هدف گذاری

چگونه با نوشتن اهداف و برنامه ها به دستاوردهای زندگی برسیم؟

همه ما در دوره هایی از زندگی فشار بیش از حد مسئولیت ها را تجربه کرده ایم و زندگی در چنین مواقعی شبیه به دویدن بر روی تردمیل بوده است، به گونه ای که انگار مقصدی وجود ندارد و باید بی پایان به دنبال وظایف تمام نشدنی بدویم، در واقع در این شلوغی ها، لیست طولانیی از کارهای انجام نشده وجود دارد که باعث می شود رویاها و آرزوهای ما رنگ ببازند و مهم ترین و باارزش ترین منابع زندگی یعنی وقت و انرژی ما ناآگاهانه هدر بروند.

حال سوال اساسی این است که چرا اغلب افراد با وجود هدف گذاری در زندگی به بهره وری لازم نمی رسند؟ پاسخ این سوال را باید در 10 سال گذشته جست و جو کرد، آن سال هایی که تکنولوژی با پیشرفت برق آسای خود موفق شد منابع ارزشمند انسان ها را معطوف خود کند و نرخ بهره وری در دنیا را به سوی سیر نزولی سوق دهد.

در علم مدیریت،” بهره وری” نسبت خروجی به منابع مصرفی در بازه زمانی مشخص، تعریف شده که بر اساس این تعریف “اثربخشی” و “کارایی” دو مولفه اصلی در بهره وری است، اثربخشی برایند هدف گذاری و برنامه ریزی است و کارایی متمرکز بر مدیریت زمان و اصلاح رویه ها می باشد.

با ظهور تکنولوژی، شبکه های اجتماعی، پیام رسان های جذاب، سرگرم کننده و بمباران روزانه اطلاعات، کارایی افراد و در نهایت بهره وری به شدت نشانه گرفته شده به طوری که با وجود عدم کارایی مطلوب، نتایج و اهداف مورد نظر حاصل نمی شود، اکنون با گذشت بیش از یک دهه از حضور موثر دنیای دیجیتال و عیان شدن آثار و تبعات مثبت و منفی آن در زندگی انسان ها، باید ساز و کار اساسی برای حفظ تمرکز و کارآیی خود در نظر بگیریم.

یکی از علل مهم ناکامی افراد، فقدان نظم و انضباط در زندگی است، به گونه ای که افراد از این موضوع آگاه هستند و سعی می کنند از طریق یادداشت نویسی در اپلیکیشن، ایمیل و یا تقویم به نظم و نظام برسند، اما با گذشت زمان شیرازه نوشته های پراکنده از هم گسسته شده و هیچ پیوستگی و ریتم خاصی در برنامه ها وجود نخواهد داشت و بیشتر از همیشه احساس عدم تمرکز و عدم کفایت می کنند. بی شک نادیده گرفتن وظایف و برنامه های روزمره کار راحت و ساده ای است، اما تبعات جدی و گاهی جبران ناپذیری بر زندگی وارد می کند.

یکی از راه کارهای مناسب برای قطع ریشه حواس پرتی های دیجیتال، نوشتن اهداف و برنامه ها در دفتر است.
ریچارد برانسون می گوید: “اهداف خود را تعیین کنید، آن ها را بنویسید، اکنون یک قدم به آن ها نزدیک تر هستید.”

نوشتن اهداف و برنامه ها، بهره وری را افزایش می دهد.

خداوند در قرآن کریم در سوره قلم می فرماید: ” والقلم و ما یسطرون”
این آیه بیانگر قدرت قلم و نوشتن است، پس زمانی که خداوند به قدرت قلم قسم یاد می کند ما هم باید از این قدرت نهایت استفاده را ببریم.

زمانی که دفتر یادداشت خود را می گشاییم، ذهن ما متمرکز می شود و از شلوغی و همهمه ی دنیای بیرون فاصله می گیرد، در این حالت می توانیم با افکار واقع گرایانه، خواسته های قلبی و زندگی حال و آینده خود را شفاف ببینیم، در واقع با وجود تنوع کار و وظایف موجود در محیط های کاری، خانه و اجتماع و وجود ارتباطات و تعاملات در هر یک از این بخش ها، اگر اهداف و برنامه های خود را ننویسیم و آن ها را اولویت بندی نکنیم، بهره وری لازم را نداشته و در نهایت در سیل عظیم کارها و درخواست هایی که به سمت ما روانه می شوند، فرصت های طلایی خود را از دست می دهیم.

زمانی که چیزی می نویسیم تمرکزمان به زمان حال معطوف می شود و می توانیم با تسخیر افکار و ایده ها، هماهنگ با سرعت زمان حرکت کرده و در یکنواختی زندگی سردرگم نشویم، به این ترتیب به کاری که انجام می دهیم و چرایی انجام آن کار آگاه شده و قدرت اداره کردن رویدادها و نحوه واکنش به آن ها را بدست خواهیم آورد.

 نوشتن اهداف و برنامه ها، تمرکز را افزایش می دهد.

افزایش تمرکز با نوشتن اهداف و برنامه ها

در عصر کنونی با امکاناتی که فناوری در اختیار ما می گذارد، می توانیم در هر مکان و زمانی فقط با لمس کردن صفحه تلفن همراه، به دنیایی از اطلاعات دسترسی داشته و یا با هر شخصی ارتباط برقرار کنیم. باید آگاه باشیم که این آسایش دیجیتال، به بهای مختل کردن قدرت تمرکز و پردازش مغز ما است.
طبق مطالعات صورت گرفته، وجود تلفن همراه حتی در حالت خاموش در اتاق، موجب حواس پرتی و اختلال تمرکز می شود. حالا در نظر بگیریم که این وسیله که در طول 24 ساعت شبانه روز همراه ما است تا چه حد در تمرکز و بهره وری روزانه تاثیرگذار است، از این روی دفترهای ما به عنوان فضای امن ذهنی عمل می کنند، زیرا زمانی که آماده نوشتن می شویم، قدرت تفکر، تمرکز و پردازش ما آزاد شده و ارتباط مستقیمی بین مغز و قلب ایجاد می شود.

با این روش می آموزیم که چگونه بحران ها را مدیریت کرده و آرزوهای دور از دسترس را به اهداف معنادار تبدیل کنیم، همچنین خواهیم آموخت که چگونه با تقسیم اهداف بزرگ به اهداف کوچک، عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.

نوشتن اهداف و برنامه ها، باعث انعطاف پذیری می شود.

“کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند.”
دفتر ما فقط یک ابزار نیست، بلکه یک جعبه ابزار است، زیرا می توانیم چشم انداز کلی تری به زندگی داشته باشیم و ارزش ها را تشخیص داده و روی آن ها متمرکز شویم، همچنین امور بی ارزش را از زندگی حذف کنیم.
در فرایند نوشتن می توانیم خودمان را ارزیابی کنیم، زیرا با مطالعه برنامه ها و ایده ها، مشخص می شود چه چیزهایی برای ما حائز اهمیت است، چرا ارزشمند است و بهترین راه دستیابی به آن ها چیست؟

با تنظیم و ردیابی برنامه ها و بررسی روزانه، هفتگی و ماهانه دفتر، مغز بین ایده ها پیوند ایجاد کرده و این پیوستگی موجب خلق ایده های ناب و برنامه های خلاقانه می شود، از سویی دیگر هر روز که یک صفحه خالی از دفتر در مقابل ما است یعنی آن روز جدید با برنامه های ما ساخته خواهد شد و هر چقدر ما رشد کنیم و خواسته ها و اهداف متعالی تری داشته باشیم، دفتر ما نیز کامل تر خواهد شد، بدین ترتیب با گذشت سال ها، ما گنجینه ای از تجربیات، تصمیمات، اهداف و برنامه های خود را خواهیم داشت و همچنین منبع قدرتمندی از اقدامات و انتخاب های خود برای تصمیمات و اهداف بعدی در دسترس ما می باشد، در واقع مطالعه موفقیت ها و شکست ها به ما آگاهی و انگیزه لازم برای ادامه مسیر زندگی را خواهند داد.

نوشتن اهداف و برنامه ها موجب تهیه فهرست ذهنی می شود.

در عصر فناوری و دیجیتال، نوشتن به ما کمک می کند که بتوانیم گذشته را مرور و از آن درس بگیریم و زمان حال را بر اساس آن یافته ها و هدفی که برای آینده داریم، برنامه ریزی کنیم.

طبق مطالعات صورت گرفته، روزانه پنجاه تا هفتاد هزار فکر به ذهن ما خطور می کند که این افکار منسجم نبوده و ما به دلیل فشار این حجم از ورودی های ذهن، احساس سردرگمی و درماندگی کرده و در نتیجه کارایی ما کاهش می یابد، از این روی ذهن تلاش می کند به این افکار نظم دهد، اما به دلیل محدودیت قدرت تمرکز، به هیچ یک از این افکار آن طور که باید توجه نمی شود.
با توجه به این که منابع ما محدود است، ما نمی توانیم هم زمان روی چندین هدف و برنامه های متعدد کار کنیم و به خروجی های دلخواه برسیم، زیرا هر تصمیم و انتخاب ما نیاز به تمرکز و صرف وقت و انرژی دارد، بنابراین باید تا حد امکان انتخاب های خود را محدود کنیم تا بتوانیم به بهره وری لازم برسیم، البته هر چه تصمیم های ما محدودتر باشند، احتمال اتخاذ تصمیمات و انتخاب های خوب افزایش می یاد.
اولین قدم برای داشتن تصمیمات خوب، اجتناب از تصمیماتی است که بار سنگینی را تحمیل می کنند، هر تصمیمی تا زمانی که برای آن برنامه ریزی نشود، صرفا یک ایده و فکر است و وقتی که آن تصمیم در بازه زمانی مشخص عملیاتی نشود از ذهن پاک می شود.
نوشتن تصمیمات منجر به تسلط ما به افکار و بررسی شفافیت آن ها می شود، در نتیجه زمانی که شروع به نوشتن اهداف و تصمیمات می کنیم یک فهرست ذهنی از موضوعاتی که تمرکزمان معطوف به آن ها است ایجاد می شود، به این ترتیب می توانیم علل اختلال تمرکز و حواس پرتی را پیدا کرده و کنترل زندگی خود را به دست بگیریم، این فرایند مصداق مرتب کردن کمد لباس است که ابتدا تمام لباس ها را بیرون می آوریم تا ببینیم کدام لباس قابل استفاده و کدام یک بیرون گذاشتنی است.
به هنگام تهیه فهرست ذهنی تصمیمات، افکار بی پایه و بدون نتیجه از ذهن ما خارج و کنار گذاشته می شوند.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا