شناسایی باج گیری عاطفی چه کمکی یه ما می کند؟ در این مقاله به شناسایی باج گیری عاطفی می پردازیم.
شناسایی باج گیری عاطفی – باج گیری عاطفی همانند «مه کور کننده» است
باج گیری عاطفی خارج از درک ما همچون مهی در وجود ما پخش می شود. به صورتی که وقتی در بین باج گیران قرار گرفتیم مه غلیظی از احساسات در اطراف مان وجود دارد و باعث می شود که نتوانیم خوب فکر کنیم و متوجه باج گیری و آن چه فرد باج گیر با ما می کند شویم. در این صورت قضاوت ما مه آلود شده است.
در درس های گذشته در این باره صحبت کردیم که مه از ترس و تعهد و گناه معنا می گیرد، احساساتی که افراد باج گیر در ما رواج می دهند و عذابی دردناک برای مان دارد.
همه افراد در زندگی از یک چیزی می ترسند. ما باید بدانیم زندگی مان آمیخته به زندگی اطرافیان مان است و ما در مقابل آن ها مسئول هستیم. به این خاطر در مقابل دیگران احساس گناه می کنیم و گاهی می خواهیم برای جبران آن زمان به عقب برگردد.
باج گیری باعث بلند شدن صدای وجدان مان می شود به حدی که از ناراحتی حاضریم دست به هر کاری بزنیم حتی اگر به نفع ما نباشد.
تاثیراتی که افراد باج گیر بر ما می گذارند شاید در همه ما یکی نباشد اما همه آن ها احساسات ما را هدف قرار می دهند.
ترس، ابزار سواستفاده باج گیران
باج گیران با در نظر گرفتن ترس ما راه کارهایی را برای خود در نظر می گیرند. آن ها تمامی واکنش های ما را در نظر می گیرند و آن چه که از آن می ترسیم را به عنوان نقطه ضعف ما قرار می دهند این حرکت همانند نکته برداری انجام نمی شود زیرا همه ما اطرافیان مان را می شناسیم و آن چه در مورد آن ها وجود دارد را به خاطر می سپاریم. در باج گیری عاطفی به دلیل ترسی که در ما وجود دارد به طور ناخود آگاه تغییراتی در ما ایجاد می شود. علت موفقیت باج گیران این است که انقدر از نرسیدن به خواسته خود می ترسند که به شدت در کار خود متمرکز می شوند.
دردناک ترین جنبه باج گیری عاطفی داشتن اعتماد به فرد باج گیر است و به وسیله این ارتباط صمیمیت را به مقامی بالا می رسانیم و پیش او درد و دل می کنیم و این گونه آن ها ما را نابود می سازند. آن ها با تمرکز بر ترس قربانی قوی ترین واکنش را در ما پدید می آورند.
بنیادی ترین ترس ها
اولین ترس ما مربوط به دوران بچگی ما است، زمانی که بدون مراقبت اطرافیان مان نمی توانیم زندگی کنیم.
ما انسان ها هم چون حیوان های یک قبیله ای هستیم که تصور محروم ماندن از حمایت کسانی که دوست شان داریم برای ما غیر ممکن است. و با این ترس یکی از قوی ترین احساسات و موثر ترین آن مورد هدف آن ها قرار می گیرد.
با ترس افکار فاجعه آمیز و وحشتناک در ذهن ما نقش می بندد.
مقاله پیشنهادی: چطور افکار منفی را کنترل کنیم؟
ترس از خشم – شناسایی باج گیری عاطفی
خشم همچون آهن ربایی ترس را به طرف خودش می کشاند، و واکنش جنگ را در بدن ما به وجود می آورد. کمتر کسی می تواند این احساسات را ابراز نکند و درگیر آن نشود زیرا همه ما این احساس را با درگیری و خشونت در ارتباط می دانیم.
ما به این احساسات آن قدر پرو بال داده ایم و آن را بزرگ کرده ایم که قدرت ما را در مقابل هر باج گیری کم کرده است. به نظر خیلی از ما این احساسات آن قدر دردناک است که با شنیدن اسم شان وحشت می کنیم. عده ی زیادی از ما هستیم که از خشم خود واهمه داریم و می ترسیم که به دیگران صدمه بزنیم . و با کوچکترین خشم تحت فشار و ترس طرد شدن قرار می گیریم.
مقاله پیشنهادی: خشم چیست و چطور باید آن را کنترل کنیم؟
واکنش های شرطی – شناسایی باج گیری عاطفی
گاهی عکس العمل هایی در مقابل نشانه های کوچک یک رفتار خاص نشان می دهیم. ترس همچون زنده ای در تاریکی ایجاد می شود. در عمق وجود ما این باور وجود دارد که از آنچه که می ترسیم دوری کنیم این فرمانی است که مغز ما با کوچ کترین واکنش به ما می دهد. و این تنها راه ادامه زندگی مان است. بهترین روش برای مقابله با این احساسات دردناک ایستادن در مقابل آنها و رویارویی با مشکلات مان است.
تعهد
همه ما زمانی که وارد دنیای بزرگ سالی می شویم دارای قواعدی هستیم که میزان وقف دادن مان را با دیگران برای مان مشخص می کند و می آموزد تا چه میزان باید از فرمان دیگران اطاعت کنیم و در مقابل آنها از خود گذشتگی داشته باشیم. با رعایت این موارد ارزش ها را در وجود خودمان جای می دهیم و آن ها را به عنوان ارزش های خودمان می دانیم اما دلیل اصلی آن وجود افراد جامعه و خانواده و… در زندگی ماست.
فرد باج گیر هیچ تردیدی در مقابل تعهد ما به خود راه نمی دهند، و به صراحت و با قدرت به ما می فهماند که چقدر برای باج گیری خود زحمت کشیده است و ما برای این زحمت ها به او مدیون هستیم.
برای مثال (من مثل الاغ برای این خانواده کار می کنم، و تو کم ترین کاری که می توانی بکنی، این است که در زمان آمدن من در خانه باشی.)
آن ها به ما می فهمانند که باید به خواسته شان تن دهیم و گاهی اوقات باعث گیجی ما می شوند زیرا فرد باج گیر نسبت به ما خود را سخاوتمند نشان می دهد. اما اگر عشق جای تعهد قرار گیرد تعادل این ارتباط به هم می ریزد.
دین مادام العمر باج گیران
برخی از باج گیران برای پیدا کردن دلیلی برای بدهکاری ما گذشته ما را مورد بررسی قرار می دهند تا با خواسته آن ها موافقت کنیم.
وقتی شخصی با ما مهربانی می کند برای مدت طولانی در ذهن ما می ماند و به صورت وامی نامحدود به خود در ذهن ما نقش می بندد، نه به عنوان یک هدیه. و همیشه به دنبال راهی برای جبران آن هستیم و هیچ وقت خود را خارج از این دین نمی دانیم. از نظر ما فرد باج گیر فداکاری بزرگی کرده است که این فداکاری برای آن ها جنبه امتیاز دارد و برای مهربانی آن را انجام نداده اند و این امتیاز برای آن است که بتوانند در زمانی خاص از آن استفاده کند.
گناه
بخش مهمی از وجود انسان مسئول و با احساس را گناه تشکیل می دهد. با زیر پا گذاشتن ارزش های اخلاقی و اجتماعی خود وجدان مان را دچار احساس گناه می کنیم.
احساس گناه به دلیل دردناک بودنش، در مرکز توجه ما قرار می گیرد و ما هر کاری انجام می دهیم تا از این حس بد رهایی پیدا کنیم. برای خلاص شدن از حس گناه تمام سعی خود را می کنیم که دیگران را اذیت نکنیم.
هر انسانی که با وجدان خود صادق باشد احساس گناه در زندگیش وجود دارد .
به عنوان مثالی ساده همراهی نکردن یک دوست در یک تفریح کوتاه مدت که باعث ناراحتی او شده و بی وقفه ما را سرزنش می کند و گناه کار فرا می خواند.
تاثیری که این کلمه بر ما می گذارد بسیار زیاد است زیرا دوست داریم در نظر همگان خوب جلوه کنیم ، این احساسی که باج گیران به ما نسبت می دهند ما را مورد حمله قرار می دهد و باعث می شود خود را فردی بی ارزش حس کنیم. و خود را فردی مقصر در مقابل ناراحتی آن ها می دانیم.
زمانی که احساس به حق از دست خارج می شود
حتی اگر احساس گناهمان واقعی باشد فرد باج گیر اجازه نمی دهد آن را فراموش کنیم یا از آن درس عبرتی بگیریم و آن را اصلاح کنیم. و آن را در هر زمان و مکانی به ما یاد آوری می کند که این حس برای مان بسیار نا خوشایند است.
بمب نوترونی فرد باج گیر احساس گناه است. ارتباط را پا برجا نگه می دارد ولی اعتماد و صمیمیت را نابود می کند.
نبود قانون برای محدودیت در باج گیری عاطفی
گاهی باج گیران به این باور می رسند که با القای احساس گناه به طرف مقابل به هدف خود می رسند و استفاده آن فقط در این زمان تاثیرگذار است. ولی اگر راه حلی برای باج گیری در زمان حال نداشته باشد به وقایع گذشته متوسل می شود. در این موارد هیچ رویداد جدیدی ارزش خود را از دست نمی دهد و فرد قربانی شده احساس می کند گناهان گذشته اش می تواند دلیلی برای حال باشد.
