کارگاه خلاقیت

قوانین خلاقیت چیست؟

آیا تا بحال در مورد قوانین خلاقیت شنیده اید؟ در این مقاله سعی داریم به قوانین خلاقیت بپردازیم.

 

 

در این دوره به بررسی قوانین خلاقیت می پردازیم. هر کسی می تواند این قوانین را با رشته تخصصی مورد علاقه خود ترکیب کرده؛ به مفاهیمی نوین دست یابد.
سعی کنیم نخست مفهوم  قواعد را به خوبی درک کنیم و سپس مثال های متعددی در ذهن خود مطرح کنیم؛ تا به درک بهتری از این قوانین برسیم . این  پدیده را « کمپرس » نا میده اند:

 

۱. ترکیب کردن:

-یک مجموعه؛ آمیزش؛ مخلوط کردن یک آلیاژ.
– ترکیب واحد ها.
– ترکیب اهداف.
– ترکیب رنگ ها و شکل ها.
– ترکیب نظریه ها و تصورات.
– ترکیب مفاهیم.

 

۲. وفق دادن:

– چه چیز دیگری مثل این است؟
– چه نظرهای دیگری می توان پیشنهاد کرد؟
– آیا در گذشته چیز مشابهی ارائه شده است؟

۳. تغییر دادن:

– چرخش جدید.
– تغییر: معنی ؛ رنگ ؛ حرکت؛ صدا ؛ بو ؛ شکل و اندام.

 

۴. بزرگ کردن:

– چه بیفزاییم؟ ( زمان بیشتر؛ تکرار بیشتر؛ طولانی تر؛ با ارزش تر ؛ قوی تر)
– ضرب کردن.
– درشت کردن.
– تکثیر کردن.

 

۵. کاربرد های دیگر:

– راه های جدید استفاده ؛ به صورت فعلی.
– کاربرد دیگر( در صورت ایجاد تغییرات).
– دسترسی به افراد دیگر.

 

۶. حذف کردن:

-کوچک کردن.
– کوتاه کردن.
– سبک تر کردن.
– مینیاتوری کردن.
– حذف یک یا چند جزء.
– ساده کردن.

 

۷. تغییر دادن ترتیب:

قوانین خلاقیت و تغییر دادن ترتیب

– تعویض جاها؛ نقش ها.
– جابه جا کردن اجزا.
– تغییر برنامه.
– تغییر ساعت.
-ت عویض جای علت و معلول.

 

۸. جایگزین کردن:

– به جای فرد ؛ چه کسی؟
– به جای این ؛ چه چیزی؟
– چه ماده دیگری؟
– چه فرآیند دیگری؟
– چه جای دیگری؟

 

حال با فراگرفتن این قوانین می توانیم به افکار و نظریه های خلاق برسیم. بنابراین سوالی که می توانیم در این بخش مطرح نماییم این است:

 

راه های رسیدن به افکار و نظریه های خلاق کدامند؟!
 

 

راه های رسیدن به نظریه های خلاق و قوانین خلاقیت

 

برای رسیدن به تفکر خلاق ؛ راه های زیادی وجود دارد. در ادامه به تعدادی از این راه ها اشاره می کنیم:

 

قوانین خلاقیت – اقتباس

یکی از راه های رسیدن به نظریه های خلاق و نو؛ استفاده منطقی از نظریه های دیگران است. البته نباید این تصور به وجود آید که این امر در حکم مجوزی برای دستبرد زدن به عقیده های دیگران است. به هیچ وجه این طور نیست. منظور این است با ایجاد تغییراتی  در نظریه های دیگران؛ نظریه های جدید تر؛ بهتر و باکاربرد بیشتری ارائه دهیم. توماس ادیسون می گوید: 
« عادت کنیم در جست و جوی نظریه های ابداعی و جالب باشیم که به موفقیت رسیده اند. »
فقط لازم است نظرمان در زمینه تطبیق با مسئله ای باشد که برای حل آن تلاش می کنیم. پس می توانیم با توجه به تمام یا قسمتی از یک نظریه؛ به نظریه ای نو برسیم. به این روش « اقتباس » می گویند.

 

همچنین بخوانید: تفاوت هوش هیجانی (EQ) و بهره هوشی (IQ) در چیست؟

 

تعدیل

در فرآیند « تعدیل » تغییرات جزئی و کلی در ساختار یک فکر ایجاد می کنیم. برای به جریان انداختن این قانون؛ لازم است پرسش های زیر را برای خود مطرح کنیم:

۱. آیا با کمی تغییر در این نظریه ؛ نظریه جدیدی حاصل خواهد شد؟!

۲. چطورا ست شکل را تغییر دهیم؟!

۳. اگر زوایا را تغییر دهیم ؛ چطور می شود؟!

 

بسیاری از نویسندگان آثار طنز؛  با کمی تغییر در شروع؛ اوج یا هدف یک طنز؛ طنز های جدیدی می سازند. فرض کنیم نمایشی موفق نبوده است. حال اگر به آغاز و پایان این نمایش؛ موسیقی و حرکات منظم را اضافه کنیم؛ تماشاگران زیادی به سالن نمایش می کشانیم.

 

جانشینی

هدف از این شیوه این است که یک یا چند جز از یک نظریه را برداشته؛ جز یا اجزا دیگری را جایگزین آن کنیم. برای فعال کردن این روش می توانیم این پرسش ها را مطرح کنیم:

۱. چه عقیده ای را می توانیم جانشین این نظریه کنیم؟!

۲. به جای این ؛ چه چیز دیگر؟!

۳. چه فرآیند دیگری؟!

۴.چه نیروی محرکه دیگری؟!

 

روش جایگزینی؛ روش آزمایش و خطاست و همه می توانند در زندگی خلاق خود آن را به کار ببرند. به عنوان مثال از خود بپرسیم « اگر به جای طعنه زدن؛ برخوردی ملایم با فلان آدم داشته باشم؛ می توانم در او نفوذ کنم؟!» یک جایگزین کردن می تواند یک موفقیت ارزشمند برای مان باشد.

 

حواس پنج گانه به عنوان سرچشمه عقیده ها و نظرها

هدف از این روند؛ ایجاد جاذبه های گوناگون برای حواس پنج گانه است. جاذبه هایی در زمینه رنگ؛ بو؛ طعم؛ حرکت؛ صدا و مواردی از این گونه. به عنوان مثال اگر بخواهیم مشتریان را به سوی فروشگاه های لباس جذب کنیم؛ باید جاذبه های چشمی ایجاد کنیم. چشم نسبت به رنگ ها به خصوص رنگ نور در ویترین ها؛ و نیز رنگ بسته بندی کالاها بسیار حساس است. امکان دارد اجناس مشابه در بسته بندی هایی که تنها در رنگ تفاوت دارند؛ به بازار عرضه شود. در این جا ؛ مشتری با این که می داند تفاوتی در نوع اجناس وجود ندارد؛ ولی ترجیح می دهد جنسی را خریداری کند که بسته بندی آن به خصوص از نظر رنگ جاذبه بیشتری دارد. بنابراین اگر می خواهیم در تولیدات و ابداعات خود به موفقیت دست یابیم؛ باید به جاذبه های بینایی؛ بویایی؛ چشایی و شنوایی توجه کنیم. اگر چنین عمل کنیم؛ به طور حتم در کارها ؛ به ویژه کارهای تولیدی ؛ موفق خواهیم شد.

 

قوانین خلاقیت – بزرگ سازی و کوچک سازی

در روند پرورش قوه تصور خود؛ ضروری است پرسش های ما تفکر برانگیز باشد. در این باره باید دو گروه از پرسش ها را مطرح کنیم: 

گروه اول عبارت است از پرسش های مربوط به بزرگ سازی؛ که در دو مقوله ضرب  و جمع خلاصه می شود .
گروه دوم مربوط به پرسش هایی در رده کوچک سازی؛ که در دو مقوله تفریق و تقسیم خلاصه می شود.

الف) بزرگ سازی:

در طرح پرسش های مربوط به بزرگ سازی ؛ لازم است خصوصیات یک شی؛ مفهوم یا پدیده ای مانند شکل؛ اندازه و زمان را افزایش دهیم. در این مرحله باید مفهوم ترکیب کردن یا اتصال عواملی را که به هم مربوط نیستند درک کنیم. یکی از پرسش هایی که باید از خود بپرسیم: مثلا اگر به این رنگ آبی ؛ رنگ بنفش اضافه کنیم؛ رنگ چشم نواز تری به دست می آید؟! آیا با اضافه کردن این ماده به خمیر دندان؛ کیفیت آن بهتر می شود؟!  جالب است بدانیم که سازندگان خمیر دندان ابتدا آمونیاک؛ بعد کلروفیل و سپس فلوراید اضافه کردند و همین امر باعث ارتقای کیفیت خمیر دندان ها شده است. پرسش های کلیدی دیگر که می توان مطرح کرد؛ این است: چگونه می توانیم دوام یک پدیده را افزایش داد؟!  اگر اندازه بزرگ تر شود ؛ کیفیت بالاتر خواهد رفت؟! تایر های ماشین های قدیمی خیلی کوچک؛ و اثر بالشی آن ها ناچیز بود. هنگامی که اندازه تایر ها مورد سوال قرار گرفت؛ تایر های سوپر بالشی ساخته شدند. این تایر ها اثر بالشی بیشتری داشتند؛ در نتیجه با فروش فوق العاده ای روبه رو شدند. 

 

ب) کوچک سازی:

برخلاف برخورد های روش پیشین؛ باید دست به محدود سازی و کوچک سازی بزنیم تا بتوانیم به پدیده ای جدید برسیم. مثلا اگر یک جز حذف کنیم چه می شود؟! اگر یک جز را به چهار قسمت تقسیم کنیم چه می شود؟!  همین پرسش ها باعث شده ساعت ها کوچک تر و ظریف تر و رادیوها فشرده تر و متراکم تر شوند. یک نقاش؛ نقاشی خود را کوچک تر کرده؛ و طبیعت بزرگی را در یک نقاشی کوچک ( مینیاتور) نشان می دهد. 

بنابراین پرسش هایی که در این زمینه مطرح می شود؛ باید در مورد اندازه کمتر؛ طول کم تر؛ رنگ کم تر و فشار کم تر باشد.  مثلا اگر در یک سخنرانی یک جز را حذف کنیم؛ جذابیت سخنان ما بیشتر می شود. 

در رفتارهای خود ؛ طوری برنامه ریزی و عمل کنیم که برای موفقیت به زمان کم تری نیز داشته باشیم. حذف چیزهای غیرضروری یکی از راه های بدیعی خلاقیت است. مثلا روغن زیتون بسیار بد مزه بود. با تصفیه و حذف مواد غیر لازم ؛ نوع بدون بوی آن ساخته شد.  

تقسیم کردن هم یکی از راه های کوچک سازی است. تقسیم مسئولیت؛ منجر به بازده بیشتری در کارها می شود. اگر زمان های درس خواندن را کوتاه تر و تعداد دفعات آن را بیشتر کنیم؛ دیگر متحمل فشار شدید در شب پیش از امتحان نخواهیم شد.

 

قوانین خلاقیت – پرسش های خلاقه

گاهی وقت ها در حل مسئله تخصصی خود درمانده می شویم. دلیل آن این است که موضوع برای ما تعریف نشده؛ مسئله بسیار کلی و مبهم است. شاید هم آن را دور از دسترس می بینیم و دل سرد می شویم. لازم است در این مواقع؛ احساسات خود را درباره موضوع ؛ یادداشت کنیم. سعی کنیم این کار را در زمان های مختلف مثلا صبح؛ ظهر و شب انجام دهیم.

در مرحله بعد بهتر است از شیوه پرسش های واگرا استفاده کنیم. سوال کردن؛ راهی است برای به کار انداختن قوه تصور ما. در هر گام پرسش های خود را از حالت کلی در آورده؛ جزئی کنیم. حال به شش شکل مختلف پرسش توجه کنیم:

۱. این مساله ؛ چه ضرورتی برای من و جامعه یا آینده علم و هنر دارد؟!
۲. این مساله بهتر است در کجا صورت بگیرد؟ در آزمایشگاه ؛ جامعه یا محیط منزل؟!
۳. چه موقع این مساله انجام شود؟! امروز ؛ فردا یا دو سال دیگر؟!
۴. چه کسی یا کسانی باید آن را انجام دهند؟ فرد ؛ گروه یا دولت ؟!
۵. چه باید بشود؟!
۶. این آزمایش چطور و چگونه باید انجام شود؟!

 

قدرت تصور خود را؛ با پرسش بمباران کنیم تا مساله با هر بار سوال کردن جزئی تر شود. پرسش ها؛ مساله را بسیار جزئی تر می کند. 
حال به چهار صورت سوال کردن درباره حل موضوع و مساله خود توجه کنیم:

۱. از آن مواد؛ چه استفاده های دیگری می توان کرد؟!
۲. آیا می توان با ترکیب فضولات حاصل ؛ ماده سودمندی به دست آورد؟!
۳. از این مواد ؛ چه استفاده های دیگری می توان کرد؟!
۴. اگر این ماده صنعتی را تغییر دهیم ؛ آیا می توانیم ان را در صنعتی دیگر به کار ببریم؟!

 

قوانین خلاقیت – تغییر نظم و ترتیب

با تغییر دادن ترتیب در یک بازی ؛ پدیده یا مفهوم؛ می توانیم به خلاقیت های جدیدی برسیم. مثلا در بازی شطرنج؛ می توانیم نظم و ترتیب را به هم زده؛ به نتایج بهتر دست یابیم. با تغییر نظم و ترتیب در ظاهر و تزئینات منزل مان؛ می توانیم محیطی دل انگیز به وجود آوریم. این شیوه با روح انسان عجین شده است؛ چون انسان به طور ذاتی تنوع طلب و از یک نواختی بیزار است. دوست دارد با دست کاری در پدیده ها ؛ به پدیده های نوینی دست یابد. 

تغییر در نظم و ترتیب در ما به عنوان فردی خلاق ؛ باید به صورت عادت در آید و در هر حرکت؛ احساس و رفتار؛ تغییرات مختلف رابررسی کرده؛ بهترین نوع آن را اعمال کنیم. 

 

وارونه یا معکوس کردن

در این روش ؛ ما هر چیز را وارونه می کنیم. بالا را پایین و پایین را بالا می بریم . مثبت را منفی و منفی را مثبت می کنیم.  به عبارتی؛ اصل جا به جایی بالا و پایین را به کار می بریم. مثلا می توانیم یک فیلم آموزنده بسازیم و می توانیم جای پدران و مادران و بچه ها را عوض کنیم. این فیلم می تواند یک اثر خلاق باشد. در این جا از معکوس کردن نقش ها استفاده می کنیم.

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا