق میشویم که به نظر میرسد، آنها واقعیت دارند.
-
افکار ما پدیدهای در لحظه هستند که فقط در مغز ما وجود دارند. این افکار مانند یک کمدی، غیر واقعی هستند، اما ما اهمیت آنها را در حد یک خبر واقعی در نظر میگیریم. ما همه ی افکار ذهن خود را باور میکنیم و همین منشا بسیاری از دردهای ما میشود. فقط یک راه وجود دارد تا از دام باورهای ذهن خود رها شویم و آن هم دانستن چگونگی عملکرد آنها است.
در کتاب رهایی از ذهن گفته می شود که اصل اساسی توفان مغزی این است که هیچ فکر و عقیدهای احمقانه تلقی نمیشود و هر کسی حق دارد نظر خود را مطرح سازد و عقیدهای را به زبان بیاورد که ممکن است به پیشرفت گروه کمک کند.
نخستین و مهمترین گام، مشخص شدن هدف گروه است، البته لزومی ندارد که در توفان مغزی، افکار و نظرات مطرح شده را بپذیریم و تأیید کنیم، بلکه فقط باید آنها را بشنویم. هر فردی به عنوان عضوی از گروه، نقش و عملکرد خودش را دارد، یک انسان می تواند خلاق و مشتاق باشد و ایدههای نوین و جدید مطرح کند و حتی گاهی اوقات، شرط احتیاط را رعایت نکند.
عملکرد ذهن خود را همانند یک جلسهی توفان مغزی تصور کنیم. افکار ما در واقع گوشه و کنار ذهن ما وجود دارند و در آن جایگاه معنا پیدا می کنند، برخی از این افکار در واقع از ما در مقابل درد و رنج محافظت می کنند و بعضی دیگر به ما کمک میکنند تا وظیفه ای خاص را به انجام برسانیم و با افکار درون ذهن خود آشنا شویم و آن ها را بشنویم، در واقع هر فکری، ایدهای است که در جلسهی توفان مغزی مطرح میشود، در صورتی که هیچ یک از این افکار، حقیقت محض نخواهند بود و تاکنون در مرحلهی ایده و نظرورزی باقی مانده است.
اگر به دنبال خرید نسخه الکترونیک کتاب هستین میتوانید از اینجا و اگر نسخه فیزیکی کتاب را میخوانید از اینجا تهیه بفرمایید.