مهارت تصمیم گیری

پشیمانی در تصمیم گیری

پشیمانی در تصمیم گیری چیست؟ در این مقاله پشیمانی در تصمیم گیری می پردازیم.

در درس قبل الویت بندی ارزش ها را بررسی کردیم. در این درس می خواهیم دو نوع جامع پشیمانی در تصمیم گیری را بررسی کنیم و پیشنهاداتی برای جلوگیری از پشیمانی در آینده ارائه کنیم. همچنین پس از آن در مورد مواقعی که نباید از تصمیماتمان پشیمان باشیم نکاتی مطرح می کنیم.

پشیمانی دو ریشه ی کلی دارد. پشیمانی از: کارهایی که تصمیم گرفتیم انجام دهیم و کارهایی که تصمیم گرفتیم انجام ندهیم.

 

پشیمانی در تصمیم گیری – پشیمانی از کارهایی که انجام دادیم

این اتفاق معمولا وقتی میافتد که فکر داشتن چیزی یا انجام کاری مارا درگیر خود می کند و ممکن است اصطلاحا “جَو گیر” شویم و به تصمیمات شتاب زده روی آوریم.

یکی از معروف ترین و رایج ترین انواع پشیمانی “buyers’ remorse” یا پشیمانی خریداران می باشد. این مفهوم به زمانی گفته می شود که پس از خرید چیزی ، از خریدمان پشیمان می شویم. این خرید ممکن است خریدن یک غذای بخصوص باشد و یا مسائل بزرگ تر مانند موبایل، ماشین یا خانه.

دکتر مارکمن (Art Markman) در نتیجه ی تحقیقاتش در مورد انگیزش و تصمیم گیری می گوید

وقتی هدفی را به صورت آگاهانه در ذهنمان انتخاب می کنیم تمام سیستم انگیزش مغز به کار می افتد تا به آن هدف برسد. در این مسیر تمام اهداف و مسائل دیگر در ذهن فرد کمرنگ و کم اهمیت جلوه می کنند. از این رو ذهن انسان تصمیماتش را طوری برنامه ریزی می کند که به آن هدف نزدیک تر شود و هرچیزی که به آن هدف مربوط باشد اهمیت بالایی برایش پیدا می کند. “

وقتی به فکر خرید یک ماشین میافتید و آن را به عنوان هدفتان انتخاب می کنید مسائل دیگر مانند هزینه های زندگیتان، خرج و مخارج تحصیل فرزندتان و … اهمیت خود را از دست میدهند و شما فقط به خرید ماشین فکر می کنید.

 

پشیمانی در تصمیم گیری از بابت کارهایی که انجام دادیم

اما مسئله این است که به محض اینکه به آن هدف می رسید ( و آن ماشین را می خرید) سیستم انگیزش مغزتان آن اهمیت قبل را به هدف گذشته تان نمی دهد چرا که آن را بدست آورده اید. پس از آن ممکن است مسائل دیگر دوباره اهمیتشان را در ذهنتان بدست بیاورند و در شرایط جدید ممکن است احساس پشیمانی کنید.  

البته این نوع احساس فقط مربوط به خرید وسایل نیست. بسیاری از افراد پس از مدت کوتاهی آشنایی با فرد دیگر احساس می کنند که نیمه ی گمشده ی خود را پیدا کرده اند و تمام زندگیشان معطوف به بدست آوردن و ازدواج با آن فرد می شود. همه ی ما چنین افرادی را دیده ایم یا ممکن است خودتان نیز چنین حسی را تجربه کرده باشید. در چنین وضعیتی به نظر میرسد هیچ چیز دیگری در دنیا اهمیتی ندارد و دنیا حول محور آن فرد می گردد. افراد در این موقعیت ها نه به وضعیت مالیشان توجه می کنند ، نه به خانواده و سطح فرهنگی اجتماعی فرد مقابل و در کل تمام معیار ها و ارزش هایشان را فراموش می کنند.

تصمیماتی که در چنین شرایطی گرفته میشوند عموما منجر به پشیمانی می شوند.

برای جلوگیری از پشیمانی در انتخاب های این چنینی شاید بهتر باشد به خودمان زمان بیشتری دهیم و از دور به قضیه نگاه کنیم. شاید اگر خرید آن ماشین را یک ماه به تعویق بیاندازید بتوانید در این مدت دید دقیق تری از شرایط بدست آورید و از آن حالت تکانشی برای تصمیم گیری دور شوید.

اما همیشه منبع پشیمانی کارهایی نیستند که انجام داده ایم.

پشیمانی در تصمیم گیری – پشیمانی از کارهایی که انجام ندادیم

 

به ازای هر فردی که از تصمیمات شتاب زده اش پشیمان است، فردی نیز وجود دارد که از کارهایی که نکرده و ریسک هایی نپذیرفته پشیمان است. 

پشیمانی در تصمیم گیری از بابت کارهایی که صورت ندادیم.

میزان ریسک پذیری در افراد متفاوت است. افرادی که حتی کمترین ریسک را هم قبول نمی کنند از جمله کسانی هستند که این نوع پشیمانی را بیشتر تجربه می کنند. چرا که به خاطر کم ترین میزان خطر حاضر به انجام آن کار نمیشوند.

اگر شما نیز جز این دسته افراد هستید تکنیک کوچک و ساده ای وجود دارد که شاید بتواند به شما در برخی مواقع کمک کند.

