مدل ذهنی

نردبان استنتاج چیست؟

بنظر شما نردبان استتناج چه می باشد؟ در این مقاله سعی داریم به تعریف نردبان استنتاج بپردازیم.

در درس قبل ویژگی های مدل ذهنی را مطرح کردیم. در درس های قبل تر هم مباحث جذاب فیل در تاریکی – تفاوت در مدل های ذهنی افراد و مفاهیم رویداد و الگو در مدل ذهنی را از دوره مدل ذهنی توانا یاد گرفتیم.

آیا تا به حال برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و دیگران آن را طور دیگری برداشت کنند؟

آیا شده به بی منطقی متهم شوید یا بالعکس دیگران را بی منطق بدانید؟

آیا تا به حال شده که بخواهید به کسی لطفی بکنید اما آن فرد فکر کند شما می خواستید به او آسیب برسانید؟

همه ی این ها نمونه هایی از سو تفاهم یا سو برداشت هستند.

اما چطور این اتفاق می افتد؟ چرا گاهی اوقات افراد زبان همدیگر را نمی فهمند؟

چرا برداشت های افراد از یک اتفاق یکسان متفاوت است؟

در درس های قبل مدل ذهنی تا حدی به این سوالات پاسخ دادیم. تا اینجا میدانیم که مدل های ذهنی ما ، برایندی از الگوهای ذهنیمان هستند که خود از طریق اتفاقات یا اطلاعاتی  که در زندگی با آنها روبرو شدیم به وجود آمده اند.

می دانیم که مدل های ذهنیمان لنز هایی هستند که از طریق آن ها جهان را میبینیم و تفسیر می کنیم و تفاوت در مدل های ذهنیمان باعث بوجود آمدن بسیاری از سو تفاهمات و سوء برداشت ها می شود.

در این درس می خواهیم بررسی دقیق تری از چگونگی تاثیر مدل های ذهنیمان بر رفتارمان داشته باشیم و برای این کار با مفهوم نردبان استنتاج (ladder of inference) آشنا می شویم.

گام های نردبان استنتاج

مفهوم نردبان استنتاج برای اولین بار توسط کریس آرجریس (Chris Argyris)  در سال 1970 معرفی شد. پس از آن این مفهوم توسط پیتر سنگه (Peter Senge) در کتاب پنجمین فرمان مورد استفاده قرار گرفت و تاکید زیادی بر آن شد.

 نردبان استنتاج در واقع فرایند نتیجه گیری و اقدامات ما را بر اساس داده های دریافتی نشان می دهد. در تصویر زیر این مراحل مختلف این فرایند را می بینید که هر مرحله به  پله ای از نردبان تشبیه شده که در این فرایند از آن بالا می رویم.

روند کلی این فرایند نتیجه گیری و اقدام را می توان به این صورت خلاصه کرد که:

ما به صورت ناخودآگاه تنها بخشی از اطلاعات را انتخاب می کنیم و آن را از فیلتر مدل ذهنی و مفروضات پیشین خود می گذرانیم و به آن معنا می دهیم. سپس بر اساس همین تفسیر ها نتیجه گیری میکنیم، مدل ذهنیمان را با اطلاعات جدید بروز میکنیم و اقدامی انجام می دهیم.

حالا می خواهیم این مراحل را دقیق تر بررسی کنیم و خطاهایی  که ممکن است در هر مرحله اتفاق بیافتد را بشناسیم.

دریافت اطلاعات در نردبان استنتاج

مرحله اول

 مرحله اول دریافت اطلاعات است. هر آنچه ما از دنیای اطراف دریافت می کنیم اطلاعات است. ما از طریق حواس پنجگانه این اطلاعات و داده ها را دریافت می کنیم.

دیگر امروز می دانیم که حواس ما در بسیاری از اوقات می توانند ما را فریب دهند. با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید تصاویر بسیاری از خطاهای چشم ببینید. اساسا باید به خاطر داشته باشیم که نباید اطمینان صد در صد به حواسمان داشته باشیم و هر آنچه که دیدیم یا شنیدیم را به عنوان واقعیت بپنداریم.

البته این کار پیچیده ایست و نمیتوان واقعا هر لحظه به این فکر کرد که آیا این چیزی که می بینم میشنوم واقعی است یا نه. اما به خاطر داشتن این مسئله به ما کمک میکند که تعصب کمتری نسبت به اطلاعاتی که از طریق حواسمان دریافت می کنیم داشته باشیم.

 مرحله دوم

حجم اطلاعات دریافتی از حواس پنجگانه به قدری زیاد است که مغز توانایی پردازش دقیق تمام آن ها را به صورت همزمان ندارد  و بسیاری از آن اطلاعات را به محض دریافت دور می ریزد.

ما همواره برای ارزیابی  یک اتفاق، تنها به بخشی از کل داده ها توجه می کنیم. اینکه ذهنمان کدام بخش را انتخاب می کند بسته به تجربیات گذشته، نیازها و به طور کل مدل ذهنیمان دارد.

بسیاری از سو تفاهم ها و سو برداشت ها از همین جا شروع می شود.

اگر بعد از پایان یک فیلم در سینما، از افرادی که فیلم را دیدند بخواهید که به صورت کوتاه وقایعی که در فیلم اتفاق افتاد را گزارش دهند، هرچند ممکن است همگی سیر کلی داستان را بگویند اما اتفاقات و جزییاتی که هرکدام بازگو می کنند یا برداشت هایی که از فیلم داشته اند متفاوت خواهد بود.

بنابراین ضروری است که در گفتگو های خود و یا به طور کل برای تفسیر هر رویدادی به این نکته دقت کنیم که چه بخشی از اطلاعات را مورد بررسی قرار داده ایم و آیا در نظر گرفتن بخش های دیگر نیز به ما کمک می کند فهم دقیق تری داشته باشیم.

 مرحله سوم، چهارم و پنجم

در این  مرحله به آن بخش از اطلاعات انتخاب شده معنا می دهیم. یعنی بر طبق ارزش ها، اعتقاداتمان، تجارب گذشته و مفروضاتمان آن را ارزیابی می کنیم و در نهایت نتیجه گیری می کنیم.

ما معممولا ویژگی های شخصیتی خاصی را به افراد شهرهای مختلف نسبت می دهیم. و وقتی شخصی را می بینیم و متوجه می شویم اهل شهر به خصوصی است بلا فاصله آن ویژگی های شخصیتی در ذهنمان مرور می شود و نتیجه می گیریم که او نیز همان ویژگی ها را دارد. اما ما این ویژگی ها را بر اساس واقعیت آن فرد به او نسبت نداده ایم بلکه مدل های ذهنیمان در کار هستند تا این تفسیرها را انجام دهند.

همانطور که در درس های قبل مدل های ذهنی اشاره کردیم، این مدل ها عمدتا تصویر ناکاملی از حقیقت هستند. برای آنکه ارزیابی دقیق تری از مسئله داشته باشیم لازم است مفروضات و اعتقاداتی که ما را به تفسیر نهایی رساند را دقیق تر بررسی کنیم.

مرحله ششم

در نهایت بر اساس نتیجه گیری ای که داشتیم اقدام می کنیم. در مثال بالا نوع برخورد شما با آن فرد بسته به اینکه ویژگی هایی که از مردم آن شهر در ذهنتان داشتید خوب بود یا بد، با آن فرد برخورد می کنید.

نکته ی بسیار مهم این است که تمام این مراحل در ذهنمان در کسری از ثانیه اتفاق می افتند.

این فرایند به صورت خودکار اتفاق می افتد و ما معمولا نسبت به پله های این نردبان آگاهی لازم را نداریم. با تمرین بیشتر می توانیم در مواردی که در بحث ها و گفتگو ها یا در تصمیم گیریمان با چالشی روبرو می شویم پله های این نردبان را دقیق تر بررسی کنیم تا با فرایند فکری خودمان و دیگران دقیق تر آشنا شویم. برای این کار میتوانیم سوالاتی از خودمان بپرسیم.

از چه اطلاعات و داده هایی برای رسیدن به این نتیجه استفاده کرده ام؟ آیا نیاز است که اطلاعات دیگری را بدست آورم؟

در مواردی که راجع عمل و رفتار شخص دیگری نتیجه گیری میکنیم خیلی مهم است که منظور و هدف آن ها را هم از آن رفتار بدانیم. بدون دانستن نظر آن ها قطعا داده هایمان ناکافی هستند.

چه ارزش ها و اعتقاداتی باعث شده که به این نتیجه گیری برسیم؟

چه پیش فرض هایی ما را به این نتیجه گیری رساندند؟ آیا دیگران هم با این پیش فرض ها و اعتقادات موافق اند؟

وقتی چنین سوالاتی و سوالات مشابهی را  برای تصمیم گیری های فردی یا گروهی بپرسیم، احتمالا به ما کمک می کند که از نتیجه گیری های شتابزده و غیر منطقی تا حد زیادی جلو گیری کنیم.

در این مقاله به تشریح گام های نردبان استنتاج پرداختیم.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا