رابطه خودآگاهی و احساسات چیست؟
بنظر شما رابطه بین خودآگاهی و احساسات چه می باشد؟ شناخت آن چه کمکی به ما می کند؟
در مقاله قبل، به ضرورت خودآگاهی اشاره کردیم. در این مقاله، سعی داریم تا به رابطه خودآگاهی و احساسات بپردازیم و از کانال خودآگاهی، لایه عواطف و احساسات را بررسی کنیم. از آنجا که این مسئله در جامعه مدرن امروز نقش به سزایی ایفا میکند، ضروری است تا احساسات و نحوه کارکرد آن را بررسی کنیم و موارد مرتبط با آن را مورد مطالعه قرار دهیم.
خودآگاهی و احساسات چیست؟
می توان این سوال را مطرح کرد که بین خودآگاهی و شناخت احساسات چه رابطه ای وجود دارد؟ و در ادامه می توان به سوال مهم زیر اشاره نمود.
سؤال مهمی که در این زمینه مطرح میشود این است که احساسات به ما چه کمکی میکند؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید احساسات را تعریف کنیم. اگر در موتورهای جست وجوی گوگل کنکاش کنیم، شاید نتوانیم به تعریف دقیقی از احساسات برسیم. با وجود این، میتوانیم محدودهای از تعریف را برای احساسات در نظر بگیریم. با توجه به توضیحات پیش گفته، احساسات سیستم خاصی از اطلاعات است که راجع به محیط اطراف و مجموع بسیار عظیمی از دادهها است که درباره وضعیتی خاص، خلاصهای از اطلاعات را ارائه میدهد. در واقع، احساسات شاخصی است که بر پایه آن میتوانیم اطلاعات را تفسیر کنیم و از آنها بهره ببریم؛ نه آنکه آنها را حذف کنیم. همان طور که در مقاله شماره یک اشارهای جزئی شد، وقتی درباره یک سیستم صحبت میکنیم که در اینجا منظور انسان است، بهتر است، کل آن را بررسی کنیم؛ چرا که انسان کلی پویا است. هنگامی که درباره اطلاعات صحبت میکنیم، باید از اولین ضرورت خودآگاهی که امکان تبیین است، استفاده کنیم. به این دلیل که در این سیستم خاص، اطلاعات درست و نادرست مطلق نداریم و این اطلاعات و نحوه کارکرد آن برای هر فرد متفاوت است. همین امر به جذابیت سفر خودآگاهی به سمت عواطف و احساسات میافزاید.
احساسات در کجا تجربه می شوند؟
احساسات در جسم حس میشوند و در مغز پدید میآیند. یکی از قابلیتهای مغز انسان این است که به مکاشفه دست می زند و موقعیتها را جست وجو میکند. در این جست وجو، به صورت ناخودآگاه، پاسخی ازجنس واکنش عاطفی به آن میدهد. امکان دارد، برای شما پیش آمده باشد که ذهن شما با اطلاعات بسیاری درگیر شده باشد. همان طور که خود میدانید، در محیط پیرامون ما محرکهای بسیاری وجود دارند که باعث میشود تا ورودیهای زیادی به ذهن ما وارد شود. محرکهایی که میتوانیم به آنها بیاندیشیم؛ هرچند که در دل این تفکر به پردازش اطلاعات نیاز داریم. لذا آگاه شدن از این فرآیند احساسات بسیار مهم و ضروری می باشد.
چگونه میتوانیم تمامی اطلاعات را آگاهانه پردازش کنیم؟
واقعیت این است که ما زمان کافی نداریم تا بتوانیم این حجم از اطلاعات را آگاهانه پردازش کنیم. با وجود این، مغز ما برای این کار به کمک ما میآید. شاید برای شما جالب باشد که نام ماهیت این عمل را بدانید. این ماهیت چیزی نیست جز پردازش ناخودآگاهانه اطلاعات. این پردازش را مغز با سرعت بسیار بالای یک صدم ثانیه انجام میدهد. در واقع، اگر مغز ما با چیزی روبهرو شود که آن را در کانون توجه خود قرار داده است، هنگامی که تشخیص دهد و ضرورت آن را حس کند، احساسی در وجود ما فعال میشود. این احساس پیامی در قالب عواطف و افکاری است که زاییده احساسات ما است و برای ما ارسال میشود. بر این اساس، احساسات علاوه بر این که ما را هوشیار میکنند تا توجه کنیم، دگرگونیهای فیزیولوژیکی هم که با احساسات مرتبط است، باعث ایجاد انگیزه در ما میشوند. به این صورت است که احساسات ما را برای انجام اقدامات ضروری آماده میکنند.
جالب است که بدانیم، سیستم احساسات بر ارزیابی مغز ما از وضعیتی یا اندیشهای تأثیر میگیرد و همچون اپراتوری به ما فرمان میدهد که چه کاری انجام دهیم. این فرمان، بر کیفیت اقدامات ما تأثیر میگذارد. پس احساسات، سیستمی یادآوری کننده و فرمان دهنده دارند. به یقین، تا کنون برای هر انسانی پیش آمده است که احساس ناراضایتی کند؛ اما با دیدن دوست، همسر و اطرافیان ناخودآگاه به خود میآید. تصوراتش به انگیزه تبدیل میشود و همان اپراتور به او فرمان میدهد که اکنون چه راهکاری مؤثر است.
میزان درستی هشدارهای سیستم احساسات چگونه می باشد؟
سیستم احساسات ممکن است، هشدارهای کاذب نیز بدهد. برای مثال، وقتی احساسی را در موقعیتی در گذشته تجربه کرده باشیم، احتمال اینکه آن تجربه احساسی در موقعیتی مشابه و در زمان حال نیز فعال شود، بسیار خواهد بود. در اینجا کارکرد مغز به این صورت است که خاطرات گذشته را مرور میکند و به عنوان تجربهای عاطفی، از آن برای ارزیابی جدید خود استفاده میکند تا خود را برای موقعیت کنونی در حالت آمادهباش قرار دهد. برای مثال، اگر در گذشته، در قراردادی احساس کنید که از شما سوءاستفاده شده است، در قرارداد جدید با فردی دیگر نیز سیستم عاطفی شما فعال خواهد شد تا به شما هشدار لازم را بدهد. در مثالی دیگر میتوانید موقعیتی را تصور کنید که رابطهای عاطفی دچار چالش شدهاید و به آن پایان دادهاید؛ اما اکنون که سعی دارید، وارد رابطه عاطفی جدیدی بشوید، سیستم عاطفی و احساسی شما آن خاطرات را به شما یادآوری میکند تا به شما پیام خطر بدهد و بتوانید میزان صداقت این خطر را در حالتی آگاهانه بسنجد. برای این منظور، لازم است، واکنشهای احساسی را آگاهانه ارزیابی کنیم تا به درست، بهجا بودن یا خطا بودن واکنش احساسی خود پیببریم.
بهطور خلاصه، در این مقاله، احساسات را در قالب محدودهای تعریف کردیم. سپس، احساسات را بر مبنای اینکه چه زمانی فعال و در کجا پدیدار میشوند، بررسی کردیم. یکی از نکات بسیار مهمی که به آن اشاره شد، توجه به میزان دقت احساسات به وجود آمده از یک پدیده بود که علت آن هم به نوع تجربههایی وابسته است که برای یک فرد رقم میخورد و سپس مثالهای درباره هر دو بعد کاری و عاطفی بیان کردیم.