ویژگی های شخصیتی مدیر موفق چیست؟
برای مدیر موفق شدن باید یک سری ویژگیها را در خود تقویت کنیم تا با حس رضایتی که در دیگران به وجود میآوریم، آن ها را به پیروی و همراه شدن با خودمان ترغیب کنیم، زمانی که مشکلی در سازمان ایجاد می شود، در مواجهه با آن نمیتوان آرام بودن را از کسی جز یک مدیر خوب انتظار داشت، چرا که حفظ آرامش در اوضاع بحرانی تنها از عهده یک فرمانده خوب بر میآید، زیرا یک مدیر موفق با اعتماد به نفس درونی بالا بر ذهن و با اعتماد به نفس بیرونی به کارمندان تسلط دارد.
1. اعتماد به نفس مدیر موفق
یک مدیر موفق بر اساس اعتماد به نفسی که دارد تصمیمات خود را اتخاذ می کند. کسب اعتماد به نفس یک مهارت اکتسابی است که می توان به روشهای زیر در خود آن را ارتقاء دهیم. چند راهکار را برای افزایش اعتماد به نفس بررسی میکنیم.
راه های افزایش اعتماد به نفس مدیر موفق
- باور داشته باشیم که می توانیم با خودباوری به آن دست پیدا کنیم. هنری فورد میگوید: چه فکر کنید میتوانید، چه فکر کنید نمیتوانید در هر صورت حق با شما است.
- مطمئن صحبت کنیم: صحبت کردن با صدای رسا باعث میشود تا اطرافیان به آن چه ما میگوئیم اطمینان کنند.
- تقویت زبان بدن، چرا که آن چه در دید دیگران مهم است ظاهر است. کسی که بر زبان بدن مسلط است و رابطه چشمی بهتری برقرار میکند با حرکات دست و بدن خود برای پیاده سازی آن چه که بیان میکند بهتر بهره میبرد.
- پوشش و ظاهر مناسب مدیر باعث اعتماد به نفس بالا میشود، راحت بودن در لباس، مناسب بودن لباس با جلسات مربوطه، استفاده از رنگهای مناسب در پوشش و استفاده از عطر خوب نقش به سزایی در ارتقا اعتماد به نفس دارد.
- یادگیری مداوم و کسب اطلاعات در زمینههای متفاوت باعث میشود در زمانی که در جمع های متفاوت قرار میگیریم حرفی برای گفتن داشته باشیم و حس بیعرضگی نکنیم. یک مدیر با به روز بودن دارای اعتماد به نفس بالاتری است.
- سلامت و نشاط با ورزش مداوم و روزانه باعث تقویت اراده و پشتکار در ما میشود، لذا انجام کاری به طور منظم و مداوم اعتماد به نفس را بالا میبرد.
2.خود انگیزی مدیر موفق
اگر بتوانیم به عنوان یک مدیر انگیزه خود را همواره در سطح بالا نگه داریم، باعث میشود مسئولیت پذیرتر باشیم. برای افزایش انگیزه می توانیم از راهکارهای زیر بهره گیریم
راهکار های افزایش خود انگیزی
- بدانیم تنها رقیب خودمان، ما هستیم و برای دستیابی به هدفهای هر چند کوچک به خودمان جایزه دهیم كه برای بالا رفتن انگیزه تمام آن چه را که میخواهیم چه کوچک، چه بزرگ یادداشت کنیم و با هر بار تیک زدن پس از دستیابی، انگیزه ما برای حرکت به سوی هدف بعدی بالاتر میرود.
- برای بالا بردن انگیزه همواره مثبت فکر کنیم، چرا که با مثبت اندیشی انرژی های مثبت را به سمت خود جذب میکنیم، اما مثبت اندیشی را با ساده لوحی اشتباه نگیریم.
- در رابطه با کاری که می خواهیم انجام دهیم، اطلاعات خود را بالا ببریم، چرا که ترغیب میشویم یادگرفته های خود را تجربه کنیم.
- همواره با خود جملات انگیزشی داشته باشیم و با خود تکرار کنیم یا آن ها را در جایی قرار دهیم که پیش روی ما باشد.
3. انعطاف پذیری مدیر موفق
به عنوان یک مدیر موفق باید خود را با شرایط تطبیق دهیم، چرا که باعث حفظ سرمایه و منابع میشود.
4. خوش بین بودن یک مدیر موفق
مدیر موفق همواره خوش بین است، لذا ما باید در زندگی و کار خود مثبت اندیش باشیم، با مثبت اندیشی حال ما بهتر و در کنار آن انگیزه و انرژی لازم برای حرکت رو به جلو خواهیم داشت، چرا که با کنترل احساسات دنبال راه حل خواهیم بود، البته نکته قابل توجه این است که مثبت اندیشی را با خوش خیالی متفاوت ببینیم.
تفاوت مثبت اندیشی و خوش خیالی
- مثبت اندیشها: این افراد همواره دنبال نقاط قوت هستند تا پیشرفت کنند و عدم موفقییت خود را ناشی از عدم آگاهی میدانند و سعی میکنند که اطلاعات خود را بالا ببرند، در واقع این افراد همواره در پی حل مشکل هستند و با حفظ آرامش به راه حلهای عالی میرسند.
- خوش خیالها: این افراد در پی معجزه ای برای حل مشکل هستند و با عدم تلاش و احمال کاری امید واهی میدهند، چرا که افراد تنبلی هستند، بدانیم که خوش بین بودن هم قابل آموزش است و میتوان با رعایت چند راهکار ساده آن را در خود پرورش دهیم.
راهکار های افزایش خوش بینی
- مدیر خوش بین از حقایق فرار نمیکند، چرا که آن را زمینه بروز مشکلات بعدی میداند.
- مدیر خوش بین از جملات و کلمات مثبت استفاده میکند، چرا که کلمات روی ذهن افراد اثر دارد و با به کارگیری کلمات تاکیدی در حین صحبت، اذهان را به سمت خواستههای خود سوق میدهیم.
5.صداقت و اعتماد مدیر موفق
صداقت عامل مهمی برای اعتماد سازی کارمندان نسبت به مدیر است و همواره نسبت به مدیری که با انصاف بوده و تساوی را بین کارکنان لحاظ میکند تفاوت زیادی قائل میشوند و به چنین مدیری وفادار میمانند.
آلبرت انیشتن میگوید: “به کسی که در کارهای کوچک صداقت ندارد، نمیتوان در کارهای بزرگ اعتماد کرد”.
اگر به عنوان یک مدیر غیر قابل اعتماد باشیم نه تنها اعتبار خود، بلکه اعتبار سازمان را هم زیر سوال میبریم، زیرا یک مدیر موفق همواره الگو است.
آن چه که از کارمندان خود میخواهیم را باید در ابتدا خودمان انجام دهیم، نظیر مطالعه که بیانگر این است که ما همواره در حال یادگیری هستیم یا با جدیت در کار همراه با احترام و اخلاق نکو نشان میدهیم برای دیگران و کاری که انجام میدهند و زمانی که میگذارند ازش قائل هستم.یکی از ویژگیهای مهم برای یک مدیر موفق داشتن توانایی برقراری ارتباط با دیگران که جایگاه های متفاوت قرار دارند میباشد.یک مدیر موفق از طریق ارتباط هایی که برقرار میکند، می تواند بر مشکلات سازمان و کارمندان واقف شود.
6.ویژگی های الگو شدن یک مدیر موفق
برای الگو بودن به عنوان یک مدیر موفق باید تغییراتی مثبتی در خود ایجاد کنیم. در زیر تعدادی از این ویژگی های مثبت را با هم بررسی می کنیم.
شناسایی افرادی که مهارت دارند
افرادی که متعهد، صادق و فعال هستند سرمایه های یک سازمان محسوب میشوند، چرا که این افراد با پیشرفت خود باعث حرکت رو به جلو در سازمان میشوند، پس باید با چنین افرادی ارتباط موثر و پویا را حفظ کند.
اولین فرد در سازمان باشیم
جمیزتورنتون میگوید اکثر افراد موفق صبح زود بیداری میشوند، چرا که صبحها قدرت تمرکز بالاتری نسبت به دیگر ساعت ها دارند. یک مدیر موفق میتواند با حضور زود هنگام در سازمان تاخیر افراد را مدیریت کند و آن ها را ترغیب کند که به موقع حضور پیدا کنند، این زمان فرصت مناسبی برای اولویت بندی و تمرکز روی کار است.
افراد سازمان را خوب بشناسیم
با افراد خود صحبت کنیم و سعی کنیم آن ها را بشناسیم و درباره موضوعات مورد علاقه آن ها صحبت کنیم. بدانیم آن ها در حال انجام چه کاری هستند و چه مشکلاتی دارند و ما چه کمکی به آنه ا میتوانیم کنیم، در واقع آن ها را تشویق کنیم و از آن ها پیشنهاد بگیریم.
در تصمیمات پایدار باشیم
به عنوان یک مدیر موفق باید توانایی تصمیم گیری داشته باشیم، برای این که در تصمیمات و آن چه که می خواهیم، پافشار میکنیم، ابتدا باید قاطع باشیم و از اطلاعات کافی برخوردار باشیم، تصمیم گیری قاطعانه باعث میشود کارمندان به مدیر خود احترام بگذارند و روی او بتوانند حساب باز کنند.
مدیران کامل ترین فرد سازمان نیستند
همه مدیران در حال دستور هستند که بسیاری از دستورات پایههای سرزنشی دارند، اگر اشتباهی رخ داد همان طور که دیگران را زیر سوال میبریم به کار و رفتار و عملکرد خودمان نیز توجه کنیم. از دیگران برای حل چالشهایی که پیش آمده کمک بخواهیم و برای عدم تکرار آن ها دستورالعمل ها را واضح، شفاف، دقیق تدوین کرده و مطابق با آن پیش رویم.
اشتیاق افراد را حفظ کنیم
اگر مدام به افراد سازمان کارهایشان و یا دقت داشتن در انجام آن را گوشزد شویم خواهیم دید که به مرور آنها برای جزئی ترین کار هم با ما مشورت میگیرند و به عبارتی خودشان را با ما چک میکنند. در طی ادامه این روند اعتماد به نفس افراد از بین میرود یا کم رنگ میشود. از طرفی چون انجام کارشان وقت زیادی از ما میگیرد نارضایتیهایی را هم به همراه دارد.