تفکر خلاقانه در واقع به معنای پیدا کردن راه های جدید برای رسیدن به اهداف خود است و یا می شود گفت برخی افراد برای این که به نتیجه مطلوب برسند و یا سریع تر کارهای خود را به اتمام برساند دست به ایجاد راه میان بر و خلاقانه می زنند، به عنوان مثال، بازاریابی که قادر نخواهد بود تا محصول خود را به مشتری بفروشد و نوع برقراری ارتباط با مشتریان برای او مشکل خواهد بود، تلاش می کد تا با پیدا کردن راه های ساده تر و جدید تر محصولات خود را به فروش برساند و یا مادری که برای نگه داشتن فرزند خود دست به سرگرمی های تازه می زند. به این شیوه، تحمل و تفکر خلاقانه گفته می شود، اما اکثر افراد فکر می کنند تفکر خلاقانه فقط مخصوص افراد خاص و شغل های خاصی است و فقط تعداد محدودی از افراد می توانند دست به تفکر خلاقانه بزنند،در صورتی که همه انسان ها در طول زندگی خود برای بهتر زندگی کردن و شادتر بودن از خود خلاقیت به خرج می دهد و این تنها باور ما است که به خود می گوییم نمی توانیم انجامش دهیم. زمانی که سوالی در ذهن ما پیش می اید که چطور می توان موفق شد؟ یا چگونه ثروتمند شویم؟ آیا با پرسیدن این سوال ذهن شما شروع به گشتن راه حل هایی برای بدست آوردن جواب آن پیدا می کند؟ آیا تا به حال فکر کردید که چطور باید ثروت را بدست آورد؟ اکثر انسان ها با کمی فکر کردن به این نتیجه می رسند که نمی شود و امکان ندارد، اما تعداد محدودی از افراد هستند که سعی در پیدا کردن راه حل مناسب می کنند، زمانی که باور کنیم که می شود چنین کاری را انجام داد و ایمان بیاوریم به موفق بودن، ذهن شروع به تفکر کردن می کند و راه حل های مناسب را بدست می آورد. انجام این روش یعنی همان تفکر خلاقانه که قانون جذب را در وجود ما فعال می کند.
تفکر خلاق یعنی داشتن توانایی در نگاه متفاوت به هر چیز و یافتن راه های مناسب برای حل این مشکلات. این فرآیند خلاقانه به ما کمک می کند تا روابط را بررسی کنیم و با چالش های جدیدی در زندگی رو به رو شویم و به دنبال راه حل هایی رویم که غیر معمول و تازه هستند.
عده زیادی بر این عقیده هستند که فنون تفکر خلاقانه وابسته به تجربه استبه گونه ای که استیو جابز می گوید: خلاقیت یعنی ارتباط دادن چیزهای مختلف به یکدیگر. زمانی که ما از افراد خلاق می پرسیم که چگونه این کار را انجام داده اند آن ها را دچار یک شک ناخود آگاه می کنیم، زیرا آن ها کار خاصی انجام نداده اند، بلکه آن ها این قدرت را داشته اند که تجارب خود را به یکدیگر ارتباط دهند و چیز های جدیدی را به یکدیگر متصل کنند، و علت انجام این کار فقط آن است که آن ها بیشتر از دیگران بر روی تجارب خود فکر کرده اند.
تفکر خلاق تنها مهارتی است که نیاز دارد خیلی زود پرورش یابد، باید این قدرت را به وجود آوریم تا الگو های قدیمی تفکری شسکته شوند و به جای آن شیوه تفکر خلاقانه آغاز شود. زمانی که استفاده از این روش را زود در مسیر خود شروع می کنیم، باعث می شود تجربه بیشتری کسب کنیم. برقراری ارتباط میان تجربه ها و چالش ها شرایطی را به وجود می آورد تا با کمک به ما به راه حل های خلاقانه دست یابیم.
کلمات منفی را از ذهن خود حذف کنیم
ذهن خود از کلمات غیر ممکن است، امکان ندارد، نمی شود انجامش داد، شدنی نیست، پاک کنیم و از بین ببیریم، زیرا بیان این کلمات ما را به سوی شکست سوق می دهد. همین که فکر می کنیم، نمی توانیم انجام دهیم واقعا در مورد آن ناتوان می شویم، چون ایمان ما را ضعیف و باور ما را کاهش می دهد.
نقش باور در تفکر خلاقانه
باور یکی از قدرتمند ترین و تاثیر گذار ترین ویژگی انسان ها است. با باور هر شخصی می تواند به تمام خواسته ها آرزوها و رویاهای خود دست پیدا کرد. انسان به هر چیزی که فکر می کند، چه منفی فکر کند و چه مثبت فکر کند، اگر باور قوی داشته باشد به آن می رسد. قدرت تفکر ما را به همان موضوعی که فکر می کنیم می رساند. تمام انسان هایی که در گذشته توانستند دست به اختراعات بزرگ بزنند تا شیوه زندگی بشر راحت تر و بهتر شود، در واقع از باوری پیروی کردند که در ذهن آن ها شکل گرفته بود. انسان ها با باورهایی که دارند می توانند مخرب و یا معجزه گر باشند، زیرا این باور انسان ها است که تفکر خلاقانه را در خود رشد می دهد و می تواند به خلق ایده و نو آوری بپردازد.
رابطه فکرهای کهنه و تفکر خلاقانه
فکر های قدیمی و سنتی سبب می شود ذهن انسان محدود شود و به دنبال کارهای نو و جدید پیش نرود. یکی از باورهای اشتباهی که اکثر انسان ها تکرار می کنند این است که خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو. این تفکر اشتباه سبب می شود تا انسان ها برای خلاقیت و پیشرفت تغییری در خود ایجاد نکنند. فکر های کهنه سبب می شود انسان ها ریسک نکنند. ریسک پذیری و تغییر افکار و رفتار باعث پیشرفت و نوآوری می شود. بنابراین اگر می خواهیم به موفقیت دست پیدا کنیم باید افکار کهنه و سنتی را کنار بگذاریم و آن ها را تغییر دهیم و در برابر تغییر ریسک کنیم.
بنویسیم تا معجزه اتفاق بیافتد
نوشتن معجزه می کند. افراد موق دنیا برای این که به رویاهای خود دست پیدا کنند، ابتدا قبل از هر چیزی رویاهای خود و اهداف خود را می نویسند. زمانی که اهداف و آن چه را که در آینده می خواهیم بدست بیاوریم را بر روی کاغذ می نویسم و یاد داشت برداری می کنیم، آن اطلاعات در ضمیر ناخوداگاه ما ضبط و دریافت می شود، شاید پیش بیاید در ابتدای امر نتوانیم درست بنویسیم و آن چه را که دوست داریم بر روی کاغذ بیاوریم، اما بعد از مدتی افکار ما آزاد می شود و شروع می کند به خلق ایده های جدید.
خارج از چهارچوب و قوانین فکر کنیم
یکی از افکارهایی که باعث می شود انسان ها یک زندگی عادی داشته باشند، رعایت قانون و سنت های قدیمی است. سنت های قدیمی چهارچوب و قوانین فکر را محدود می کنند. در هر لحظه میلیون ها ایده به ذهن انسان وارد می شود، اما چون از دوران کودکی افکاری مثل، نمی شود انجام داد، امکان ندارد، تو نمی توانی و تو خلاق نیستی، به ما تلقین شده است، ذهن به صورت ناخوداگاه آن ایده ها را نادیده می گیرد و به آن فکر نمی کند و ما همچنان یک زندگی عادی را پیش می بریم.
داشتن تفکر خلاقانه مسیر زندگی را راحت تر و بهتر می کند. خلاقیت چالش های بزرگ زندگی را برطرف می کند. اگر می خواهیم زندگی ما از یکنواختی و حالات تکراری خارج شود، خلاقیت به خرج دهیم، زیرا لذت در نوآوری است. بسیاری از افراد فکر می کنند خلاقیت مخصوص انسان های باهوش و با استعداد است و آن را غیر ممکن می دانند، ولی این را هم نمی دانند که خلاقیت آموختنی است و می توانند در خود رشد دهند، بلکه باید فقط کمی متفاوت فکر کنند و نگاه خود را نسبت به پیرامون خود تغییر دهند و تصمیم بگیرند برای این که خلاق باشند در زندگی و محیط کاری خود خلاقیت را رشد دهند تا به خلاقیت برسند.
هر ایده و فکری که به ذهن ما می رسد به آن توجه کنیم و به آن بال و پر دهیم. هر روز یک ایده را در فکر خود پرورش دهیم و برای ایده های خود ارزش قائل شویم و برای این که به ایده های خود دست پیدا کنیم، راه های قدیمی و سنتی را کنار بگذاریم و کمی برخلاف جریان آب شنا کنیم. انسان های موفق، غیر عادی فکر کردن، غیر عادی عمل کردن و غیر عادی هم به موفقیت رسیدند.
بسیاری از افراد هنرمندان، نویسندگان و شاعران برای خلق یک ایده و یا ایجاد یک سبک، از آموخته های خود و روش هایی که از استادان خود آموخته اند و نظرات و ایده های دیگر استادان را کنار هم قرار داده و سبک جدیدی را برای خود انتخاب می کنند. از چهار چوب ها خارج شویم و شروع به فکر کردن کنیم، انسان های خلاق ابتدا در مورد موضوعات مختلف فکر می کنند و هر فکر و ایده جدیدی که به ذهن آن ها می رسد را دسته بندی کرده و جمع آوری می کنند و یک ایده نو و تازه را خلق می کنند. برای خلق ایده و خلاق بودن نابید از شکست هراسی داشته باشیم، زیرا شکست راهی است برای رسیدن به موفقیت های بعدی. خلاقیت به معنی ریسک و شجاعت انجام کاراست. زمانی که کلمه ریسک به زبان می آید، اکثر انسان ها ریسک را مقابل شکست می دانند و از آن می ترسند، اما خوب است بدانیم بدون شکست هیچ موفقیتی حاصل نمی شود و افراد خلاق این مسائل را می دانند و از جست و جوی ایده های جدید دست نمی کشند و شکست باعث نمی شود تا از تلاش خود دست بکشند.
I want to show my thanks to you just for bailing me out of such a predicament. After searching through the online world and finding things that were not pleasant, I figured my entire life was well over. Being alive minus the answers to the problems you have sorted out through the posting is a crucial case, and ones which may have in a negative way damaged my entire career if I hadn’t come across the website. Your personal mastery and kindness in taking care of all the pieces was helpful. I’m not sure what I would’ve done if I had not come upon such a subject like this. I’m able to at this point look forward to my future. Thank you so much for your professional and result oriented guide. I won’t be reluctant to suggest the blog to any individual who needs guide on this subject matter.