هدف گذاری

نکات مهم در حذف موانع هدف گذاری چیست؟

پیش از آغاز حرکت در مسیر اهداف باید بپذیریم که این مسیر ناهموار و پر پیچ و خم است، اغلب افراد با برخورد به اولین موانع و دست اندازها تسلیم می شوند و تلاشی برای از میان برداشتن مانع نمی کنند، زمانی که اهداف بزرگ، برای دستیابی به افق های جدید زندگی تعیین می کنیم باید وجود موانع و احتمال شکست را در نظر بگیریم، روبرو شدن با موانع و ناکامی های مسیر، بخشی از فرایند اهداف هستند، از این روی در مرحله تدوین طرح عملیاتی باید این چالش ها را از پیش کشف و بررسی کنیم.

ترنر تریدر می گوید: شما باید اهداف را فراتر از حد خود تعیین کنید تا همیشه کاری برای زندگی داشته باشید!

مهارت حل مساله

انسان های موفق همیشه به راه کارها، چگونگی گذر از موانع و چگونگی فائق آمدن بر آن می پردازند، اما افراد عادی بر چرایی و چگونگی بروز مشکلات و موانع تمرکز می کنند، از این روی مهارت حل مسأله یکی از مهارت های مهم در فرایند دست یابی به اهداف است و خبر خوش این است که مهارت ها قابلیت آموختن دارند، پس هر چه مسائل و مشکلات بیشتری را حل کنیم، مهارت حل مسأله ما قوی تر شده و در نهایت قادر خواهیم بود مسائلی را حل کنیم که برای ما و دیگران دستاوردهای بهتری داشته باشند. فرایند ذهنی شناسایی مسأله، بررسی و کشف راه حل ( یا راه حل ها) و اقدام، در افراد موفق به درستی صورت می گیرد و به مرور زمان این مهارت قوی تر می شود.

محدودیت های درونی

محدودیت یک باور ذهنی بوده و دارای ویژگی های روانی و احساسی است، آن چه را که در دنیای بیرون به عنوان محدودیت و مانع می بینیم از ذهن ما نشأت می گیرد، قانون 80 به 20 می گوید، 80 درصد محدودیت ها و موانع درون ما هستند و تنها 20 درصد بیرون از ما قرار دارند، پس در واقع ما هستیم که با موجودیت دادن به محدودیت ها مانع پیشرفت و رسیدن به اهداف خود می شویم.

” از شنبه شروع می کنم! حالا زوده تا ببینیم چی میشه! الان دیگه دیره برای شروع!، همه ما این جملات را در طول زندگی بارها ملاک عمل قرار دادیم و در نهایت به خواسته قلبی خود نرسیدیم.

از خود باید بپرسیم: کدام عامل درونی مانع حرکتم می شود؟

اتفاقاتی که مانع از رسیدن ما به اهداف می شوند

در ادامه به بررسی موانعی خواهیم پرداخت که ما را از رسیدن به اهداف دور می کنند.

1.بی برنامگی مهم ترین مانع اهداف

برنامه ریزی، اولین و مهم ترین گام در تحقق اهداف است، با برنامه ریزی می توانیم مقصد روزانه، هفتگی و ماهانه خود را با نگاه به مقصد نهایی تعیین کنیم به طوری که با دست یابی به هر یک از این اهداف کوتاه مدت، طعم شیرین موفقیت را بچشیم و با انگیزه ی بیشتر به سمت مقصد بعدی حرکت کنیم.

اغلب افراد برای خود اهداف بزرگ و کوچک تعیین می کنند، اما با بی برنامگی و یا برنامه ریزی نادرست نمی توانند به اهداف خود دست یابند، در نتیجه انگیزه خود را از دست می دهند و در زندگی دچار عادت اهمال کاری می شوند.

همه ما بارها با شروع سال جدید اهداف و آرزوهایی را در سال نامه خود یادداشت کردیم، اما با گذشت کمتر از یک ماه تمام آن اهداف را به دست فراموشی سپردیم. آیا علت این نرسیدن ها چیزی به غیر از بی برنامگی است؟!

2.تنبلی، مانعی در رسیدن به هدف

تنبلی، حاصل وقوع یک یا چندین مشکل است که به مرور زمان به عادت تبدیل می شود. در واقع تنبلی معلول علت است که باید شناسایی و رفع شود. با رفع تنبلی، انرژی و انگیزه جادویی در فرد ایجاد می شود و سرعت دستیابی به هدف افزایش می یابد، تنبلی از لذت های آنی و کوتاه مدت است که منجر به از دست رفتن زمان، انرژی و فرصت های پیش رو شده و در آینده ای نه چندان دور، حسرت و ناکامی به جا می گذارد، اغلب جملاتی که با کلمه “ای کاش” آغاز می شود، نتیجه ی همین عادت مخرب است، از سویی دیگر در نتیجه این احساس ناخوشایند، احتمال بروز بیماری هایی چون افسردگی، اختلالات حافظه و فشار خون وجود دارد.

