روانشناسی پول

منشا و طبیعت تورم

بنظر شما منشا تورم چیست؟ در این مقاله به منشا تورم می پردازیم.

تورم چیست؟!

تورم یک مسئله آشنا برای افرادیک جامعه می باشد. در اکثر کشورها این موضوع وجود دارد. براستی این پدیده چگونه بوجود می آید؟ 

منشا تورم چگونه است؟!

منشا تورم چگونه می باشد؟

حال باید به پدیده ی فوق العاده مهم « تورم » بپردازیم. تورم را می توان این طور تعریف کرد: 

افزایش مقدار اسمی هر واسطه ی مبادله؛ به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید می شد. این تعریف روی هم رفته می توان مطابق با برداشت مرسوم از تورم تا جنگ جهانی دوم  دانست که البته متفاوت با آن چیزی است که در کتاب های معاصر اقتصادی و جراید مالی امروز به عنوان تورم یاد می شود. منظور بیشتر نویسندگان فعلی از تورم ؛ افزایش مداوم سطح قیمت ها و یا به عبارت دیگر کاهش  مداوم قدرت خرید پول است. اجازه دهید قبل از هر چیزی به این موضوع اشاره کنیم که از نظر واژگان هر دو معنی بیان شده بسیار کامل هستند؛ البته اگر در جای خود و به درستی از آن ها استفاده کنیم.

 

تعریف یک عبارت یا پدیده همراه خود هیچ مزیت ذاتی ندارد؛ بلکه می تواند کمتر و بیشتر (بسته به پدیده ی مورد نظر) برای درک واقعیت مفید واقع شود. تعریفی که در این جا با توجه به اهداف خود از تورم می کنیم چنین است:

« افزایش مقدار اسمی هر واسطه ی مبادله به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید می شد.»

دلیل این تعریف رابطه ای است که این تعریف به صورت علت و معلولی با تعداد زیادی پدیده های دیگر دارد که از نقطه نظر اقتصادی و اخلاقی در طول یک دیگر بوده و با هم هماهنگ هستند. تورمی که ما از آن یاد کردیم دلیل تفاوت های غیر طبیعی درآمد؛ چرخه های کسب و کار (چرخه های تجاری)؛ انفجار بدهی ها؛ افزایش پرشتاب سطح قیمت ها و بسیاری دیگر از پدیده های ناهنجار اقتصادی است.  به همین دلیل هم هست که معتقدیم این تعریف ؛ مفید ترین تعریف در تحلیل های پیش رو خواهد بود.

تورم؛ افزایش مقدار اسمی هر واسطه ی مبادله است به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید شد. از آن جا که عبارت « بازار آزاد » خلاصه شده ی « همکاری اجتماعی مشروط بر رعایت حقوق مالکیت شخصی » است؛ تورم به معنی افزایش عرضه ی اسمی پول از طریق نقض حقوق مالکیت خواهد بود. بدین مفهوم می توان تورم را نوعی اجباری از افزایش عرضه ی پول دانست که از تولید « طبیعی » پول از طریق کاوش معدن و ضرب سکه کاملا مجزا است ( پس توجه داشته باشیم که افزایش ارزش پول این جا الزاما به معنی تورم نیست).

 

منشا تورم – اصولا چرا افراد عرضه ی پول را افزایش می دهند؟!

همان طور که می دانیم هر واحد جدید پول؛ دارندگان اولیه اش را منتفع می سازد؛ برای مثال تحت واحد پول نقره ( استاندارد نقره ) معدن کاران و متولیان ضرب نقره نفع خواهند برد. به این ترتیب در این جا با یک مشوق آینده نگرانه در تولید طبیعی پول مواجه هستیم. 

البته نباید این را هم نادیده بگیریم که منافعی که به اولین دارندگان تعلق می گیرد در کنار مشوق یاد شده؛ وسوسه ای دائمی برای افزایش تحمیلی عرضه ی پول را در بر دارد. تاریخ نهاد های پولی را می توان تاریخ چگونه تسلیم شدن افراد ( دولت و شهروندان اما در اکثر موارد دولت )؛ در مقابل این وسوسه ها دانست. افراد عرضه ی پول را افزایش می دهند به این دلیل که این کار برای شان سودآور است. 

معمولا اقتصاد دانان میلی به صرف وقت روی  ابعاد اخلاقی حقایق اجتماعی ندارند؛ البته  دلیل آن هم این است که مسائل اخلاقی  خارج از حیطه ی متعارف آن هاست . اما لازم نیست یک نفر فیلسوف اخلاق باشد تا متوجه شود که درآمدی که از طریق نقض قانون  اولیه ی جامعه ی مدنی یعنی احترام به مالکیت خصوصی به دست می آید نامشروع است. هر اقتصاد دانی می داند که چنین درآمد ناروایی از طریق افزایش عرضه ی پول به راحتی می تواند به دست بیاید و در بسیاری موارد هم به دست آمده است. 

واضح است که چنین درآمد هایی با هر برداشتی که از عدالت طبیعی در نظر بگیریم در تضاد است و از نقطه نظر مذهبی نیز به هیچ عنوان نمی توان آن را با احکام مسیحیت تطبیق داد. توماس وودز در این رابطه چنین می گوید: « اگر قاعده ی اخلاقی در مسیحیت وجود دارد که چنین بازتوزیعی از ثروت را تایید می کند؛ من از آن بی اطلاعم.»
تورم فی نفسه موضوعی مذموم نیست چرا که در یک مفهوم گسترده تر؛ تورم به عده ای در مقابل ضرر عده ای دیگر سود می رساند. تمام اعمال انسانی متضمن توزیع منافع است.

 

منشا تورم –  اقسام تورم

تورم یکی از موضوعاتی است که اقتصاد دانان بیشترین قلم فرسایی را در آن کرده اند. اما تقریبا تمام تحلیل های اقتصادی انجام شده  از برداشت کوته فکرانه و مادی گرایانه نسبت به تورم رنج می برند. نه سطح قیمت ها و نه هیچ مجموع پولی دیگری کلید درک درست تورم را در اختیار ما قرار نخواهد داد. در این شرایط بهترین رویکرد تمرکز بر قوانین حقوقی حاکم بر تولید پول است.

آیا حاضرین در بازار آزادند که پولی که فکر می کنند مناسب است تولید و استفاده کنند؟! و یا از این کار باز داشته شده اند؟! این سوالات مفهوم عمیقی در خود داند!! 

 

۱.تنزیل ارزش:

پیش از عصر بانکداری تنزیل ارزش شکل استاندارد تورم بوده است. این روش شکلی خاص از اعمال تغییر بر روی سکه های ساخته شده از فلزات گران بها است. 

تنزیل ارزش یک سکه یکی از این دو حالت را شامل می شود:

  1. الف): کاهش میزان فلز خالص محتوی بدون تغییر در آن چه روی سکه حک شده.
  2. ب): حک کردن مقدار اسمی بیشتر روی سکه ای که حاوی فلز کمتری است.

۲. گواهی های اندوخته ـ کسری

صادر کننده ی این گواهی خود به خوبی می داند که منابع کافی برای بازخرید تمام گواهی هایش به صورت یک جا را در اختیار ندارد. مقدار پولی که وی برای برآورده کردن تقاضای موجود برای بازخرید گواهی ها نزد خود نگه می دارد ؛ تنها بخشی از پولی است که گواهی کرده که در اختیار دارد. به این ترتیب می توانیم گواهی های او را « گواهی های اندوخته کسری » بنامیم.

تنزیل ارزش و هم چنین گواهی های اندوحته ـ کسری ناعادلانه اند. هیچ نظریه ای اخلاقی از این موارد که دروغ محسوب می شوند؛ دفاع نمی کند.

از نظر « اسقف اورسم »؛  حتی دولت هم به هر دلیلی که باشد حق ندارد گواهی های پولی را تحریف کند و در نتیجه عرضه ی پول را از این طریق افزایش دهد ( متورم کند). به گفته ی وی؛ هر گونه دگرگونی پول از طریق دولت فی نفسه ناعادلانه و ستمگرانه است؛ در این شرایط دولت الزاما به ضرر یا به عبارت دیگر به خرج جامعه منتفع خواهد شد. به این ترتیب دولت به یک حاکم مستبد بدل خواهد گشت.   

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. Thanks for every other wonderful article. Where else may just anybody get that kind of info in such an ideal way of writing? I’ve a presentation subsequent week, and I am at the look for such information.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا