مدیریت ذهن چیست؟ | چگونه به شناخت و مدیریت ذهن خود بپردازیم؟

 از ویژگی‌های ما انسان ها توانایی کسب مهارت‌های لازم برای مدیریت خودمان است، با وجود تمامی مشکلاتی که در زندگی ما وجود دارد و موجب تنگناهای ذهنی، عاطفی و فشارهای فکری می‌شود، می توانیم به اهمیت مدیریت ذهن پی ببریم. برای مدیریت ذهن خود لازم است قوانین ذهن را به درستی بشناسیم تا بتوانیم از انرژی آن حداکثر بهره را ببریم.

 از روش های موثر و کاربردی برای دست­یابی به موضوع شناخت افکار، هیجانات و انگیزه­‌های ذهنی است، تا به کمک آن بتوانیم بهتر به مدیریت و تنظیم ذهن بپردازیم.

 آگاهی، یکی از عوامل مهم برای رسیدن به رهایی است که موجب توقف فشارهای ذهنی می شود، در این حالت باید بدون قضاوت افکار خود را مورد بررسی قرار دهیم و به مرور دریابیم که افکار صرفا فکر هستند و ممکن است حقیقت نداشته باشند.
 اصول مهم ذهن همین “رها کردن” است. همه انسان ها به خیلی چیزها وابسته هستند، همانند، باورها، رویدادهای خاص، زمان‌های خاص، یک خاطره و یک خواسته، زمانی که یاد بگیریم همه­‌ی این­ ها را رها کنیم و نسبت به آن ­ها آگاهی و پذیرش بیش­تری بدست آوریم، می ­توانیم مشکلات و مسائل را با ذهنی شفاف و گشوده بررسی کنیم.

شاید همیشه نتوانیم اتفاقات به وجود آمده را درک کنیم، ولی اگر یاد بگیریم به خود و قوانین عالم هستی اعتماد کنیم،  با انجام این کار قدرتی بدست می آوریم که امنیت، تعادل و گشایش در کارها را به ­همراه خواهد داشت. از مهم ترین ارکان مثبت‌­اندیشی” بودن در لحظه­‌ی حال” است که مستلزم تمرین و تکرار می باشد و می ­تواند مهم‌ترین پیشرفت‌ها را در راه رسیدن به مثبت­ اندیشی به وجود آورد.

ذهن چیست؟

وقتی می خواهیم در مورد مدیریت ذهن سخن بگوییم بهتر است ابتدا در مورد ذهن صحبت کنیم. ذهن در واقع مشابه این است که اگر مغز افراد همانند یک کامپیوتر باشد، ذهن این افراد در حقیقت نرم افزار یا برنامه اجرایی آن می باشد و خود مغز در حقیقت سخت افزار خواهد بود. مدیریت مغز و ذهن افراد، در حقیقت مدیریت کلیه رفتارها و باورهای انسان است، زیرا تمامی رفتارها و باورهای انسان از ذهن او پیروی می کنند.

مدیریت ذهن به چه معناست؟

ذهن ما همان مغز ما نخواهد بود، زیرا مغز یک ارگان فیزیکی بدن است، ولی ذهن شامل مجموعه‌ای از تصورات، احساسات، اراده و احساس است. مدیریت ذهن در واقع جهت‌دهی به افکار است، منظور همان صدای پس‌زمینه درونی است که هر لحظه در ذهن ما می‌پیچد و خاموش هم نمی‌شود. 
واقعیت زندگی هر انسانی بر مبنای تفکر او تعیین می‌شود، پس هر کدام از ما باید افکار خود را طوری تنظیم کنیم که گویی دارای انرژی هستیم. انسان های دارای انرژی مثبت، نتایج بهتری در زندگی بدست خواهند آورد.
مدیریت ذهن، مهارتی است که به وسیله آن می‌توانیم افسار ذهن خود را در دست بگیریم و توانایی های خود را در بزرگ ترین حالت ممکن شکوفا کنیم و به اهدافی که در زندگی داریم، جامه عمل بپوشانیم.
مدیریت ذهن، مهم ترین گام برای دستیابی به اهداف در یک زندگی موفق است. اگر مهارت مدیریت ذهن را نداشته باشیم، نمی توانیم در مسیر حرکت به سمت هدف، پشت کار خود را بالا ببریم، در نتیجه برنامه‌ریزی‌ های ما به درستی انجام نمی شود.

کاربردهای مدیریت ذهن

مدیریت ذهن یکی از نیازهای اساسی هر انسانی برای رسیدن به موفقیت است، اما موردی غیر اکتسابی و غیر قابل تقویت می باشد. هر فردی می تواند توانایی مدیریت ذهن را در خود بالا ببرد و این موضوع تنها مخصوص برخی انسان های خاص همانند کار آفرین ها نخواهد بود.
ترکیب ذهن و مدیریت، آگاهی و موفقیت را برای هر انسانی، در هر زمینه ای به ارمغان می آورد. اگر برای لحظه ای بتوانیم باور داشته باشیم که ۱۰۰ درصد مدیریت ذهن امکان پذیر است، در آن صورت حاصل آن ۱۰۰ درصد موفقیت می باشد، یعنی هر میزان مدیریت ذهن خود را بیشتر در اختیار بگیریم به همان میزان شانس موفقیت ما بالاتر خواهد رفت.

8 تکنیک ساده و شگفت انگیز برای مدیریت ذهن

برای مدیریت ذهن خود به 8 تکنیک فوق العاده نیازمند هستیم که در ادامه به بررسی هر کدام از آن ها می پردازیم.

1. مشخص کردن زمان برای فکر کردن به موضوعات مهم

اگر ذهن خود را نتوانیم مدیریت کنیم، در هر زمان به هر جا که دوست داشته باشد، می رود. گاهی اوقات به صورت ناگهانی به خودمان می‌آییم و می‌بینیم، نیم ساعت گذشته خود را در فکر و خیال بدون هیچ نتیجه ای سپری کرده‌ایم و از اطراف خود بی خبر مانده ایم، این امر از بازدهی روزانه ما کم می کند.

2. تصویرسازی کنیم

این روش بسیار قدرتمند است، به گونه ای که برای خیلی از انسان ها، جواب داده است. به عنوان مثال، فرض می کنیم هدف ما رسیدن به وزن ایده آل و وضعیت سلامت جسمانی‌ در حد مطلوب باشد، در این صورت باید هدف خود را روزانه چند بار با خودمان تکرار کنیم و خود را در وضعیتی تصور کنیم که دوست داریم به آن تبدیل شویم.

3. با خودمان نجنگیم

بسیاری از انسان ها از نحوه افکار و شیوه های هدایتی ذهن خود راضی نخواهند بود و دچار ناراحتی می شوند، ولی واقعیت این است که ما چاره‌ای نداریم جز این‌ که با همین ذهن زندگی کنیم.

همان طور که برای پیشرفت یک شرکت، باید میان افراد آن رابطه ای صلح آمیز برقرار باشد، ما باید با ذهن خود به یک صلح پایدار برسیم. گاهی اوقات افکار و احساسات منفی به سراغ ما خواهند آمد در این مواقع، راهی به جز نگه داری افکار منفی در ذهن خود نخواهیم داشت، البته لزومی ندارد با افکار خود جنگ کنیم و جلوی آن ها را بگیریم، تنها کاری که باید انجام دهیم، بی‌توجهی به آن‌ها و انجام کاری است که برای رسیدن به هدف ضروری است.

۴. فاجعه‌سازی را کنار بگذاریم

فاجعه‌ سازی یک خطای شناختی است. این خطا زمانی اتفاق می‌افتد که افراد بیش از اندازه برای یک اتفاق اهمیت قائل می شوند. به عنوان مثال، ممکن است فردی یک یا چند بار ورزش کرده باشد و به نتیجه دلخواه خود نرسیده باشد، اما از این پس هر بار که بحث رژیم گرفتن و ورزش کردن می شود، او می‌گوید: ” من فردی ناتوان هستم، در هیچ کاری خوب نیستم و هیچ‌گاه نمی توانم به سلامت بدنی‌ دلخواه خود برسم.”
برای توقف خطای فاجعه‌ سازی، اگر بتوانیم افکار مثبت و انگیزشی را در خود تقویت کنیم، می توانیم در توقف خطاهای فاجعه سازی موفق باشیم. 

5. افکار ما صرفا فکر هستند، نه واقعیت

افکار ما در واقع بخشی جدای از خود ما هستند، پس هر فکری که به ذهن ما خطور می‌کند، جزئی از ما نخواهد بود، پس بهتر است زمانی که با صداهای منفی درونی خود رو به رو می شویم، به خودمان یادآوری کنیم که این افکار ناپایدار هستند. رویدادهای ذهنی ما، از احساساتی که در لحظه و در زمان حال تجربه می کنیم، به وجود خواهند آمد، این عوامل می توانند از خستگی، گرسنگی، سلامت فیزیکی، آب‌ و هوا و غذایی که می‌خوریم، تاثیر پذیرند.
صداهای ذهن در واقع عادت‌هایی هستند که در طول مدت زندگی ما شکل گرفته‌اند و مانند هر عادت دیگری سالم یا ناسالم هستند، پس ما نباید مبنای زندگی‌ خود را بر روی عادت‌ها و افکار گذرا برنامه ریزی کنیم. 

6. ذهن خود را بشناسیم

باید ذهن خود را به خوبی بشناسیم، درست همانند یک مدیر اجرایی خوب، که برای شناخت کارمندان خود به قسمت های مختلف دفتر سرک می‌کشد. همه ی انسان ها باید روزانه، طی یک مدت زمان مشخص، نحوه کار ذهن خود را مورد بررسی قرار دهند، زیرا ذهن هر انسانی همانند جسم او نیاز به مراقبت کردن دارد و اگر این کار را به صورت روز ها، هفته‌ ها و ماه‌ ها ادامه دهیم، به مرور زمان می توانیم همانند یک راننده ذهن خود را مدیریت کنیم.

7. ذهن خود را آموزش دهیم

 انسان‌ها به چیزی تبدیل می‌شوند که به آن فکر می‌کنند. الگوهای فکری ما طی زمان های طولانی، میلیاردها نورون مغزی ما را به هم متصل می‌کنند و الگوهایی ریشه‌دار بین آن‌ها می‌سازند. اگر مسیرهای مغزی به دفعات زیاد تکرار شوند، نورون‌ها حالتی اتوماتیک به خود می‌گیرند و وقتی جرقه فکر کردن زده می‌شود، تمامی نورون‌ها به صورت ناخودآکاه شروع به فعالیت می‌کنند.

۸. از افراد متخصص کمک بگیریم

 مشاورها، کوچ‌ها و افراد با تجربه می‌توانند همانند یک همسفر، در کنار ما قرار گیرند و مسیر مدیریت ذهن و رسیدن به اهداف را برای ما به وجود بیاورند، مراجعه به این افراد و استفاده از نکات با ارزش آن ها می تواند، سرعت موفقیت را در ما چندین برابر بیشتر کند.