در ادامه راه کارهایی جهت رفع تنبلی توصیه می شود:

1-مشکل اصلی را کشف و آن را حل کنیم.
2- نظم و انضباط را در زندگی به عادت تبدیل کنیم، بی نظمی و نامرتب بودن باعث اختلال نظم ذهنی و افت انرژی می شود.
3- ورودی های ذهن را با مثبت اندیشی کنترل کنیم و همیشه خود را با مهارت ها و ویژگی های مثبت تصور کنیم.
4- با نگاه به آینده ای روشن، در زمان حال زندگی کنیم و با تاسف در گذشته و یا حسرت آینده، زمان حال را از دست ندهیم.
5- افق های جدید برای خود تعریف کنیم و به موفقیت ناشی از پشتکار و تلاش ایمان داشته باشیم.
6- روز خود را هدفمند و پر انرژی آغاز کنیم، هر چقدر صبح را با نشاط شروع کنیم روز پر بارتری را رقم خواهیم زد.
7- اهداف، ارزش ها و نتایج آن ها را همواره در ذهن مرور کنیم تا “نیروی چرایی”، قدرت به حرکت در آوردن ما را داشته باشد، روزانه این بازبینی را انجام داده و برای دستیابی به اهداف با خود تجدید پیمان کنیم.
8- با تکرار جملات مثبت و تاکیدی در طول روز به خود انرژی و اعتماد به نفس بدهیم.
9- با نوشتن اهداف روزانه و هفتگی، نسبت به هدف اصلی متمرکز و متعهد بمانیم.
10- بهای موفقیت را بپذیریم، ترس از ناهمواری های مسیر نباید ما را به سمت تنبلی سوق دهد، باور داشته باشیم که شرط خروج از منطقه امن، پذیرش سختی ها و دشواری های پیش رو است.

3.بی انگیزگی، عامل اهمال کاری

بی انگیزگی از موانع رسیدن به حدف است که باید حذف شود

انگیزه، نیروی محرک قدرتمندی است که شخص را به سوی اهداف خود به حرکت در می آورد و نقش مهمی در خلاقیت و اثربخشی او دارد، زمانی که ما پاسخ های مناسب برای “چرایی” خود نداشته باشیم، انرژی و محرک مناسب برای انجام فعالیت نخواهیم داشت. بی انگیزگی در هر دوره ای از زندگی به دلایل مختلف ممکن است بروز کند و باعث تعلل، اهمال کاری و در نتیجه عدم تعهد فرد به تحقق اهداف و انجام برنامه های خود شود، بی انگیزگی علاوه بر این که فرصت های زمان حال را از ما می گیرد به مرور زمان احساس خستگی، فرسودگی و ناتوانی ایجاد می کند.

افراد بی انگیزه زندگی را محصول شانس و اقبال می‌دانند و نگرش منفی به بخت و اقبال خود دارند، آن ها معتقدند که هیچ شانسی برای موفقیت و خوشبختی ندارند و با این باورها زمان ‌و فرصت خود را از دست داده و از توانایی‌های وجودی خود بهره نمی‌برند و به خودشکوفایی نمی‌رسند، افراد مبتلا به بی انگیزگی تمایلی به سعی و تلاش واقعی ندارند و انتظار نتایج مثبت در کمترین زمان را دارند.
ترس و تردید دو عامل مهم در بی انگیزگی است، ترس از شکست و ناکامی و تردید در توانایی ها و احساس ناکافی بودن باعث دست نیافتنی بودن اهداف و در نهایت بی انگیزگی شخص می شود، داروی ترس و تردید، اعتماد به نفس و اقدام کردن است، هر چقدر اعتماد به نفس ما بیشتر باشد تردید ما کمتر خواهد بود، در نتیجه انگیزه ما برای اقدام و عمل بیشتر خواهد شد.

خودباوری و ایمان به توانایی های خود، نگرش مثبت به چالش‌های پیش رو، فکر کردن به پاداش ها و منافعی که با تحقق هدف حاصل می شود به جای تمرکز بر سختی ها و موانع مسیر، استفاده از فرصت‌هایی که در مسیر هدف وجود دارد و پذیرش کامل مسئولیت زندگی خود، از دیگر راه کارهای حل معضل بی‌انگیزگی می باشد.

4.ترس و تردید

اعتماد به نفس، داروی ترس و تردید است. اعتماد به نفس، یک احساس درونی مهم جهت دستیابی به اهداف است، چرا که با نیروی جادویی ناشی از این احساس، شهامت لازم جهت تصمیم گیری، حرکت، رشد و تغییر را داشته و موانع و مشکلات مسیر را کنار زده و به اهداف خود خواهیم رسید، حال اگر این ویژگی شگفت انگیز وجود نداشته باشد بی شک توان رویارویی با مشکلات و سختی های مسیر را نداشته و با اولین شکست به نقطه ابتدایی باز خواهیم گشت، از این روی ضروری است که با بکارگیری تکنیک ها، اعتماد به نفس خود را تقویت کنیم.

در ادامه راهکارهای موثر، معرفی خواهند شد:

1-شکرگزار تمام داشته هایمان باشیم، با این کار توجه ما به منابع و امکانات پیرامون جلب شده و احساس رضایت درونی و اعتماد به نفس خواهیم داشت.
2-اهداف کوتاه مدت تعیین کنیم تا دست یافتنی تر باشند و با انجام آن ها اعتماد به نفس ما افزایش یابد.
3- خودباوری خود را تقویت کنیم. ایمان به توانایی هایمان، انگیزه و انرژی لازم برای انجام کارها را به ما می دهد.
4-افکار منفی را از خود دور کنیم، این افکار به شدت آسیب زا هستند و شهامت و جرأت و انرژی لازم برای انجام کار را می گیرند.
5- نشست در ردیف های جلو در جلسات، افزایش سرعت راه رفتن، صاف راه رفتن، پوشش مرتب و مناسب، از دیگر موارد مهم در افزایش اعتماد به نفس است.

5.کمال گرایی

برای همه ی ما پیش آمده که در حین انجام کار صدایی از درون، مادام در گوش مان نجوا می کند که “این کار در این شکل خوب نیست! دیگران درباره این کار چه فکری می کنن؟! بهتره یک وقت دیگری این کار را انجام بدی!” در این هنگام باید صدا را قطع کنیم، این صدا همان صدایی است که ما را به سمت کمال گرایی سوق می دهد.

‎ برای مقابله با این پیام های منفی باید توجه خود را به سمت نقاط قوت برنامه متمرکز کنیم و با طرح پرسش و پاسخ های واقعی، خود را وادار به عمل کنیم، به طور مثال “نقطه قوت کار چیست؟ آیا از عملکرد خود راضی هستیم؟ هدف از کاری که انجام می دهیم چیست؟” اگر پاسخ سوالات مثبت بود با قدرت بیشتری به ادامه کار می‌پردازیم و در صورتی که منفی بود علت را از خود جویا می‌شویم و با دلایلی که به دست می آید به رفع آن ها می پردازیم تا در قدم بعدی، عملکرد بهتری داشته باشیم. در بسیاری از مواقع در پروژه در دست انجام، احساس شکست می‌کنیم و تمایلی به انجام کار نداریم دلیلش این است که برخی از انتظارات ما تأمین نشده است، به همین دلیل کل پروژه را منتفی می کنیم.

‎بی شک این کار عقلانی نیست در این گونه مواقع باید هر دو بخش خوب و بد پروژه را با هم در نظر بگیریم و بگوییم یک “بخش هایی خوب انجام شده و یک بخش هایی نه”، به طور مثال خانه ای که یک دیوار آن ترک گرفته باشد عقلانی نیست که کل ساختمان تخریب شود.

کمال گرایی واژه‌ای است که در وهله اول ممکن است به عنوان یک ویژگی مثبت تلقی شود، اما واقعیت این است که این ویژگی می تواند تبدیل به مانع و معضل جدی برای افراد در مسیر رسیدن به اهداف شود، کمال گرایی ما را از رسیدن به اهدافی که توانایی دستیابی به آن ها را داریم، باز داشته و مانع از آن می شود که خلاقیت ها، استعداد ها و توانایی های خود را در معرض محیط اطراف قرار دهیم و در نهایت هیچ وقت از بازخورد دیگران در جهت ارتقای توانمندی های خود استفاده نخواهیم کرد. اولین اقدامات ما در هر حوزه ای کامل نخواهد بود، پس تلاش، صبوری و زمان لازم است تا مهارت و دانش لازم را جهت بهتر شدن و تکامل خود کسب نماییم.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫20 دیدگاه ها

  1. I am really impressed with your writing skills as well as with the layout on your weblog. Is this a paid theme or did you customize it yourself? Either way keep up the nice quality writing, it’s rare to see a great blog like this one nowadays..

  2. Do you have a spam problem on this blog; I also am a blogger, and I was wanting to know your situation; many of us have created some nice practices and we are looking to swap techniques with other folks, please shoot me an email if interested.

  3. I know this if off topic but I’m looking into starting my own blog and was curious what all is required to get set up? I’m assuming having a blog like yours would cost a pretty penny? I’m not very web savvy so I’m not 100 certain. Any tips or advice would be greatly appreciated. Thanks

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا