ارتباطات موثر چگونه اهداف ما را محقق می سازند؟
امروزه ارتباطات و روابط در تمامی حوزه های زندگی از جمله خانواده، کسب و کار و اجتماع نقش مهمی را ایفا می کند، از این روی توانایی ما برای ایجاد روابط موثر با افراد مناسب در مسیر زندگی، سرعت دستیابی ما را به اهداف و خواسته های شخصی به شدت افزایش می دهد. در واقع هر چقدر افراد بیشتری در حوزه ای که خواهان موفقیت هستیم ما را همراهی و حمایت کنند، موفقیت ما در آن حوزه قطعی تر خواهد بود.
یکی از بزرگترین موانع میان انسان و خواسته های او، عدم وجود ارتباطات موثر است، به طور مثال برای این که یک فروشنده به میزان فروش بالایی برسد نیاز به ارتباط موثر با مردم و مشتریان دارد و در صورت عدم وجود این ارتباط از محصولات آن فروشگاه خریداری نخواهند کرد، در نتیجه فروشنده به اهداف شغلی خود نخواهند رسید.
تحقق اهداف نیازمند شناسایی اشخاص، گروه ها و سازمان هایی است که می توانند ما را حمایت کنند، در غیر این صورت نمیتوانیم به تنهایی به موفقیت برسیم و در صورت رسیدن به هدف، بهای گزافی پرداخت خواهیم کرد.
افراد برای دستیابی به اهداف خود به سه گروه ارتباطات شامل “کسب و کار” ، “اجتماع” و “خانواده و دوستان” نیازمند هستند که در ادامه به بررسی آن ها میپردازیم.
چگونه در حوزه کسب و کار با ایجاد ارتباط موثر به اهداف خود برسیم؟
حوزه کسب و کار یکی از مهم ترین حوزه های زندگی هر فرد است که تاثیر مستقیم در سایر حوزه های زندگی دارد، از این روی با توجه به نقش ارتباطات موثر در دستیابی به اهداف، توسعه و تعمیق ارتباطات در حوزه کسب و کار باید مورد توجه جدی قرار گیرد، برای این منظور در وهله اول باید فهرستی از افراد مهم در حوزه کاری و شغلی خود تهیه و برای برقراری روابط درست با این افراد برنامهریزی کنیم.
باید بررسی کنیم که از لیست تهیه شده کدام یک توانایی بیشتری در حمایت از ما دارند و کدام یک میتوانند مانع از عدم تحقق اهداف مان شوند، به عنوان مثال شخصی که مدیر فروش شرکتی است رئیس شرکت، همکاران، کارمندان زیر دست، مشتریان و عرضهکنندگان، افرادی هستند که کسب و کار او را تحت تأثیر قرار میدهند و در موفقیت آن نقش دارند، همان طور که شاهد هستیم ما به همه ی افرادی که در پیرامون ما هستند به شکلی برای رسیدن به خواستههای خود وابسته هستیم، به طوری که با همراه کردن آن ها تاثیرات قابل توجهی در درآمد مالی و رشد حرفه ای خود خواهیم داشت.
جهت برنامه ریزی دقیق تر در ارتباط موثر، مشتریان خود در حوزه کاری را دستهبندی میکنیم که به دو دسته مشتریان درون سازمانی و برون سازمانی تقسیم میشود، در بخش درون سازمانی فهرستی از همه ی وظایف خود که برای انجام آن ها استخدام شده ایم را با نظر مدیریت شرکت تهیه کرده و اولویت های آن ها را مشخص میکنیم و با سرعت، دقت و با نظم درست به انجام آن ها میپردازیم. باید در نظر داشته باشیم که زمان خود را صرف انجام کارهای غیر مهم نکنیم، زیرا میتواند به کسب و کار ما آسیب وارد کند.
“ما هرچه بکاریم همان را برداشت خواهیم کرد” از کمک به همکاران که از دسته مشتریان درون سازمانی هستند غفلت نکنیم، هرچه نزد همکاران هم رده، بالا دست و پایین دست محبوبیت بیشتری داشته باشیم، بیشتر از حمایت آن ها برخورد خواهیم بود و سریع تر به اهداف شغلی و کسب و کار خود خواهیم رسید.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته در ۹۰ درصد پیشرفت شغلی “محبوبیت اجتماعی” اولین عاملی است که مورد توجه قرار میگیرد و حتی در اغلب موارد این عامل بیشتر از مهارت و تخصص اهمیت دارد، در واقع هر پیوند و ارتباط موثری که با همکاران برقرار میکنیم به ارزشهای ما میافزاید و شرایط ارتقا و کسب درجات عالی شغلی مهیا تر می شود.
چگونه عامل محبوبیت موجب دستیابی ما به اهداف می شود؟
ارتباطات بین فردی، فرایندی است که در آن اطلاعات، مفاهیم و احساسات از طریق ارتباطات کلامی و غیر کلامی بین افراد منتقل می شود، به همین دلیل باید به نحو اثربخش و سازنده صورت گیرد تا منجر به استحکام و توسعه روابط شود.
روابط و ارتباطات ما سرمایههای ارزشمند ما هستند، پس باید در این حوزه سرمایهگذاری کنیم، امروزه در سازمانها کسی که بیشترین ارتباط را داشته باشد در بالاترین جایگاه قرار خواهد گرفت، زمانی که صرف روابط خود میکنیم به سرعت قابل جبران است، پس با سایر افراد هم تراز و گروههای حرفهای در سازمانهای دیگر رابطه سازی و شبکه سازی کنی، در جلسات آن ها شرکت کنیم و خود را معرفی کنیم و در تمامی جلسات حضور فعال داشته باشیم، هرچه اشخاص بیشتری ما را بشناسند، درهای موفقیت بیشتری برای ما گشوده خواهد شد.
مشارکت در کار گروهی یکی از راهبردهای مناسب در ایجاد ارتباط مناسب است، توانایی انجام کار گروهی از ویژگی های افراد موفق است که به سرعت بخشیدن در رسیدن به اهداف کمک می کند، همیشه باید در کارهای گروهی پویا و فعال ظاهر شده و برای انجام کارها داوطلب شویم.
اقداماتی که برای ایجاد ارتباط با دیگران انجام می دهیم شاید دیر به نتیجه برسد، اما بالاخره روزی به نتیجه خواهد رسید. باید در نظر داشته باشیم زمانی که بذری را می کاریم بسته به نوع آن، مدت زمان خاصی را می طلبد تا به بار بنشیند، پس بی شک تلاشهای ما در جهت برقراری ارتباط و توسعه روابط، هر یک با طی زمان لازم به نتیجه خواهد رسید.
چگونه با محبوبیت اجتماعی به اهداف خود برسیم؟
فهرست افراد برجسته و مهم در اجتماع را تهیه کنیم و به هر یک از آن ها به مناسبت خاصی یک جلد کتاب، یک قطعه شعر و هر چیز دیگری که علاقهمند هستیم، اهداء کنیم، زیرا داشتن روابط با افراد مهم و قدرتمند مهم ترین عامل موفقیت است.
با اشخاصی معاشرت کنیم که دوست داریم روزی مانند آن ها شویم و دوستی با آن ها برای ما مایه افتخار است، با ارتباط با اشخاص مثبت اندیش، قدرتمند و با اراده می توان به سطح بالایی از موفقیت رسیده و اهداف خود را محقق کنیم. با توجه به اهمیت ارتباطات در سرعت دستیابی به اهداف نتیجه میگیریم که معاشرتهای ما باید هدفمند و از روی شناخت باشد، چرا که ارتباط با افراد نامناسب این احتمال را به وجود می آورد که از اهداف خود دور شده و فرصت هایی که در مسیر زندگی وجود دارد را از دست بدهیم.
شخصی که هدفمند است و میخواهد به درجات عالی موفقیت برسد، باید در گزینش دوستان و در صورت امکان همکاران نهایت دقت را داشته و معیارها و شاخصهای بالایی جهت گزینش افراد مدنظر قرار دهد.
تکنیک های افزایش محبوبیت اجتماعی
- به خاطر سپردن اسامی افراد نشاندهنده علاقه مندی ما به دیگران است، پس باید سعی کنیم اسامی افراد را به خاطر بسپاریم.
- ویژگی های مثبت و برجسته ای را در خود پرورش دهیم که برای دیگران جالب است، مردم از معاشرت با ما لذت برده و به ارزشهای ما پی می برند.
- همواره خود را ارزیابی کنیم تا رفتارهای ناهنجار خود را شناسایی و از آن ها دوری کنیم، زیرا وجود این رفتارها عامل دوری مردم از ما خواهد بود.
- مردم را دوست داشته باشیم و از فرصت هایی که برای ابراز همدلی در شادی ها و یا غم ها پیش میآید استفاده کنیم.
- نسبت به انسان ها مثبت اندیش باشیم و آن ها را همان گونه که هستند دوست بداریم، نه آن طور که ما میخواهیم، اگر با دید مثبت با مردم ارتباط برقرار کنیم محاسن و قابلیتهای آن ها را مشاهده خواهیم کرد.
ذهن ما روی دو قطب مثبت و منفی که هر دو دارای قدرت برابر هستند قرار دارد، این که کدام قطب فعال باشد، بستگی به انتخاب ما دارد. ذهن ما متعلق به ماست و کنترل آن نیز در دستان ما قرار دارد، یک تفکر مثبت یا منفی مجموعه ای از اقدامات را در پی دارد.
نوع تفکر ما تأثیر بسزایی در ارتباطات ما دارد، زمانی که احساس کردیم روی قطب منفی هستیم باید سریع احساس خود را عوض کنیم، برای این کار باید به یکی از جنبههای مثبت طرف مقابل بیندیشیم، این تفکر به صورت زنجیره وار به افکار بعدی متصل میشود و در نتیجه ذهن ما روی موج مثبت قرار میگیرد.
سِر ریچارد چارلز نیکولاس برانسون یکی از کارآفرینان بزرگ دنیا، موسس و مدیرعامل شرکتهای ویرجین است، ویرجین شرکتی است که در زمینههای کاملا متفاوت از جمله فروشگاه های الکترونیکی در سراسر جهان، خطوط هواپیمایی سفر خصوصی با فضاپیما، تولید لوازم آرایشی و شبکه رادیویی ویرجین فعالیت دارد.
برانسون مانند بسیاری دیگر از افراد موفق نتوانست به تحصیل ادامه دهد و فقط تا ۱۶ سالگی توانست تحصیل کند، او به دلیل بیماری خوانش پریشی تحصیل را برای همیشه رها کرد و به جای تمرکز بر روی بیماری خود به کارهایی که می توانست بهتر از دیگران انجام دهد تمرکز کرد، در نتیجه متوجه شد که در برقراری ارتباط با دیگران بهتر عمل خواهد کرد.
خوانش پریشی گونه ای از ناتوانی ذهنی است که باعث اختلال در خوانش و درک مفاهیم می شود، او این معلولیت را به نقطه عطف تبدیل کرد به این صورت که همکاران او مطالب را با صدای بلند برای او خوانده و مفهوم کلی را برای او توضیح می دانند، سپس برانسون لغات سخت و تخصصی را با کلمات ساده و روان جایگزین می کرد، همین بیان ساده و روزمره او موجب گسترده شدن سطح ارتباطات و انعقاد بسیاری از قراردادهای مالی او شد.
هدایت و مدیریت شرکت های ویرجین به عالی ترین شکل و دارا بودن بیش از 400 عنوان شرکت در سراسر دنیا، موجب شد که برانسون به یکی از بزرگ ترین کارآفرین های موفق دنیا تبدیل شود. برانسون معتقد است در دنیای کارآفرینی هر چه مثبت تر رفتار کرده و شبکه ی مستحکمی از ارتباطات را شکل دهید موفق تر خواهید بود، او می گوید: “یک ایده ی کسب و کار هر چقدر هم که فوق العاده باشد، تا کسی چیزی درباره اش نداند و شخص بانفوذی نباشد که به شما در اجرایی کردنش کمک کند ارزشی نخواهد داشت. یک کارآفرین موفق شبکه سازی را زود شروع می کند و با رشد کسب و کار خود به این کار ادامه می دهد.”
چگونه با ایجاد ارتباط موثرمیان اعضای خانواده و دوستان به اهداف خود برسیم؟
گروه بعدی که همکاری و همراهی آن ها در مسیر دستیابی به اهداف حائز اهمیت بسیار است، اعضای خانواده و دوستان هستند. بدون وجود آرامش در محیط خانواده، تمرکز و توان لازم جهت حرکت در مسیر اهداف را نخواهیم داشت. اگر روابط خانوادگی ما قوی و محیط خانه سرشار از انرژی مثبت باشد، بی شک انرژی ما جهت فتح قلههای موفقیت مضاعف خواهد شد.
باید جهت داشتن زندگی خوب و با کیفیت انرژی و زمان لازم را صرف کنیم که این موضوع موجب افزایش بازدهی و نتایج عملکرد ما خواهد شد، انسان های موفق اغلب افرادی خونگرم و مردم دوست هستند، آن ها طبق قاعده مشخص برای افزایش محبوبیت خود برنامه ریزی میکنند.