مهارت تصمیم گیری

خطای هاله ای یا اثر هاله ای

اثر هاله ای چیست و چه تاثیری در قضاوت ما دارد؟

در چندین درس گذشته از دوره ی مهارت تصمیم گیری ، با خطاهای شناختی و اشتباهات ذهن انسان آشنا شدیم و چند نوع از خطاهای سوگیری را بررسی کردیم.

در این درس با یک خطای شناختی دیگر آشنا می شویم و تاثیر آن را در کار و زندگی  و تصمیم های زندگی بررسی میکنیم.

در درس میانبرهای ذهنی یاد گرفتیم که مغز برای صرف انرژی کمتر و داشتن سرعت بیشتر مجبور است از بسیاری از اطلاعات صرف نظر کند و براساس داده های محدودی تصمیم گیری کند. خطای هاله ای یا اثر هاله ای نیز یکی دیگر از نتایج این ویژگی مغز است.

تاثیر خطای هاله ای را م یتوان در یک جمله خلاصه کرد:

ارزیابی ویژگی های کلی یک فرد، یک وسیله ، یک سازمان و … بر اساس یک یا چند فاکتور محدود.

برای مثال شما وارد ساختمان یک شرکت می شوید و با فضایی فوق العاده زیبا و طراحی چشم گیر مواجه می شوید و رفتار کارمندان نیز بسیار محترمانه است. احتمالا ارزیابی شما نسبت به کیفیت محصولات یا خدمات آن شرکت نیز دچار سوگیری خواهد شد و ناخودآگاه آنها را نیز بهتر ارزیابی خواهید کرد.

وضعیت ظاهری افراد نیز یکی از فاکتور های بسیار مهم است که در ارزیابی ما از شخصیت آنها بسیار تاثیر گذار است.

این نکته در مطالعات بسیار زیادی تایید شده که ما افراد زیبا تر را ناخودآگاه مهربان تر و باهوش تر قضاوت می کنیم در حالی که ممکن است هیچ شواهد عینی از رفتار آنها ندیده باشیم.

شتاب کردن موجب خطا هاله ای می شود

همه ی این ها به این دلیل است که مغز می خواهد در کمترین زمان ممکن اطلاعاتش در مورد آن فرد یا سوژه مورد نظر را کامل کند.

اگر بخواهیم یک فرد را به درستی بشناسیم باید ماه ها شاید سال ها در کنارش زندگی کنیم و رفتارش را در موقعیت های مختلف ببینیم و ارزیابی کنیم.

اما در دنیای واقعی، به جز برای اعضای خانواده، همسر و دوست های صمیمی، چنین چیزی امکان پذیر نیست. شما نمی توانید برای استخدام یک کارمند چنین زمانی را اختصاص دهید. بنابراین مغز کمکمان می کند در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه تصویری کلی از شخصیت یک فرد در ذهن داشته باشیم.

البته این تصویر با برخورد های بیشتر کم کم تکمیل و تصحیح می شود، اما به دلیل وجود خطای تایید ، بسیاری از عقایدی که در همان نگاه اول به وجود می آیند ممکن است تا مدت ها همراهمان بمانند.

تاثیر هاله ای تا حدی به خطای استریوتایپ شباهت دارد چرا که هر دو در نتیجه ی تعمیم بیش از حد بوجود می آیند.

اما تفاوتشان در این است که در خطای استریوتایپ ما فردی را عضو گروهی در نظر می گیریم و سپس ویژگی هایی که برای آن گروه در ذهن داریم به آن فرد نیز تعمیم می دهیم.  ولی در مورد خطای هاله ای، ما یک ویژگی از فرد را بررسی می کنیم و آن را به ویژگی های یگر همان فرد تعمیم می دهیم.

نمونه ی دیگر خطای هاله ای را می توان در کلاس درس مشاهده کرد.

برای مثال وقتی معلم می بیند که دانش آموزی از لحاظ اخلاقی بسیار مودب و با نزاکت است، ممکن است او را باهوش تر و پرتلاش تر در نظر بگیرد.

از طرف دیگر، معلمانی که مهربان هستند و رابطه احساسی خوبی با دانش آموزان دارند، معمولا از طرف دانش آموزان خلاق تر و دانا تر ارزیابی می شوند.

اگر نگاهی به کتاب های بازاری در زمینه ی موفقیت و پیشرفت شخصی بیاندازید با عناوینی از این دست روبرو می شوید:

  • میلیونر ها چطور زندگی می کنند؟
  • ویژگی های میلیونر های خودساخته؟
  • طرز فکر افراد ثروتمند چگونه است؟
  • عادت های روزانه ی افراد موفق چیست؟

ایده ی پشت این کتاب ها ارتباط نزدیکی با خطای هاله ای دارد. در واقع مولفین یا محققیت چنین کتاب هایی زندگی شخصی، عقاید، شخصیت، و تصمیم ها افراد موفق یا ثروتمند را بررسی می کنند و پیش فرضشان این است که چون این افراد ثروتمند چنین عقاید یا عادت هایی دارند پس این کارها هستند که به ثروتمند شدن شما منجر می شوند.

البته قابل انکار نیست که ویژگی هایی همچون پشتکار ، خلاقیت ،  انگیزه مند بودن و خصوصیات دیگری از این دست را می توان در چنین افرادی پیدا کرد و تعمیم داد ، اما مسئله جایی خطرناک می شود که فکر کنیم چون آنها ثروتمند هستند پس هر کاری که آنها می کنند درست است و به ثروتمند شدن منجر می شود.

در نهایت لازم یاد آوری کنیم که این ویژگی مغز انسان حتما فواید و کارکرد های داشته و دارد، اما با آگاهی بیشتر از این دست خطاهای ذهنی با دقت بیشتری میتوانیم به تصمیم گیری بپردازیم.

4.6/5 - (10 امتیاز)
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا