خود آگاهی

خودکارآمدی چیست؟

در مقاله قبل به تأثیر ارزیابی در ارتباط با دیگران اشاره کردیم و اهمیت باز خورد در معاشرت را بررسی کردیم. در این مقاله سعی داریم به مقوله مهم خودکارآمدی و اعتماد به ‌نفس بپردازیم و ابعاد مختلف آن را با جزئیات بیش تری بررسی کنیم.

اعتماد به ‌نفس از جمله مهارت ‌هایی است که مانند خود آگاهی، بر شخص و درون او متمرکز است. برای اعتماد به ‌نفس عباراتی نظیر خودکارآمدی یا self-efficacy به‌کار برده می ‌شود. به طور کلی اعتماد به ‌نفس یعنی من می توانم و به توانایی ‌های خود باور داشته باشم، بر این اساس و با این تعریف، اعتماد به ‌نفس مقوله ‌ای شناختی‌ رفتاری محسوب می ‌شود. شناختی یعنی باور رفتاری و توانایی.

زمانی که گفته می ‌شود فردی اعتماد به ‌نفس ندارد یعنی در قسمت باور های خود دچار مسئله شده است و در قسمت توانایی ها مسئله دارد و زمانی‌ که گفته می ‌شود می ‌خواهیم اعتماد به ‌نفسم خود را بالا ببرم یعنی سعی داریم باور های خود را اصلاح کنیم و می خواهیم توانایی های خود را ارتقا دهیم. البته لازم به ‌ذکر است که توانایی ها به دو دسته اکتسابی و غیر اکتسابی دسته ‌بندی می ‌شوند. بیش تر از 90 درصد از توانایی ها، اکتسابی محسوب می شوند و مابقی غیر اکتسابی هستند. توانایی اکتسابی یعنی آن توانایی را نداشتیم و در اثر تمرین آن ‌را به دست آوردیم مثل، رانندگی‌ کردن، آشپزی ‌کردن و… .توانایی غیر اکتسابی یعنی توانایی ‌هایی که به صورت خدا دادی وجود داشتند مثل، صدای خوب، خط خوب و…..

به گفته شخصی به نام آلبرت باندورا، روانشانی که خودش در ابتدا این مفهوم را به وجود آورد، خودکارآمدی قضاوتی شخصی از چگونگی انجام کارهایی است که تاثیرات آن ها به آینده مرتبط می شود، زیرا روانشناسان خودکارآمدی را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده اند. این دانشمند در این نظریه نقش یادگیری دیداری، تجربه ای اجتماعی و جبرگرایی متقابل در رشد شخصیت را تاکید می کند، او می گوید نگرش و طرز برخورد و همچنین توانایی ها و مهارت های شناختی یک فرد بستگی به اجزاء یک سیستم به نام خود نظام را تشکیل می دهند. این سیستم به ما کمک می کند تا در ادراک و همچنین نحوه تعامل خود در موقعیت های مختلف به خوبی نقش پردازی کنیم. خودکارآمدی یکی از اساسی ترین و حیاتی ترین اجزاء در سیستم خود نظام شناخته شده است.

کتی کولب ببرای تکمیل تعریف باندورا از خودکارآمدی متن زیر را بیان می کند:

باور به توانایی های ذاتی به معنای ارزش گذاری مجموعه خاصی از نقاط قوت شناختی است .همچنان شامل عزم و پشتکار برای غلبه بر موانعی است که در مسیر استفاده از آن توانایی های ذاتی، برای رسیدن به اهداف، قرار می گیرد.

خودکارآمدی می تواند بر همه زمینه های که انسان در راه آن تلاش می کند اثر گذار باشد. خودکارآمدی با وجود باورهایی که یک فرد در مورد قدرت خود و تاثیرگذاری آن بر موقعیت ها دارد به وجود می آید و در قدرت افراد در هنگام مواجهه شدن با مشکلات و انتخاب آن ها تاثیر گذار است.

حالت های مهم خودکارآمدی چیست؟

برای مقوله خودکارآمدی و اعتماد به ‌نفس چهار حالت مهم در نظر گرفته می ‌شود که در ادامه به هر کدام از این حالت ها می ‌پردازیم.

حالت اول

اولین خطای شناختی افرادی که توانایی انجام کاری را دارند، اما خود آن را باور نمی کنند، این افراد مسئله شناختی و باوری دارند. مهم ترین باور غلط این افراد، بی ‌نقص‌ گرایی است یعنی، استاندارد‌ های غیر واقع‌ بینانه و انتظارات بسیاری از خود دارند و کم تر از آن حد را مساوی با شکست می دانند. این باور غلط باعث تولید خطای شناختی باید اندیشی می‌شود و فشار زیادی برای فرد به همراه دارد.

دومین خطای شناختی، مقایسه غیر منصفانه است. برای مثال، فردی که سه ماه گیتار می ‌زند، خودش را با فردی که پنج سال گیتار می ‌زند مقایسه می کند و گفت ‌و گو های درونی نظیر این که، من خیلی بدم، یا من خیلی بی ‌استعدادم در فرد شکل می گیرد و فرد داشته های خود را نادیده می گیرد.

سومین خطای شناختی تفکر همه یا هیچ است، یعنی یا همه ‌چیز خوب است یا در غیر این ‌صورت همه چیز بد است. این افراد طیف را نمی ‌بینند و همه چیز را یا سیاه سیاه می ‌بینند یا سفید سفید.

چهارمین خطای شناختی نکند و اگر ها هستند، یعنی فرد علی‌ رغم داشتن توانایی، به خود می گوید، نکند این آهنگ را بنوازم و آن قدر آن را بد اجرا کنم که از چشم سایرین بیفتم. راه کاری که برای این گروه از افراد ارائه می ‌شود، مداخلات شناختی با هدف کم ‌کردن باور های کمال ‌گرایانه است.

حات دوم

فرد توانایی ندارد، ولی باور دارد. برای مثال، فرد راننده خوبی نیست، اما در این زمینه ادعای بسیاری دارد. به ‌اصطلاح می ‌گویند، این افراد اعتماد به نفس بالای کاذب دارند. این مسئله، دو ریشه اساسی دارد، اولی توجه ‌طلبی افراطی که خود آن در ترس از طرد شدگی ریشه دارد و دومی تأیید طلبی افراطی که ریشه آن حقارت درونی است. اعتماد به ‌نفس افراد هیستریونیک و نارسیستیک از این نوع است.

حالت سوم

فرد نه توانایی دارد و نه باور. برای مثال، فردی که شنا بلد نیست از این مسئله رنج هم نمی ‌برد، ولی اگه شنا بلد نباشد و این موضوع، احساس من کافی نیستم را در فرد به وجود بیاورد، آن وقت این فرد در پایین ‌ترین حد از اعتماد به ‌نفس قرار می گیرد. ریشه این وضعیت ترس از شکست است. تا به این جا سه حالت از اعتماد به ‌نفس را بررسی کردیم که هیچ کدام از این سه حالت خودکارآمدی نیست.

حالت چهارم

فرد هم توانایی دارد و هم باور. در این وضعیت فرد اعتماد به‌ نفس واقعی دارد و هدف اصلی هم این است که افراد از آن سه حالت به ‌سمت حالت چهارم سوق پیدا کنند.

مکانیسم ‌های خودکارآمدی چه هستند؟

مکانیسم های خود کارآمدی
اعتماد به نفس یک قدرت فوق العاده است. هنگامی که ما شروع به خود باوری کنیم، سحر و جادو شروع به اتفاق افتادن می کند.

قبل از پاسخ به این پرسش باید گفت که اعتماد به ‌نفس یک سازه وابسته به یک قلمرو است و کلی در نظر گرفته نمی ‌شود. جمله های مانند؛ طرف مقابلم اعتماد به‌ نفس ندارد یا خیلی اعتماد به ‌نفس دارد، جملات صحیحی نخواهد بود و بهتر است بگوییم آن فرد در زمینه سخنرانی اعتماد به ‌نفس خوبی دارد. بر این ‌اساس، در پرسش ‌نامه ‌های اعتماد به ‌نفس، قلمرو ‌های مختلفی در نظر گرفته می‌شود مانند، تحصیلی، ارتباطی، کاری و… . به طور کلی، داشتن این مهارت به ارتقای سلامت روان ما کمک شایانی می کند.

مکانیسم اول

هر چقدر اعتماد به ‌نفس فرد در قلمرو های متفاوت بیش تر شود، خود پنداری او یعنی تصویری که هر فرد از خود دارد، درباره خودش مثبت ‌تر می ‌شود، در نتیجه سلامت روان فرد هم ارتقا می ‌یابد. البته لازم به ‌ذکر است که کیفیت تصاویر و خود پنداره فرد به تجربه های قبلی او بستگی دارد. برای مثال، اگر فردی در ده تجربه رانندگی خود هفت ‌بار تصادف کرده باشد، خود پنداره منفی درباره خود پیدا می کند. تحقیقات نشان می ‌دهند که برای افزایش خود پنداره فرزندان باید تا جایی که امکان دارد برایشان تجربه های موفیقت‌ آمیز خلق کنیم و زمانی که در انجام‌ دادن آن کار موفق می ‌شوند، آن ها را تشویق کنیم. به طور کلی، باید برای آن ها فرصت چالش ایجاد کنیم.

مکانیسم دوم

هر قدر خودکارآمدی و اعتماد به ‌نفس فرد در قلم رویی افزایش یابد، ادراک موفقیت هم بیش تر می شود. به‌طور کلی افزایش اعتماد به ‌نفس در موضوعاتی همچون سبک پردازش شناختی، قاطعیت، مدیریت بحران، حل مسئله، روابط کیفی و استقامت ذهنی تأثیر به ‌سزایی دارد. برای مثال، ورزشکاران المپیکی را در نظر بگیریم. علی ‌رغم این که همه آن ‌ها در اوج آمادگی خود به ‌سر می ‌برند، تنها دلیل اول یا دوم ‌شدن میزان اعتماد به ‌نفس آن فرد و استقامت ذهنی وی است. ذکر این نکته مهم است که آزمون ‌هایی نظیر Mental-toftness در این‌ باره بسیار کاربردی است. در واقع ویژگی های افراد با اعتماد به ‌نفس این است که از شروع نمی ‌ترسند، ریسک‌ پذیرند، خوش‌ بین هستند و امیدوارند.

نقش خودکارآمدی چیست؟

همه انسان ها می توانند به اهدافی که دوست دارند برسند و چیز های که مایل به تغییر آن هستند را عوض کنند تا آن چه را که دوست دارند را به دست آورند. طبق تجربیات باندروا خودکارآمدی نقشی مهم در نحوه ی مواجهه شدن افراد با اهداف و کار ها دارد.

افرادی که از خودکارآمدی بالایی بهره مند هستند:

  • مشکلات و چالش ها را به عنوان یک تمرین برای کسب مهارت می بینند.
  • به فعالیت های که در آن ها شرکت می کنند بسیار علاقه مند هستند.
  • نسبت به تمامی فعالیت ها و علایق خود حس مسئولیت و تعهد دارند.
  • در زمان مواجهه با شکست دلسرد نمی شوند و خیلی زود آن ها را پشت سر خواهند گذاشت.

انسان های که خودکارآمدی ضعیفی دارند:

  • به سمت کار های چالش برانگیز نمی روند.
  • آن ها بر این باور هستند که کار ها و موقعیت های سخت از توان آن ها خارج است و قادر به انجام آن نخواهند بود.
  • خیلی زود اعتماد به نفس خود را نسبت به توانمندی و قابلیت انجام هر کاری از دست خواهند داد.

را ه‌ های بالا بردن اعتماد به نفس چیست؟

افزایش اعتماد به نفس و خود کارآمدی

از آن جا که افزایش اعتماد‌ به ‌نفس و خودکارآمدی تأثیر به ‌سزایی در روحیه فرد دارد، لذا راه کار های افزایش آن از اهمیت بسیاری بر خوردار است. در ادامه گام ‌های مؤثر در این زمینه را بررسی خواهیم کرد.

گام اول در افزایش اعتماد به نفس

آموزش روانی درباره آن مهارت یعنی برای کسب مهارتی مثل رانندگی ابتدا باید در آن حوزه آموزش ببینیم و بیاموزیم.

گام دوم در افزایش اعتماد به نفس

شناسایی وضعیت اعتماد ‌به ‌نفس خود. در این گام برای سنجش میزان اعتماد ‌به ‌نفس خود، می توان لیستی از من می‌‎توانم ‌ها و من نمی‌توانم‌ ها تهیه کرد برای مثال، من در آشپزی مهارت دارم، ولی در دوچرخه ‌سواری مهارت ندارم.

گام سوم در افزایش اعتماد به نفس

تعیین اولویت ‌دار ترین نمی ‌توانم ها به می ‌توانم، یعنی مسئله ‌ای که بیش ترین رنج روانی را برای ما به ‌همراه دارد را انتخاب کنیم و روی آن کار کنیم، مانند وابستگی ما به نقش فردی در زندگی، شرایط زندگی ما، علایق فردی و جنسیت خود. در این گام می ‌توانیم از تمرین های رفتاری بند و را با هدف افزایش اعتماد ‌به ‌نفس بهره ببریم

به عنوان مثال:

  • تجربه واقعی یا مواجهه رفتاری با مسئله مد نظر
  • تجربه مسئله در فضای ایمن که این فضا خود دو ویژگی باید داشته باشد، اولی به ما اجازه اشتباه بدهد و هزینه اشتباه در آن بالا نباشد،
  • تجربه جانشینی. در این گام می ‌توانیم از الگوی مشاهده استفاده کنیم. الگویی که قبول داریم و به ما نزدیک باشد، یعنی بعد از دیدن فردی که این دو ویژگی را دارد به خودمان بگوییم او توانست، پس من هم می ‌توانم
  • تجربه جانبی. در این گام باید خود را در حال انجام آن کار تجسم کنیم. با انجام این گام ‌ها می‌توانیم اعتماد به ‌نفس خود را به ‌میزان بسیاری در زمینه مد نظر افزایش دهیم.

بطور خلاصه، در این مقاله به تعریف اعتماد به ‌نفس و حالت موجود در آن پرداختیم و مکانیسم های موجود در آن را مطالعه کردیم. این مهارت مهم می ‌تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تقویت هوش احساسی هم به‌ کار گرفته شود.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا