لحظه های واقعی

آیا اینجا هستم؟

لحظه حال چیست؟ آیا شما در لحظه حال هستید؟ در این مقاله به موضوع مهم لحظه حال می پردازیم.

لحظه حال – «آیا این جا هستم؟»

معمولا همه از خود می پرسیم « چرا این جا هستیم؟!»

اما پیشنهاد ما این است که از خودمان بپرسیم « آیا این جا هستم؟! » چون این سوال عقلانی تر و منطق محور است.

 آیا اکنون که این جمله را می خوانیم تمام و کمال همین جا هستیم؟! یا این که  در هنگام خواندن همین متن ؛ به کار دیگری فکر می کنیم که باید انجام دهیم؟!  مثلا این که برای شام چی بپزیم؟!  آیا فردا با خودروی خود به محل کارم بروم؟! آیا همین لحظه که در حال خواندن هستیم به فکر مشاجره دیروزمان با دوست مان هستیم؟!

اغلب ما نمی توانیم به خوبی همه ی توجه مان را روی کاری متمرکز کنیم که در لحظه انجام می دهیم . داشتن و تجربه کردن لحظه های واقعی زمانی دشوار می شود که بیشتر زمان مان را در حال حضور نداشته باشیم چون بخشی از آن چه یک لحظه واقعی را تا این حد قدرت مند و کامل می کند این است که آن لحظه را تمام و کمال یعنی صد درصد تجربه کنیم.

عبارت دیگری که می توانیم برای این مهم به کار ببریم « توجه و آگاهی » است. توجه و آگاهی مفهومی است که بخش جدا نشدنی بسیاری از سنت های معنوی شرقی می باشد.  به بیانی دیگر ؛ توجه کامل به ان چه انجام می دهیم ؛ چون به این ترتیب به ذهن خود اجازه می دهیم که کاملا متوجه آن تجربه باشد.

 

توجه و آگاهی ما را به طور کامل در لحظه ی واقعی قرار می دهد.  در مقابل واژه ی توجه ؛ بی توجهی قرار دارد. یعنی انجام دادن کارها بدون هیچ تفکر و احساس و به طور ناخودآگاه. « توانا » معتقد است که بی توجهی ما باعث بیشتر شدن رنج های ما و اطرافیان ما می شود.

زندگی در لحظه حال

  • – بی توجهی ما باعث می شود در رابطه ای بمانیم که اصلا رضایت بخش نیست و به ما آسیب می رشاند.
  • – بی توجهی ما باعث می شود پیام های بدن مان را که هشداری برای در خطر افتادن بدن مان هست ؛ نا دیده بگیریم.
  • – بی توجهی ما باعث می شود سیگار بکشیم ؛ مواد مخدر مصرف کنیم و متوجه ی سرفه های مزمن و به هم خوردن حالات روحی و روانی مان نباشیم.

بی توجهی یک عادت ذهنی ناسالم است که بسیاری از ما در بیشتر مواقع از آن رنج می بریم . وقتی با بی توجهی زندگی را می گذرانیم ؛ تمامی لحظات واقعی را از دست می دهیم.

الن لانگر استاد روان شناسی  درباره ی بی توجهی عقیده دارد: « در افرادی که با بی توجهی زندگی می کنند و عمل می نمایند ؛ خطر اسیر شدن در دام زندگی های بی روح بیشتر می شود.»

 

ما روزها ؛ ماه ها و سال ها را پشت سر می گذرانیم و بدون آن که توجه کنیم کجا هستیم ؛ فقط می خواهیم بدانیم که به کجا می رویم و آن گاه در حیرتیم که چرا هیچ وقت به جایی نمی رسیم که در آن جا رضایت ماندگار را احساس کنیم.

 

چطور خوشبختی را به تعویق می اندازیم!!!

 

با دور شدن از لحظه حال ، خوشبختی را به تعویق می اندازیم.

 

همه ی ما آنقدر به زندگی در آینده؛ در واقع زندگی برای فردا و فرداها مهارت پیدا کرده ایم که بیشتر اوقات دقت و توجهی بر زمان حال خود نداریم؛ ما برای آینده برنامه ریزی می کنیم و نگران آن هستیم . ما تلاش می کنیم تا آمادگی کامل و لازم را برای زندگی کردن  را پیدا کنیم و در این کار مهارت پیدا کنیم؛ اما برای مان سخت است که از فرایند زنده بودن در همین لحظه برخوردار شویم.

ما خودمان را برای کارهای مان آماده می کنیم؛ برای تعطیلات برنامه ها می چینیم؛ برای آخر هفته ها حاضر می شویم. همه ی این اتفاقات را کنار هم بگذاریم متوجه خواهیم شد که در واقع خودمان را برای به پایان رساندن زندگی آماده کرده ایم.

اشکال زندگی کردن در آینده در این است که عادت می کنیم در لحظه نباشیم بنابراین وقتی آن اتفاقات خارق العاده ای که برای آن ها برنامه ریزی کرده ایم رخ می دهند مثلا تعطیلات؛ ترفیع؛ جشن یا هر اتفاق دیگری ؛ نمی دانیم چطور از آن ها لذت ببریم. ما می خواهیم این تجربیات را که مدت های مدیدی هم برای رسیدن به آن ها انتظار کشیده ایم هر چه زودتر پشت سر بگذاریم انگار که نمی توانیم حتی تا پایان آن ها صبر کنیم و با آن ها مثل همه کارهای عادی دیگری که داریم برخورد می کنیم و بعد در حیرتیم که چرا این قدر احساس یاس و نارضایتی می کنیم!

 

 

 

«خوشبختی اکتسابی نیست ؛ یک مهارت است»

در لحظه حال بودن سبب شادابی می شود.

 

ما خوش بختی را به دلیل آن چه به دست می آوریم تجربه نمی کنیم بلکه به علت زندگی کردن در لحظه ای که هستیم می توانیم آن را تجربه کنیم.خوشبختی یک مهارت است؛ قابلیت و توانایی است که ما باید آن را پرورش دهیم و در آن مهارت پیدا کنیم؛ درست مثل آن که یاد بگیریم چطور یک نقاش خوب و یا یک بازیگر حرفه ای باشیم. صرف داشتن یک سه پایه نقاشی؛ قلمو و پالت رنگ تبدیل به یک نقاش حرفه ای نمی شویم. آن چه از ما یک نقاش می سازد این است که بدانیم چطور و چگونه نقاشی کنیم. صرفا  فقط داشتن تجربه های متنوع و خاص ما را راضی نگه نمی دارد ؛ این که بدانیم چطور با کمک آن ها می توانیم با آگاهی و توجه کامل هر لحظه را در همان لحظه زندگی کنیم ما را خشنود و خوش بخت می سازد.

به این ترتیب خوش بختی تنها در لحظه ی اکنون ممکن و قابل دریافت می باشد و از لحظه ای به لحظه ای دیگر می رود. خوش بختی زمانی که به دنبال آن هستیم سراغ ما نمی آید چون آن موقع دیگر این جا و در زمان اکنون حاضر نیستیم و جای دیگری به سر می بریم. خوش بختی زمانی نزد ما می آید که دقیقا در همان جایی که هستیم بتوانیم به هر لحظه مان دقت و توجه کنیم و هر کاری که در حال انجام آن هستیم با تمام وجود درک و تجربه نماییم.

لغت خوشبختی در انگلیسی happiness معنا می شود که ریشه آن واژه ی انگلیسی قدیمی «hap» به معنای شانس یا بخت ( از نوع خوب یا بد آن ) می باشد که نصیب هر شخص می شود به عبارت دیگر « آن چه برای شخص اتفاق می افتد.» و از این نظر واژه happiness در لغت به معنای « تجربه بودن در هر چه اتفاق بیافتد» می باشد. بنابراین وقتی می گوییم : « می خواهم خوش بخت باشم » ؛ معمولا خوش بختی خود را به آینده موکول و برای آن برنامه ریزی می کنیم اما خوش بختی با مفهوم خود می تواند همین حالا در این لحظه هم اتفاق بیافتد.

تیچ نات هان ؛ یک استاد بودایی ویتنامی است که شهرت جهانی دارد و کتاب اثر بخشی با عنوان « آرامش در هر قدم » را نوشته است. او در این کتاب می گوید:

«زندگی فقط در لحظه ی حال و اکنون یافت می شود. گذشته رفته است و آینده هنوز نرسیده است و اگر ما در لحظه کنونی به خودمان رجوع نکنیم نمی توانیم با زندگی رابطه برقرار کنیم.»

اگر نتوانیم هم اکنون با هر آن چه داریم و آن که هستیم شاد باشیم  نمی توانیم با رسیدن به آن چه فکر می کنیم و می خواهیم ؛ شاد شویم. اگر ندانیم که چطور از پانصد دلار لذت ببریم از پنج هزار دلار یا حتی پانصد هزار دلار هم هرگز لذت نخواهیم برد.

« اگر نتوانیم مهارت لذت بردن از هر آن چه داریم را در خود ایجاد کنیم ؛ حتی با بیشتر به دست آوردن هم خوشنود تر نخواهیم شد.» 

 

مقاله معتبر پیشنهادی: 15 Habits of Incredibly Happy People – Sparring Mind

 

Rate this post
نمایش بیشتر

مریم ابوطالبی

مربی مهارت های زندگی - مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

‫10 دیدگاه ها

  1. Thank you for the sensible critique. Me and my neighbor were just preparing to do a little research on this. We got a grab a book from our area library but I think I learned more from this post. I’m very glad to see such great info being shared freely out there.

  2. Hey! This is kind of off topic but I need some advice from an established blog. Is it tough to set up your own blog? I’m not very techincal but I can figure things out pretty quick. I’m thinking about setting up my own but I’m not sure where to begin. Do you have any tips or suggestions? Thank you

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا