روانشناسی رنگ در طراحی سایت چیست؟ در این مقاله به روانشناسی رنگ در طراحی سایت می پردازیم.
با وجود این که اثرات رنگ تا حدی ذهنی است و در مورد افراد مختلف متفاوت است اما بعضی از تاثیرات رنگ ها دارای معنی و مفهوم یگانه و واحدی در سراسر جهان هستند.
به قول مک لوهان، رسانه همان پیام است. همان گونه که در مدیریت نوین، متدی به عنوان بهترین روش مدیریت در کار وجود ندارد، ترکیب و هماهنگی و استقرار یک نظام در رنگ بندی صفحات وب نیز، چنین رویکردی دارد. تجربه، هنر و دانش طراح وب است که سایتی را برای ما جذاب و قابل اعتماد و اطمینان و سایتی دیگر را سرذ و غیر قابل اطمینان می کند. یکی از اصول مهم و کلیدی در طراحی صفحات وب سایت، توجه به اصل رنگ بندی صفحات و استفاده از رنگ های مکمل و ترکیبی مطلوبی است که کاربران بتوانند بر اساس اصل سهولت و جذابیت صفحه، به مشاهده مطالب آن بپردازند.
ما در زمان صحبت کردن با دیگران علاوه بر حرف زدن کارهای دیگری نیز مانند خندیدن، اشاره کردن، نگاه کردن، عصبانی شدن و غیره انجام می دهیم. تمام این کارها در ارتباط برقرار کردن ما با مخاطب تاثیر دارد و گاهی بسیاری از حرف ها را با چیزی غیر از زبان بیان می کنیم.
یک صفحه وب نیز باید بتواند علاوه بر انتقال مطالب، احساس مدیریت سایت را نیز بیان نماید. این کار را رنگ ها در طراحی وب انجام می دهند. حس خشم، محبت، شادی و حتی اعتماد از طریق رنگ ها به بیننده منتقل می شود.
اثری که استفاده از یک ترکیب رنگ مناسب می تواند در زمینه سئو بر روی یک وب سایت داشته باشد قابل چشم پوشی نیست چون انتخاب رنگ های نامناسب، مانند یک وب سایت بی محتوا می تواند خسته کننده و حوصله سر بر باشد که این خود باعث می شود بازدید کننده میل و رغبتی برای بازگشت دوباره به وب سایت نداشته باشد، اما می توانیم احساسات مخاطبان و بازدید کنندگان، خلق و خو و واکنش آن ها را با استفاده از رنگ های متفاوت بر روی وب سایت تغییر دهیم چرا که همان طور گفتیم رنگ ها اثرات روحی و روانی خاصی بر مخاطب دارند، بنابراین رنگ ها می توانند در بازدیدکنندگان کشش و رغبت ایجاد نمایند. از قدرت رنگ ها در موفقیت و پیروزی وب سایت خود غافل نشویم.
«وقتی یک قسمت متفاوت و متمایز از قسمت های دیگر باشد، در ذهن ماندگار خواهد شد، از نظر ترکیب رنگی، این یعنی ساختار بصری.»
روانشناسی رنگ در طراحی سایت – رنگ زمینه و نقاط کلیک خور
وب سایت های تجاری ما باید طوری باشد که از رنگ های نزدیک به هم در زمینه استفاده کنیم. سپس برای بخش هایی که مشتریان باید اقداماتی انجام دهند و یا یک گزینه ای خاصی را باید کلیک کنند، از رنگ های متضاد و با کنتراست شدید استفاده نماییم. برای مثال، یک وب سایت تجاری گزینه « همین حالا شروع کنید » را یک بار به رنگ سبز و یک بار به رنگ قرمز قرار داد. بازدید کنندگان، ۲۱ درصد روی رنگ قرمز بیشتر از رنگ سبز کلیک کردند. این به این معنا نیست که رنگ قرمز قدرتی جادویی دارد که افراد را به انجام کاری تشویق می کند، بلکه بررسی دقیق این سایت نشان می دهد بیشتر رنگ های زمینه به رنگ سبز تمایل داشتند و رنگ قرمز ( که در طیف رنگ مکمل سبز است ) کنتراست بصری شدیدی را ایجاد کرده است.
یک صفحه وب نیز باید بتواند علاوه بر انتقال مطالب، احساس مدیریت آن صفحه را نیز بیان کند. این که مدیریت پنهان این وب سایت چه شخصیتی دارد، و چه نوع رفتار کاری و سلیقه ای در کار خود به نمایش می گذارد، این حس را رنگ ها در طراحی وب به مخاطبان انتقال می دهند.
هماهنگی رنگ ها و نرخ تبدیل
این روزها انتخاب مناسب ترین و بهترین رنگ برای نرخ تبدیل در وب سایت ها به موضوع بسیار مهم و محبوبی تبدیل شده است. این وب سایت ها با توجه به این نکته که هیچ رنگی، بهترین رنگ برای نرخ تبدیل نیست، توانسته اند پیشرفت فوق العاده و چشم گیری در این زمینه داشته باشند.
طبق قانون روان شناسی تحت عنوان « اثر جداسازی »، احتمال یادآوری آیتمی که « مانند انگشت شست نسبت به سایر انگشتان متمایز باشد، بیشتر است» تحقیقات به وضوح نشان می دهد زمانی که یک آیتم نسبت به آیتم های اطرافش برجسته تر است، افراد بیشتر به آن توجه می نمایند و آن را به خاطر می سپارند.
مطالعاتی تحت عنوان « پاسخ زیبا شناختی به ترکیب رنگ » و « ترجیحات مصرف کننده درباره ی ترکیب رنگ » نشان می دهد در حالی که بیشتر مصرف کنندگان الگوهای رنگی با ته رنگ های مشابه را ترجیح می دهند، اما پالت هایی با رنگ های بسیار متضاد را می پسندند. این عبارت از نظر هماهنگی به معنی ایجاد یک ساختار بصری متشکل از پایه رنگ های مشابه و متضاد کردن آن ها با رنگ های مکمل تند است. هم چنین از رنگ های ثانویه هم می توانیم استفاده کنیم.
در یک مطالعه افراد خواستند تا محصولات را بر اساس نام های رنگی مختلفی ارزیابی کنند. نام های « شیک » بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفتند. برای مثال، برند موکا از رنگش که قهوه ای بود، طرفداران بیشتری داشت. در صورتی که پژوهشگران رنگ های یکسانی را به آن ها نشان داده بودند. این پژوهش در طیف متنوعی از محصولات انجام گرفت و نتیجه ی همه ی آن ها یکسان بود. از دید مصرف کنندگان برند هایی که رنگی نوشته شده بودند جذاب تر بود.
ثابت شده که هر چه نام رنگ ها غیر معمول تر، منحصر به فردتر و خاص تر باشد، نیت و اقدام به خرید مصرف کنندگان را بیشتر می کند. برای مثال پاستیل هایی با نام « رازماتا » فروش بیشتری از پاستیل هایی با نام « زرد لیمویی » داشتند. این موضوع درباره محصولات غیر غذایی هم صادق است.
بنابراین به خاطر داشته باشیم که انتخاب رنگ هم به اندازه ی نام برند اهمیت ویژه ای در جلب توجه مصرف کنندگان دارد.
مقاله پیشنهادی: چطور اسم، رنگ و هویت برند را انتخاب کنیم ؟
