اصول راهبردی در رهبری
اصول راهبردی، امیدها، رویاها و انگیزههای رهبر مشخص کند. رهبر با شناخت کافی از آنچه که می خواهد انجام دهد و اهداف و آرمان های سازمان، قطعا گام بزرگی در موفقیت برداشته است. چرا که در غیر این صورت نمیداند برای دستیابی به چه چیزی باید تلاش کند ویا روی چه قسمت از اهداف تمرکز بیشتری داشته باشد.
آنچه رهبر در ابتدای مسیر معین میکند
- تعیین ارزشها چون ارزشهای هر فرد تغیین مسیر رسیدن به هدف است و معین میکند که چه کاری انجام بدهیم و چه کاری انجام ندهیم.
- تعیین هدف: تعیین هدف در حوزه کار، خانواده و روابط باید باشد و آ>ها را به 3 گروه بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم کنیم. آینده را متصور شویم و آنچه را که امروز باید انجام دهیم تا در آینده به هدف برسیم را بیابیم.
- تعهد داشته باشیم . اگر به خود ایمان داشته باشیم که در مسیری که انتخاب کریدم میمانیم اعتماد به نفس و عزت نفس ما بالا میرود.
- برای اهداف خود اعداد و ارقام مشخص کنیم نطیر میزان درآمد سالانه در ابتدا شاید دست نیافتن به نظر بیاید اما یک چشم انداز دراز مدت نسبت به اهداف به ما میدهد.
تعیین هدف 7 مرحلهای برای داشتن اصول راهبردی
- آنچه را که میخواهید مشخص کنیم به شکل دقیق و ساده
- اهداف را بنویسیم.
- تعیین مهلت برای اهداف داشته باشیم
- فهرستی از آنچه که برای تغیین هدف نیاز است را بتویسیم
- اولویت بندی اهداف را انحام دهیم.
- سریع اقدام کنیم
- برای رسیدن به هدف هر روز کاری انجام دهیم
پرسشهایی که می تواند کمک کننده باشد
- به چه چیزی میخواهم برسم
- چگونه به آن برسیم
- پیش فرض من برای رسیدن به هدف چیست.
- کیفیت کار من برای رسیدن به هدف چگونه است.
- آیا راه بهتری برای رسیدن به هدف چگونه است
- اکنون چه کاری انجام دهم
و سوالات نظایر این میتواند نگاه شفافتری به ما دهد تا به عنوان رهبر خواستههایمان را از خود و یا سازمان مشخص کنیم.
تفکر راهبردی
برای تفکر راهبردی داشتن باید مسیر زیر را طی کنیم.
- کنترل اوضاع سازمان در ابتدای امر و شروع کار
- با چشم اندازه به آینده از کوچک شروع کنیم
- اگر نیاز است بخشها را ادغام کنیم.
- رویکردهای تهاجمی داشته باشیم
- همواره با اعتماد به نفس باشیم
- کار غیر منتظره انجام دهیم
- همواره آماده رقابت باشیم
- همواره دنبال فرصت باشیم
- اگر نیاز است گاهی برای موفقیت متوقف شویم.
برای تشریح موفقیت یا شکست در کسب و کار باید از اصول راهبردی کمک بگیریم
اصول راهبردی
- اصل هدف: یک رهبر میداند هدف بزرگ سازمان چیست
- اصل تهاجم: هیچ موفقیت و پیروزی در کار با حالت تدافعی بدست نمیآید.
- اصل تمرکز قوا : تمرکز توانایی ما برای تجمیع توان ما برای رسیدن هدف است.
- اصل بهرهوری: با کمترین هزینه کمترین آسیب به هدف برسیم.
- اصل تحرک: باید بتوانیم آنچه را که برای ما روی میدهد را پیش بینی کنیم. و طرح های جایگزین برای آن داشته باشیم.
- اصل غفلگیری: طراحی و عرضه محصولات جدیدکه باعث میشود یک گام از رقبا جلو بیفتیم.
- اصل بهره گیری: به محض برنده شدن باید با تمام توان بازار را در دست بگیریم.
تعیین اصول راهبرد
تحلیل های زیادی برای تغیین راهبرد در کسب و کار وجود دارد که به چند نمونه از آنها میپردازیم.
- افزایش بازده سرمایه سازمان: هدف اصلی راهبرد رسیدن به بازدهی مالی بیشتر است
- رسیدن به جایگاه بهتر برای سازمان: با تولید محصولات جدید و فناوریهای نوین جایگاهی بهتر از رقبا در بازار بیابیم.
- به حداکثر رساندن نقاط قوت و فرصتها
- سریع تصمیم بگیریم. در برنامه راهبردی باید بررسی و تحلیل دقیق از مراحل کار تا رسیدن به هدف را داشته باشیم.
افراد مهم در برنامههای اصول راهبردی
مهم ترین فرد برای سازمان در برنامههای راهبردی رهبر آن یا مدیر ارشد آن است. رهبر باید بدون واسطه در برنامه های راهبردی شرکت کند. چرا که در نهایت برنامهها باید با نظر وی قطعی شود. افرادی که مسئول اجرای برنامه راهبردی هستند در گروه افراد مهم قرار میگیرند. چرا که برای بیشتر به اهداف همکاری و مشارکت آنها ضروری است. گروه سوم افراد مهم سرپرستان واحدهای پایین تر هستند. هر قدر افراد کلیدی برنامه فعال تر باشند اجرای موفق تری را خواهیم داشت.
چهار پرسش راهبردی
- فعالیت اصلی من چیست؟ و کسب و کار من چه چیزی به مشتری میدهد
- با توجه به کارهای امروز من آینده چگونه است.
- چگونه میتواند باشد اگر تغییرات را اعمال کنیم.
- بهتر است چگونه باشد زمانی معنا دارد که محدودیتی نباشد.
با در نظر داشتن سواات فوق یک رهبر زیرک میداند که مشتری دنبال آنچه ما تولید میکنیم نیست ، او نیازها و خواستههای خود را میخواهد. پس رهبر توانمند و زیرک ذهنیت خود و سازمان را به ذهن مشتری نزدیک میکند و به دنبال افزایش سطح کیفی کار از نگاه مشتری هستند و آینده خود را به شکلی برنامه ریزی میکند . رهبر توانمند سعی می کند خواسته های آینده مشتری را تامین کند. چرا که بخش اصلی برنامه های راهبردی سودآوری آن است. تنها درمانی اتفاق میافتد این است که با تامین خواسته مشتری، وی از ما خرید می کند. تلاش برای رسیدن به کیفیت و تلاش مداوم در جهت آن باعث بهبود کیفی محصول میشود. این بهترین حالات ممکن در شکل گیری راهبرد تهاجمی است.