 “بدترین حالت ممکن”

در هنگام گرفتن تصمیمی که میزانی ریسک در آن وجود دارد ، “بدترین حالت ممکن” و احتمال وقوع آن را در نظر بگیرید. در بسیاری از مواقع حتی “بدترین حالت ممکن” هم آنقدر ها وحشتناک نیست. و البته باید به این نکته هم توجه داشته باشید که احتمال وقوع این “بدترین حالت ممکن” نیز معمولا بسیار کم است.

در هرصورت اگر فردی هستید که پایین ترین میزان ریسک را هم قبول نمی کنید باید بدانید که “امنیت” برای شما یک نیاز و یک ارزش است. از این رو شما بر اساس ارزشتان تصمیم گیری می کنید. و اگر در آینده به این فکر افتادید که چرا آن کار را انجام ندادید می توانید این گونه تصمیم خود را توجیه کنید تا در دام پشیمانی نیافتید.

 

با همه ی این اوصاف ، موقعیت هایی پیش می آید که شما تمام تلاشتان را می کنید، سوال مسئله را واضحا مشخص می کنید، گزینه های متنوع را مشخص و بررسی می کنید، پیامدها و نتایج احتمالی هر گزینه را می سنجید، ارزش هایتان را در نظر می گیرید و اولویت های زندگیتان را بررسی می کنید ، اما باز هم نتیجه ی تصمیمتان مطلوب از آب در نمی آید.

در اینجا باید توجه داشته باشید که:

فرآیند تصمیم گیری درست همیشه به نتایج دلخواه منجر نمی شود.

تصمیم می گیرید در بورس سرمایه گذاری کنید. با مشورت فراوان با متخصصان مختلف و صاحب نظران یک شرکت را انتخاب میکنید که پولتان را در آن سرمایه گذاری کنید. پس از مدتی تمام هیئت مدیره ی شرکت در یک حادثه فوت می شوند و شرکت دچار بحران مدیریتی و مالی میشود و ارزش سهام آن به شدت افت پیدا می کند. آیا این نتیجه ی نامطلوب به خاطر اشتباه شما در تصمیم گیری بوده؟

در موارد دیگر ممکن است همان میزان ریسک اندک که آن را از قبل پیش بینی هم کرده بودید دردسر ساز شود .

برای مثال هنگام خرید یک گوشی تلفن همراه بین دو گزینه مردد هستید. یکی از گوشی ها توان سخت افزاری بسیار بالایی دارد اما ضد آب نیست و گوشی دیگر ظاهری بسیار زیبا دارد ، ضد آب است اما به اندازه گوشی دیگر از نظر سخت افزاری قدرتمند نیست. شما با توجه به نیازتان به قدرتمند بودن گوشی و اینکه احتمال افتادن گوشیتان در آب بسیار کم است تصمیم میگیرید گوشی قدرتمند تر را خریداری کنید. اما از بد حادثه گوشی تان پس از چند روز به طور اتفاقی در آب میافتد و میسوزد. آیا در اینجا فرایند تصمیم گیری شما مشکل داشته؟

همانطور که در این مثال ها واضح است در بسیاری از موارد مشکل در نحوه ی تصمیم گیری شما نبوده است بلکه به دلایل مختلف که از کنترل شما خارج بوده نتیجه ی تصمیم برایتان مطلوب نبوده. در چنین شرایطی نباید احساس پشیمانی کنید. البته تجربه ی احساس پشیمانی ممکن است خیلی آگاهانه و به انتخاب مستقیم شما نباشد، اما طرز فکرتان و نحوه ی نگرش شما به مسئله تاثیر زیادی بر میزان پشیمانیتان دارد.

 

تمرین

سناریوهای زیر را در نظر بگیرید:

آقای سعیدی 40 ساله است. او 15 سال پیش برای اینکه هزینه ی درمان بیماری مادرش را فراهم کند باغی که از پدرش به او ارث رسیده بود و تمام دارایی اش بود میفروشد. بعد از15  سال آن باغ که در آن زمان در اطراف شهر بود و ارزش چندانی نداشت، در مرکز شهر قرار گرفته و میلیارد ها تومن ارزش پیدا کرد.

حسین 33 سال دارد و متاهل است. در 28 سالگی دوستانش به او پیشنهاد تاسیس یک شرکت را دادند. به نظر حسین ایده ی آن کار خیلی جذاب بود احتمال موفقیت در آن کار وجود داشت اما برای اینکه به موفقیت می رسید احتمالا به چند سال تلاش، زمان و هزینه نیاز داشت. در آن زمان حسین برای تامین مخارج خانواده مجبور بود روزانه 12ساعت کار کند. و پس انداز زیادی هم نداشت و در صورت از دست دادن آن میزان پس انداز زندگی اش دچار مشکلات جدی می شد. حسین تصمیم گرفت با دوستانش همکاری نکند. پس از 5 سال شرکتی که دوستانش تاسیس کردند به موفقیت چشمگیری رسید و دوستانش درآمد خوبی بدست آوردند.

 

آیا حسین  و آقای سعیدی باید از تصمیم خود پشیمان باشند؟

آیا در زندگیتان تصمیمات مشابه این داستان ها را داشته اید؟ الان احساس پشیمانی می کنید؟  

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا