مدیریت

مدیریت چیست ؟

مدیریت یک علم تنها نیست، بلکه بکارگیری چند دانش کنار هم است، مدیریت یک مهارت اکتسابی است و نیازمند آموزش های متفاوت می باشد یا به عبارتی دیگر به معنای فرآیند به کارگیری کارا و اثر بخش منابع مادی و انسانی تحت نظارت نظام ارزشی پذیرفته شده در جامعه است که به برنامه ریزی، سازماندهی منابع و امکانات در جهت هدایت و کنترل و نظارت بر اهداف می پردازند.

البته بهتر است گفته شود که در ارتباط با مدیریت تعاریف بسیار گوناگونی ارائه شده است و همه صاحب نظران در ارتباط با مدیریت نظریه و تعریف ویژه ی خود را بیان می کنند. گروهی آن را به معنای هماهنگی میان منابع انسانی و مادی بیان می کنند که در جهت رسیدن به اهداف برقرار می شود.

در هر کدام از تعاریف مدیریت یک وجه اشتراکی وجود دارد، آن هم ارتباط میان منابع مادی و منابع انسانی است.

در مبحث بعدی می خواهیم به نظریه های مختلف از طرف افراد مختلف در ارتباط با موضوع مدیریت بپردازیم.

[ai_playlist id=”22099″]

نظر بزرگان در رابطه با مدیریت

هارولد کوش، تئوریست کسب و کار مدیریت را هنر انجام کار با همراهی افرادی در گروه‌ها و تیم‌ها می‌داند و همچنین محیطی برای قابلیت رشد افراد در راستای اهداف جمعی .

فردریک تیلور پدر مدیریت علمی می‌گوید: به مدیریت هنر پاسخگویی به پرسش هایی نظیر چه کاری باید انجام شود؟ چه زمانی باید انجام شود؟ چه باید کرد تا در بهترین و ارزان ترین شکل انجام شود است.

مدیریت یک فعالیت هدفمند برای رسیدن به اهداف است که از دو بخش کارآمدی یعنی، انجام درست کار و بازدهی بالا و انجام کار با هزینه کم تشکیل شده است. عاملی که کمک کننده به اجرایی شدن این دو بخش تصمیم گیری است.

[aparat id=”Qb4yV”]

اهمیت مدیریت

مدیریت نقش مهم هر سازمان است چرا که کار کسی که در این بخش مشغول فعالیت است هرگز پایان نمی‌پذیرد. هیچ مجموعه و گروهی قادر نخواهد بود بدون بهره برداری از وجود یک مدیر به سمت موفقیت برود. مدیر به عنوان یک مرجع مورد اعتماد در سازمان شناخته می شود که به کمک آن می توانیم مشکلات و چالش ها را برطرف کنیم . تنها زمانی که بتوانیم ضرورت و اهمیت مدیریت را درک کنیم قادر خواهیم بود به یک کسب و کار شکل دهیم. برای این بخش 3 سطح می توانیم تعریف کنیم.

سطوح مدیریت

سطح عالی

 در این سطح تعیین اهداف و ارزیابی آن همچنین برنامه ریزی پیرامون آن و اتخاد تصمیمات صورت می‌پذیرد.

سطح میانی

 مدیرانی که به مدیران ارشد ‌تر گزارش کار می‌دهند و بر کار مدیران سطح پایین تر نظارت می‌کنند. و همواره در حال توسعه و اجرای برنامه‌های تدوین شده اند.

سطح عملیاتی

مدیران سطح پایین تری که باید به مدیران سطح میانی گزارش دهند و بر کارکنان نظارت می‌کنند و بین آن ها هماهنگی لازم را انجام می‌دهند. همچنین بر جزئیات عملیات اجرایی وارد می‌شوند.

زیربنای مدیریت

زیر بنای کلی مدیریت را می توان در پنج سطح یا حوزه بیان کرد:

  • بکارگیری منابع مادی و غیر مادی
  • هدایت نیرو‌های انسانی
  • اتخاذ تصمیمات مناسب و دستیابی نتایج خوب
  • کارا در استفاده از منابع
  • فعالیت های هدفمند

نقش‌های مدیریت

در بخش مدیریت برای رسیدن به اهداف می‌بایست 3 نقش را تعریف کنیم:

نقش تصمیمی

مسئول واگذاری منابع، مذاکره ‌گر و کارآفرین در این نقش جای می‌گیرند.

نقش اطلاعاتی

خبرگیر، پخش‌گر و سخنگوی سازمان در این نقش جای می‌گیرند.

نقش میان شخصی

تشریفات، رهبر و رابط در این نقش قرار می‌گیرند.

[aparat id=”TQ27i”]

مهارت های سه گانه

مهارت در واقع در برگیرنده توانایی های قابل پرورش اشخاص که در عملکرد و بقای آن ها بسیار موثر است. در واقع مهارت به معنای توانایی به کار بردن دانش و تجربه شخصی است. در این بخش کسی قرار می‌گیرد که در مهارت‌های فنی و انسانی و مهارت ادراکی آموزش‌های لازم را دیده باشد.

مهارت فنی

توانستن انجام کاری با بکارگیری آموزش هایی که از قبل دیده شده است.

مهارت انسانی

کسی که در این بخش قرار می‌ گیرد باید توانایی و مهارت برقراری ارتباط را داشته باشد.

مهارت ادراکی

توانایی داشتن برای درک چالش‌ها و تجزیه و تحلیل آن ها و پیدا کردن را حل در سازمان است.

تکنیک‌های مدیریتی

برای مدیریت و اداره سازمان روش های متفاوتی وجود دارد که چند نمونه از آن ها را با هم بررسی می کنیم

 مدیریت ارتباطی یا ارتباط گیری

در این نوع از مدیریت ارتباط بین مدیر مجموعه و اعضای سازمان باید به شکل درست صورت گیرد و بیشتر در تیم‌هایی که اعضای آن تعهد کاری ندارد به کار می‌آید و با این نوع مدیریت آن ها به تیم احساس تعلق بیشتری می‌کنند. مزایای این نوع مدیریت داشتن روحیه بالا و حس امنیت در کارکنان است که به نحوه مدیریت بر‌می‌گردد و عاملی برای سخت کوشی افراد می‌شود. از عیوب مهم این روش احتمال افت کیفی خدمات یا محصول است.

مدیریت به روش کوچینگ

در این نوع مدیریت به اعضای آموزش ندیده سازمان کمک می‌شود تا توانایی خود را بشناسند و در چنین سازمانی همواره زمینه ای برای رشد افراد فراهم است و بیشتر برای تیم‌های کم تجربه کاربرد دارد. اما وقت زیادی را از مدیران مجموعه می‌گیرد.

مدیریت به روش بلند پروازانه

در این روش سازمان و مدیران آن در پی دستیابی به اهداف بزرگ تر هستند و با این رویاها و بلند پروازی‌ها به نوعی انگیزه اعضا را بالا برده و در آن ها شجاعت طی کردن مسیر را ایجاد می‌کنند. اما این مدیران در هدایت اعضا همواره باید محیطی را فراهم کنند که انگیزه اعضا در سطح بالا قرار داده شود.

مدیریت به روش خودخواهانه

در این نوع از مدیریت تصمیمات یک طرفه گرفته شده و می‌بایست توسط کارکنان انجام شود. این نوع مدیریت در لحظات بحرانی و زمانی که باید سریع تصمیم گیری شود بسیار مناسب است و همچنین بخاطر اعمال قدرتی که برقرار می کند، توسط کارکنان بیشتر مورد احترام قرار می‌گیرد، اما همیشگی شدن آن باعث ایجاد تفکر انتقادی کارکنان، تضعیف روحیه و دل سردی آن ها می‌شود. این روش بیشتر برای تیم‌هایی کاربرد دارد که تجربه کافی ندارند. زیاده روی در آن باعث افت خلاقیت تیم می‌شود.

مدیریت دلفینی

نام دیگر آن مدیریت تعارض برد – برد است. طی یک آزمون 25 کوسه و 5 دلفین را در استخر قرار داده اند اما پس از یک هفته تمام کوسه ها از بین رفت و 5 دلفین ها در استخر باقی ماندند. چون در ابتدا امر کوسه‌ها باهم درگیر و سپس با دلفین‌ها درگیر شدند. اما دلفین‌ها هر بار با هم مقابل یک کوسه قرار می‌گرفتند و آن قدر به آن ضربه می‌زدند تا کوسه کشته شود و به این ترتیب پیروز این آزمون آن ها بوده اند. پس روش دلفینی یعنی اگر یک دلفین زخمی شد، دیگر دلفین‌ها کمک می کنند تا به جمع برسد. در واقع در این نوع مدیریت انعطاف پذیری برای حل مشکلات و همراه شدن با اعضا تا رسیدن به مقصود اهمیت دارد و با ابتکار عمل مسیر درست مشخص می‌شود. در سازمانی با چنین مدیریتی همکاری، همدلی و همفکری جز ارزش‌های آن است تفکراتی نظیر موارد زیر در این سازمان ها و تیم‌ها وجود دارد.

تفکرات مدیریت دلفینی

  • از خوشحالی دیگران خوشحال شویم                             
  • به دیگران هم فکر کنیم
  • برای موفقیت هم تلاش کنیم                            
  • در مشکلات همراه هم باشیم

مدیریت کوسه‌ای

این نوع مدیریت، از داستان ماهی تازه رساندن از میان اقیانوس ها به سواحل است که با قرار دادن کوسه‌ای در مخزن نگهداری ماهی‌ها، تکاپو و تلاش در ماهی ها ادامه دار می‌شود. لذا می توان نتیجه گرفت بشر در مواجهه با چالش‌ها بخاطر تلاشی که برای گریز از چالش‌ها می‌کند، پیشرفت بهتری دارد. تفاوت فرد موفق و غیر موفق در داشتن یا نداشتن قدرت نیست. راز موفق بودن آن ها این است که آن ها به اندازه کافی مبارزه می‌کنند. پس کوسه‌ها لازمه توسعه فردی یا توسعه سازمان‌ها هستند. ( کوسه همان چالش است). باشناسایی ریشه مشکلات و پیدا کردن پاسخ‌های پیرامون آن یعنی به سوی چالش‌ها شیرجه بزنیم. هر بار که چالشی حل می‌شود، برای موفقیت بیشتر و کسب مهارت باید اهداف بزرگ و بزرگتر برای خود در نظر بگیریم.

مدیریت قارچی

از مشخصه‌های این روش بی خبر نگه داشتن، بی‌اطلاع یا کم اطلاع قرار دادن کارکنان است که از راهبرد‌ها و اهداف سازمان دور می‌مانند. کارکنان سازمان مانند قارچی که در تاریکی رشد می‌کند در نهایت بی اطلاعی آن چه که به عنوان  وظیفه برای آن ها تعریف شده است را انجام می‌دهند.

 مشکلات روش قارچی

  • عدم تمرکز کارکنان روی اهداف مشترک تیم یا سازمان. لذا نمی‌توانند هم راستایی عملکرد سازمان متمرکز شوند و چون از خلاقیت و نوآوری خود نمی‌توانند استفاده کنند بهره وری آن ها به سازمان کم می‌شود.
  • چون از اوضاع سازمان، رویکرد‌ها و خط مشی آن به طور واضح برای کارکنان اطلاعاتی وجود ندارد. آن ها اهداف مشخصی را جایگزین اهداف کلی سازمان می‌کنند.
  • به دلیل بی اطلاعی کارکنان آن ها برای هر کاری می‌بایست با بخش مدیریت در حال تعامل باشند به عبارتی قدرت تصمیم گیری ندارند.

چرا روش مدیریتی انتخاب می کنیم؟

  • اطلاعات کافی پیرامون سازمان و عملکرد آن و کارکنان وجود ندارد.
  • ابزار مناسب برای پردازش اطلاعات و اطلاع رسانی در سازمان وجود ندارد برای حل این مشکل باید در مرحله اول اطلاعات را به شکل مناسب با ابزار متناسب آن ثبت کنیم و سپس سازمان را با در نظر داشتن اهداف و راهبردها مورد بررسی قرار دهیم. همچنین اطلاعات را در اختیار کارمندان قرار دهیم تا هر بار عملکرد خود را بررسی کنند و در واقع به آن ها فرصت خود ارزیابی می‌دهیم. نکته مهم دیگر برای حل مشکل این است که اطلاعات را برای کارمندان سریع الفهم کنیم.

اگر اطلاعات مشکل بصری یابد در ذهن آن ها بهینه تر خواهد شد. برای قابل فهم کردن اطلاعات و همچنین درک بهتر افراد باید نکات زیر را در نظر داشته باشیم.

  • تمرکز روی قابل فهم بودن داشته باشیم نه زیبا به نظر رسیدن گزارشات.
  • از رنگ ها به شکل مناسب بهره ببریم.
  • در بررسی اطلاعات حتماً از نمودار ها کمک بگیریم.

 

4.3/5 - (19 امتیاز)
نمایش بیشتر

‫3 دیدگاه ها

  1. عالی بود ، ممنونم
    البته به خوانندگان توصیه میکنم از کتاب های جان مکسول در زمینه مدریت بهره مند شوند.
    تشکر از سایت توانا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا