روانشناسی مردان

چرا مردها خشک و بی احساس اند؟

علت خشک بودن مردان چیست؟ در این مقاله به علت خشک بودن مردان می پردازیم.

چرا مردها این گونه اند که هستند؟! 

آیا تا به حال اندیشیده ایم که چرا ؟!
چرا مردها این گونه اند؟!
شاید سوال باشد که کدام گونه ؟!
خانم ها قطعا می دانند !!! همین گونه که هستند.

 

به این مثال توجه نماییم:

در حالی که ما مدتی است راه را گم کرده ایم؛ اما همسرمان ترجیح می دهد هم چنان به رانندگی ادامه بدهد؛ به جای این که لحظه ای توقف کند و آدرس را از دیگران بپرسد!!

چرا مردها که سعی در کنترل ما دارند؛ به طرزی پنهانی از کنترلی که ما روی آن ها داریم می ترسند؟!

چرا مردها به سختی می توانند اجازه دهند به آنان نزدیک شویم؟!

چرا مردها هنگامی که بر روی چیزی تمرکز کرده اند و ما سعی در جلب توجه آن ها داریم؛ عصبانی می شوند؟!

چرا مردها سعی در پنهان کردن ناراحتی  یا عصبانیت خود دارند؟!

مرد ها

 

چنان که پرسش هایی نظیر پرسش های بالا برای مان مطرح است؛ مطمئن باشیم که تنها نیستیم! همه ی زن ها با چنین یاس هایی روبه رو شده ایم. به مردی که دوستش داریم نکگاه می کنیم؛ اما قادر نیستیم درکش نماییم. اولین چیزی که می بایست بدانیم این است:

«مردها هرگز سعی در عصبانی کردن زن های مورد علاقه ی خود ؛ ندارند. رفتار آن ها نتیجه ی تعلیمی است که سال ها به آن ها داده شده است و این آموزش احساسی تر بودن را برای شان مشکل می سازد.»

علت خشک بودن مردان – مرد؛ شکارچی تنها

بیاییم به هزار ها سال قبل برگردیم. زمین سیاره ای خشن و رو به تغییر بود که همیشه توسط شهاب سنگ ها بمباران می شد. توفان های یخ؛ سیل ها و جریان های آب و هوایی زمین را مورد تاخت و تاز خود قرار می داد. حیوانات وحشی آزادانه این طرف و آن طرف می رفتند ؛ در حالی که تعدادشان از تعداد اندک انسان ها بیشتر بود. انسان ها در گروه های کوچک زندگی می کردند. انسان هایی که هرگاه پناه گاهی می یافتند ؛ در گروه های کوچک تری دور هم جمع می شدند . دنیا؛ دنیای ابتدایی بود و تنها شرط ادامه ی زندگی در قوی تر شدن بود. 

در گوشه ای از یک غار تاریک ؛ خانواده ای در حالی که چمباتمه زده بودند؛ تنها وعده ی غذایی خود را می خوردند. تنها باقی مانده ی گوشت آهویی که توسط مرد خانواده چند روز قبل شکار شده بود همین گوشت بود.  

مرد خانواده تمام تلاشش را به کار می برد تا غذای بیشتری به دست بیاورد؛ اما شکار در این آب و هوا بسیار مشکل می نمود. ظرف هفته ی گذشته مدام برف باریده است و اغلب حیوانات به سمت دره های گرم تر مهاجرت کرده بودند.

همین که به زن و دو بچه ی کوچکش که با حرص و گرسنگی تمام هر ذره از گوشت روی انگشتان خود را می لیسند؛ نگاه می اندازد؛ می داند چه باید بکند. بله او می بایست بیرون برود و شکار کند و تا هنگامی که چیزی به دست نیاورده است مراجعت نکند. اگر در این کار شکست بخورد؛ خانواده اش خواهند مرد و گرگ هایی که زوزه شان هر شب به گوش می رسد آن ها را از هم  خواهند درید. به ناگهان مرد خانواده به طرف در غار هجوم می برد؛ او سخت آماده است. صدای مشکوکی به گوشش می رسد؛ شاید مرد قوی تری آماده حمله است یا تنها صدای باد است. او نمی داند؛ او هرگز نمی داند ؛ به همین خاطر است که پشت خود را به در غار نمی کند؛ بلکه همواره رو به رو آن می نشیند تا هیچ گونه حرکتی از چشمان تیز بینش پنهان نماند و به همین دلیل هنگامی که می خوابد نیز آرام و قرار ندارد. گویی بخشی از او همواره بیدار می ماند و در حالی که به صداهای اطراف گوش می دهد؛ در حال آماده باش است.

او در کنار آتش نشسته؛ قلبش در سینه می تپد ؛ می ترسد؛ اما همین که به زن و بچه هایش نگاه می کند؛ می داند که هرگز نباید ترس خود را نشان دهد. بدون شهامت او ؛ آنان  تمامی امید خود را از دست می دهند و بدون او آنان طعمه ی هر حیوان درنده ای خواهند شد. پس می بایست قوی باشد و نباید فراموش کند که کیست. او یک مرد است؛ یک شکارچی!

 

علت خشک بودن مردان – جنگجوی آواره و رانده شده

زندگی یک مرد  در اجتماع مدرن امروزی هیچ گونه شباهتی به زندگی ابتدایی نیاکانش ندارد. با این وجود تا همین اواخر؛ وظایف شکار و دفاع از خانواده ؛ هنوز به عهده ی مرد خانواده بود. او می بایست آماده باشد و از آن ها به لحاظ جسمانی محافظت کند. 

در قرن بیستم؛ یک مرد هیچ گونه نیازی به شکار  و جنگیدن ندارد و مهارت هایی که برای آن ها در گذشته به سختی آموزش دیده است ؛ حال دیگر به کار نمی آید؛ دیگر هیچ جنگلی یا دشمنانی در کار نیست. او یک جنگ جوی خلع شده است. 

 

با این توضیحات آیا عجیب نیست که زنان شکایت زیر را از مردان زندگی شان دارند؟!

صرف نظر از این که به او چه می گویم؛ « وی همواره حالت تدافعی به خود می گیرد؛ همیشه این طور به نظر می رسد که آماده دعوا است.»
« او نمی تواند به راحتی احساساتش را نشان دهد؛ گویی همواره مجبور است خود را قوی نشان دهد.»
« کاش شوهرم می توانست با مردان دیگر رابطه برقرار کند . به نظر می رسد هرگز نمی خواهد به مرد دیگری نزدیک شود.»
« موقعیت شغلی اش را خیلی جدی می گیرد؛ این موضوع مرا دیوانه کرده است. همیشه سعی می کنم کمک کنم تا شغلش را کمی ساده تر بگیرد. اما او به گونه ای به شغلش نگاه می کند که انگار موضوع مرگ و زندگی در پیش است.»
« وقتی شوهرم از موردی ناراحت است؛ آن را در خودش می ریزد و به لحاظ عاطفی سرد و منزوی می شود. مدت ها باید نق بزنم ؛ تا بالاخره اعتراف کند؛ عاملی ناراحتش کرده است.

 

علت خشک بودن مردان و رفتار تهاجمی مردان

یقین داریم ذهنیت شکارچی و جنگ جویی نهفته در رفتار این مردان قرن بیستم را به وضوح می توانیم ببینیم. آنان هم چنان تحت سلطه ی درونی نیروهای شان هستند؛ در حالی که به خوبی ازآن آگاه نیستند. فرضیه ای وجود دارد که بیان می کند؛ انسان ها واجد یک حافظه ی ژنتیکی هستند؛ نوعی از خودآگاهی و هوشیاری که در طول اعصار به آن ها منتقل شده است؛ حافظه ی ژنتیکی که یک حسابدار نیویورکی را با تمامی اجداد ابتدایی اش که هزاران سال قبل داشته است؛ به نوعی مربوط می سازد. 

چنین به نظر می رسد که این مردان تا کنون نیز غرایزی نظیر: حمایت گر بودن؛ ضعف نشان ندادن و کنترل اوضاع را در دست داشتن؛ هم چنان از خاطر نبرده اند و به طرزی ناخودآگاه این غرایز را در زندگی روزانه ی خود نشان می دهند.

 

Rate this post
نمایش بیشتر

مریم ابوطالبی

مربی مهارت های زندگی - مدرس دانشگاه

‫14 دیدگاه ها

  1. I like the valuable info you supply to your articles. I will bookmark your blog and test once more here regularly. I am fairly certain I will learn plenty of new stuff right right here! Good luck for the following!

  2. We’re a group of volunteers and opening a new scheme in our community. Your site offered us with valuable information to work on. You’ve done an impressive job and our whole community will be grateful to you.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا