بهبود روابط زناشویی

چگونه احساساتمان را بیان کنیم؟ | رایج ترین روش برای پنهان کردن احساس خشم

مهم ترین و تاثیرگذارترین راه های موفقیت و پیروزی در عشق و روابط، این است که یاد بگیریم چگونه تمام احساس خود را بیان کنیم.

اولین قدم در این راستا این است که بتوانیم تمامی احساسات خود را درک کنیم و با آن ها در تماس باشیم. تنها در این مواقع است که می توانیم تمامی احساس خود را ابراز کنیم.

 هرکسی ممکن است در زندگی‌ خود احساس نارضایتی را تجربه کند. یک حس عمیق و بد که اگر درون‌ خود آن را حبس کنیم، ممکن است حتی آسیب جسمی به ما وارد کند. از طرفی عدم ابراز احساسات می‌تواند روابط شخصی و حرفه‌ای ما را از این رو به آن رو کند و دچار بحران شویم، اگر ابراز احساسات درست را بیاموزیم، می توانیم تقویت خودآگاهی، بیان احساسات، سلامت روانی و جسمانی خود را تضمین کنیم.

ما استاد پنهان کردن احساسات خود هستیم.

اکثر ما متخصص پنهان کردن احساسات حود و سرپوش گذاشتن بر روی عواطف خود هستیم، حقیقت را نه تنها از دیگران، بلکه از خودمان هم پنهان می کنیم و بعد از گذشت مدتی فراموش می کنیم چه احساسات و عواطفی داشته ایم. در جواب اطرافیان خود این که از ما می پرسند چه احساساتی داشته ای می گوییم: نمیدانم!  شاید واقعا بخواهیم احساسات خود را بیان کنیم، اما چنان در پنهان کردن احساسات خود ماهر هستیم که دیگر از یاد می بریم چگونه باید آن ها را ابراز کنیم.

نقشه احساسات و عواطف چیست؟ 

نقشه احساسات و عواطف  فرمول بسیار نیرومند برای درک احساسات خودمان و دیگران است، همچنین به ما کمک می کند که در راستای احساسات و عواطف ناخوشایند خود همانند، ترس و رنجش حرکت کرده و دوباره به احساس عشق نزدیک شویم. طبق روند احساسی هر زمان که احساس ناراحتی و عدم تعادل روحی را احساس می کنیم، یکی از سطوح پنج گانه احساسات را تجربه می کنیم. این سطوح احساسی عبارت است از:

۱.خشم، سرزنش و انزجار.
2.رنجش، غم وسرخوردگی.
3.ترس و احساس ناامنی.
4.پشیمانی، افسوس و احساس گناه.
5.عشق، توجه، درک و بخشش.

هر بار که عصبانی می شویم و از کسی یا چیزی ناراحت هستیم یا  احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد، موقتا از هسته مرکزی عشق خارج می شویم. وقتی هسته مرکزی و یا همان عشق برای ما به معنای خانه، یا همان مکان امن که در آن بزرگ شده ایم، باشد، ترسیدن ما به معنای بیرون افتادن از خانه و بی سرپناه شدن است. وقتی که ما بعضی از این لایه های احساسی را تجربه می کنیم، مشکلی که به وجود آمده است به طور کامل حل نمی شود و آسیب روحی هم چنان باقی مانده و تخلیه نمی گردد، پس چه بلایی بر سرتنش احساسی و تخلیه نشده ی ما می آید؟ پاسخ این است ما آن را سرکوب می کنیم و مدام از این رابطه به رابطه دیگری می بریم.

چگونه تمامی احساس خود را مطرح کنیم؟

بعد از درک نقشه ی احساسی خود می توانیم دلایل مشکلات ارتباطی خود را بشناسیم. وقتی که ناراحت هستیم و سعی بر این داریم که احساسات خودمان را برای دیگران بازگو کنیم، به خارجی ترین لایه ی احساسی خود توجه داریم که عبارت اند از: احساس خشم و یا رنجش که در این مواقع گفت و گوهای ما نامهربانه و خالی از لطافت و مهربانی بوده، بنابراین گوش دادن به آن ها آزار دهنده و سخت است، بیشتر مشکلات ارتباطی ما به این دلیل به وجود می آید که ما فقط بخشی از احساس خود را بازگو می کنیم نه همه ی آن را.

مواقعی که در یک احساس گیر می افتیم باید چه کار کنیم؟

نحوه ابراز احساسات در رابطه عاطفی

قطعا برای همه ما پیش آمده که درگیر خشم و عصبانیت شده باشیم و دوست نداشته باشیم عصبانیت ما ادامه دار شود، اما هر چه تلاش می کنیم نمی توانیم از این حس رهایی یابیم.
ممکن است است احساس کنیم عصبانی هستیم در حالی که فقط آزرده خاطر شده ایم، ممکن است فکر کنیم غمگین و افسرده ایم، اما در حقیقت ترسیده باشیم. بدون این که تمامی  سطوح احساسی خود را بیان و ابراز کنیم اصلا نباید انتظار داشته باشیم تنش روحی و احساسی که تجربه می کنیم را بتوانیم حل و فصل کنیم و از آن بیرون بیاییم، زیرا در این شرایط در یک سطح احساسی به خصوصی گیر می افتیم. به نقشه احساسی خود توجه کنیم و از خود بپرسیم که در ابراز و بیان کدام یک از این سطوح احساسی مشکل بیشتری داریم، این احتمال وجود دارد که ما این گونه آموزش دیده باشیم که نتوانیم برخی از این لایحه ها را احساس کنیم و در این گونه مواقع کاملا طبیعی است که در یک سطح احساسی به دام بی افتیم، چون اجازه نداریم از سطوح احساسی عبور کنیم، اما خوب است که این سوال را از خود بپرسیم که آیا بیش از حد عصبانی می شویم؟ ممکن است که گاهی اوقات رنجیده باشیم، اما از خشم تنها به این دلیل استفاده کنیم که با رنجش و ترس خود روبه رو نشویم. در این گونه مواقع باید از خودمان بپرسیم که آیا عاملی است که از آن ترسیده باشیم؟ گاهی اوقات به خودمان فرصت دهیم، بیشتر گریه کنیم و کودک درون خود را که به محبت و عشق زیادی نیاز دارد را پیداکنیم. وقتی به خودمان این اجازه را می دهیم، رنجش، ترس و پشیمانی را ابراز می کنیم و خلاصی روحی، عاطفی و حتی جسمانی زیادی احساس خواهیم کرد و از عصبانیت و تحریک پذیری ما به میزان قابل ملاحظه ای کم خواهد شد. روش دیگر برای پوشاندن خشم، انتقاد بیش از حد و تمسخر دیگران است که اجازه ندارند با خشم خود تماس برقرار کنند و مدام از طرف کسی مورد انتقاد قرار می گیرند، با این کار آن ها از روبه رو شدن با خشم خود فرار می کنند.

 

نتایج عدم ابراز احساس خشم 

یکی از نتایج بروز ندادن احساس خشم و سرکوب کردن آن، افسردگی است. افسردگی در واقع غم و اندوه زیاد نیست، بلکه خشم سرکوب شده ای است که درون ریزی شده و فقط خود ما متوجه آن می شویم. وقتی نمی توانیم خشم و انزجار خود را با راه هایی سازنده حل و فصل نماییم، این خشم های به وجود آمده را درون خود تلنبار می کنیم. از آن جایی که خشم سرکوب شده ی ما انرژی زیادی از ما می گیرد، ممکن است که ما همیشه در خود احساس خستگی، عدم سرزندگی، ناامیدی و افسردگی کنیم، چون انرژی سازنده ی خودمان را صرف از بین بردن خشم خود کرده و از بروز احساس خشم جلوگیری می کنیم. 

( دوره مدیریت خشم توانا را دوست خواهید داشت ) . 

رایج ترین روش برای پنهان کردن و بروز ندادن احساس خشم چیست؟

ابراز خشم

یکی از شایع ترین روش هایی که می توانیم خشم خودمان را مخفی کنیم، این است که دور تا دور خود را با کسانی پر کنیم که آن ها هم مثل ما خشم خود را پنهان می کنند و در از بین بردن آن ها مهارت دارند. برای مثال، خانم و آقایی که هر دو از رو به رو شدن با خشم وحشت دارند، معمولا به سمت هم جذب می شوند و هیچ کدام به هم اجازه نمی دهند که خشم خود را احساس کنند و این احساس را بروز دهند، در نتیجه این عدم ابراز احساس باعث می شود با گذشت زمان از درون احساس افسردگی، یاس و نا امیدی می کنند، این گونه روابط خالی از هر گونه عشق و هیجان می باشد.

چرا تمامی حقایق در مورد احساس خود را نمی گوییم؟

اکثر ما به سه دلیل عمده از بازگو کردن تمامی حقایق درباره احساسات و عواطف خود سر باز می زنیم:

1.ترس ما نسبت به عدم تایید.
2.ترس ما نسبت به صدمه زدن و رنجاندن دیگران.
3.ترس ما نسبت به تنبیه و مجازات.

۱.ترس از تایید نشدن

آیا زندگی ما از ناحیه ترس و عدم تایید اداره می شود؟ ترس از عدم تایید در زمان ابراز احساسات، می تواند آن قدر قوی و نیرومند باشد که بر روی تمامی زندگی ما اثر بگذارد، طوری که زندگی ما بر روی ناحیه ی همین ترس اداره شود.

2.ترس از رنجاندن دیگران 

فرض کنیم در اوایل ازدواج، روزی همسرمان به ما می گوید از نحوه بوسیدن ما خوشش نمی آید. در این لحظه است که ما به شدت احساس نخواستنی بودن می کنیم و از او دلخور می شویم یا سال ها از ازدواج ما می گذرد و یک روز مشغول عشق ورزی با همسر خود هستیم و این گونه حس می کنیم که او خیلی تند عمل می کند، در همین لحظه است که می خواهیم به او بگوییم کمی ارام تر پیش برود، اما می ترسیم با این حرف او را ناراحت کنیم، طوری که به طرز ناخودآگاه آن خاطره به یادمان آمده و می  ترسیم که مبادا او را آزرده خاطر کنیم، پس تصمیم می گیریم که سکوت کنیم.

3.ترسمان نسبت به تنبیه و مجازات

ترس از تنبیه شدن مانع از ابراز احساسات می گردد، به طور مثال، در کودکی این گونه شرط شده که هنگامی که حقیقت را بازگو کنیم، برای ما مشکل ایجاد می شود و به همین دلیل تصمیم می گیریم هرگز احساس واقعی خود را بروز ندهیم.

 

زمانی که ما همه ی احساس خود را بیان نمی کنیم، چه اتفاقی برای ما می افتد؟

در جایی که خالی از هر گونه عشق و صداقت باشد، رفته رفته خواهیم مرد. وقتی که احساسات منفی همانند، ترس، رنجش و خشم را درون خود سرکوب می کنیم،  به همراه آن احساسات مثبت را هم در خود می کشیم و از بین می بریم.  بیان کردن و ابراز احساس، بهترین راه برای ایجاد شور و هیجان در روابط است. هر چه احساسات ما شفاف تر و واضح تر باشند، به همان اندازه نیز روابط ما از شور، حال، عشق و هیجان  بیشتری برخوردار می شود. وقتی که احساس واقعی خود را از بین می بریم، در واقع قابلیت و توانایی خودمان را در احساس کردن، تخریب کرده و هنگامی که توانایی احساس کردن را در خودمان از دست بدهیم، دیگر نمی توانیم عشق بورزیم.

بد تر از همه این است زمانی که احساس خود را بیان نمی کنیم، آرامش درونی خود را از دست می دهیم و به دنبال آن احساس می کنیم که در احساسات خود هیچ گونه تعادلی نداریم. در این مواقع است که خود باوری و اعتماد به نفس ما به شدت کاهش پیدا می کند و عزت نفس درونی خود را از دست می دهیم، در این حالت تنها با یک روش می توانیم عزت نفس خود را دوباره بازگردانی، این که با تمرین کردن بتوانیم تمامی احساس واقعی خود را اول برای خودمان و بعد برای دیگران بیان کنیم.

 

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫21 دیدگاه ها

  1. سلام و درود بر شما
    عاالی بود. فقط ای کاش مثال های بیشتری زده میشد.
    درس بعدی را از کجا میتونم پیدا کنم؟

    1. درود بر شما دوست عزیز
      ممنونم از حسن توجه شما
      می توانید از مقالات دوره خودآگاهی استفاده بفرمایید

  2. خوبه که احساساتمونو بشناسیم و اگاهی داشته باشیم بهش و بعد بدونیم ک چ واکنشی باید نشون بدیم

  3. من ضعف بسیار زیادی در بیان احساسات دارم خصوصا زمانی ک خشم دارم نمیتونم حرفی بزنم و مدام با خودم درگیرم
    این باعث شده تا حدودی افسرده ب نظر برسم

  4. ی وقتایی هم پیش میاد ک احساست دچار پیچیدگی میشه و اونوقته ک ما باید تجزیه و تحلیل کنیم و غلبه کنیم بر احساساتمون

  5. ابراز احساسات در روابط خانوادگی بسیار مهم است نشان دادن محبت به همسر فرزندان یکی از ضروری ترین اقدامات در زندگی است.

  6. نشان دادن حس درونی هر فرد به شخص یا اشخاصی دیگر بروز احساسات نام دارد احساسات بخش قابل توجهی از حالت های درونی هر شخص هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا