مهارت تصمیم گیری

مشکلات تصمیم گیری Maximizers Vs Satisficers

مشکلات تصمیم گیری چیست؟ در این مقاله به مشکلات تصمیم گیری می پردازیم.

در درس گذشته با ویژگی های کلی ماکسیمایزر ها و ستیزفایسر ها آشنا شدیم. در این درس می خواهیم به مشکلاتی بپردازیم که مکسیمایزر ها در تصمیم گیری هایشان با آن مواجه می شوند.

مشکلات تصمیم گیری و مکسیمایزرهادر چندین مطالعه شوارتز به مقایسه ی میزان شادی، رضایت از زندگی و افسردگی این دو گروه پرداخت. نتایج این مطالعات درخور توجه است.

سیتیزفایسرها نسبت به مکسیمایزر ها هم شادی بیشتری در زندگی تجربه می کنند، هم رضایتشان از زندگی بیشتر است و هم میزان افسردگی پایین تری تجربه می کنند. در واقع کسانی که در پرسشنامه نمره ای بیشتر از 65 گرفته اند، افسردگی شان در حدی بود که نیاز به درمان داشتند.

البته باید دقت داشت که این مطالعات از جنس همبستگی بودند. اگر درس تفاوت رابطه ی همبستگی و علت و معلول را در دوره تفکر سیستمی خوانده باشید، می دانید که در این رابطه علت و معلولی مشخص نشده است. یعنی مشخص نیست که کدام یک  باعث بوجود آمدن دیگری شده.

البته شوارتز معتقد است این چرخه از مکسیمایزر بودن افراد شروع می شود و به افسردگی منجر می شود.

 

مشکلات تصمیم گیری – پشیمانی

مشکل دیگری که گریبان گیر مکسیمایزر ها می شود پشیمانی در تصمیم گیری است. اگر یک ستیزفایسر باشید و بعد از اینکه یک گزینه که با استاندارهای شما مطابقت داشت را انتخاب می کنید و بعد از آن با گزینه هایی مواجه می شوید که از آن بهتر بودند، احتمالا توجه زیادی به آن نمی کنید. اما برای یک مکسیمایزر این اتفاق بسیار عذاب آور است.

” کاش یک مغازه ی دیگر را هم گشته بودم “

” کاش عجله نمی کردم “

” کاش به حرف دوستم گوش کرده بودم “

این ها جملاتی است که یک مکسیمایزر در چنین مواقعی با خود می گوید.

 

پشیمانی یکی از مشکلات تصمیم گیری می باشد.
 

حتی پیش از انتخاب نیز مکسیمایزر ها چنین افکاری را دائما در ذهن دارند. آنها همواره نگران اند که ممکن است بعد از انتخاب یک گزینه با گزینه های بهتری مواجه شوند.

ستیزفایسر ها اما با خیال راحت وقتی به گزینه ی مطلوبشان میرسند بلافاصله آن را انتخاب می کنند. اما آیا این باعث نمیشود ستیزفایسر ها تصمیمات ضعیف تری بگیرند؟

 

کیفیت انتخاب ها

آیا اینکه ستیزفایسر ها به اولین گزینه ای که به اندازه ی کافی خوب باشد قانع هستند اما مکسیمایزرها دنبال بهترین نتیج اند، نهایتا باعث می شود که مکسیمایزر ها به گزینه ای با کیفیت تر برسند؟ به هر حال استانداردهای مکسیمایزرها همیشه بالاتر است!

خب جواب این سوال کمی پیچیده است.

ابتدا باید ببینیم منظور از تصمیم بهتر یا با کیفیت چیست. در واقع همه چیز بسته به این است که چه چیزی را معیار این ارزیابی قرار دهیم: کیفیت عینی (objective) انتخاب نهایی ، یا احساس و رضایت فرد (subjective) از انتخاب خود.

بیایید این مفهوم را در یک مثال بررسی کنیم.

 

یک مکسیمایزر و یک ستیزفایسر تصمیم می گیرند فرد مناسبی برای ازدواج پیدا کنند. مکسیمایزر از آنجایی که به دنبال بالاترین استاندارد است کسی را پیدا می کند که در زمینه های مختلف استعداد های زیادی دارد و روابط اجتماعی خوبی دارد، شغل پردرآمدی دارد و از لحاظ ظاهری نیز بسیار زیباست.

ستیزفایسر نیز با فردی آشنا می شود که معیار های او را برای ازدواج دارد. و این معیار ها بسیار پایین تر از خواسته های آن مکسیمایزر است.

خب در ظاهر همه چیز به نفع مکسیمایزر تمام شده، اما نکته ی دیگری وجود دارد. آیا هر دوی آنها به همان اندازه از انتخابشان رضایت دارند؟

احتمالا مکسیمایزر به هر خانم یا آقایی که می رسد او را با همسرش مقایسه می کند تا ببیند آیا واقعا بهترین انتخاب را داشته؟ همچنین با کوچکترین مشکل در روابطشان ممکن است گزینه هایی را در ذهن خود بسازد که این مشکلات را ندارند.

 

در واقع اگر معیار کیفیت یک انتخاب را بر رضایت درونی افراد نسبت به نتیجه ی آن انتخاب بسنجیم، قطعا همه چیز به نفع ستیزفایسر ها تمام می شود.

شاید لازم باشد که باز هم یادآوری کنیم:

ستیزفایسر ها به هر انتخابی تن نمیدهند، بلکه آنها نیز معیار هایی برای خود دارند. و گزینه ای که این معیار ها را داشته باشد یک گزینه ی عالی به شمار می رود.

 

 هشدار: مکسیمایزر بودن یا ستیزفایسر بودن یک صفت ثابت برای افراد نیست.

یعنی بهتر است به جای اینکه بعضی افراد را مکسیمایزر و برخی دیگر را ستیزفایسر بدانیم، به عنوان دو سبک مختلف تصمیم گیری به آنها نگاه کنیم که افراد ممکن است در موقعیت های مختلف از آنها استفاده کنند.

شوارتز در این زمینه می گوید:

من از خرید کردن متنفرم و دوستم دارم هرچه زودتر جنس مورد نظرم را انتخاب کنم و بیرون بروم. همیشه از همان برند های مورد علاقه ام خرید میکنم و به گزینه های جدیدی که در بازار وجود دارد توجهی نمی کنم. … تا وقتی نرم افزارهایم کارمی می کنند از آنها استفاده میکنم و به دنبال نسخه های جدیدشان نمی روم…

اما وقتی پای غذا به میان می آید انتخاب کردن از بین لیست غذا ها همیشه برایم دشوار است. یا وقتی در مهمانی ها غذاهای مختلف روی میز چیده شده اند ، دوست دارم همه ی آنها را بچِشَم و بهترینشان را انتخاب کنم.

 

در واقع شوارتز معتقد است افراد در حوزه های مختلف ممکن است یک مکسیمایزر یا ستیزفایسر باشند.

در آخر شوارتز ما را دعوت میکند که در حوزه های مختلفی تبدیل به یک ستیزفایسر شویم تا راحت تر تصمیم بگیریم ، انتخابمان را با دیگران مقایسه نکنیم، کمتر احساس پشیمانی داشته باشیم و نهایتا اینکه رضایت بیشتری از تصمیم هایمان داشته باشیم.

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫11 دیدگاه ها

  1. certainly like your website but you have to take a look at the spelling on quite a few of your posts. Several of them are rife with spelling problems and I find it very troublesome to inform the reality nevertheless I will certainly come again again.

  2. Greetings from Idaho! I’m bored to tears at work so I decided to browse your website on my iphone during lunch break. I love the knowledge you present here and can’t wait to take a look when I get home. I’m amazed at how fast your blog loaded on my mobile .. I’m not even using WIFI, just 3G .. Anyways, great blog!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا