تفکر و مدیریت استراتژیک

تفکر استراتژیک چیست؟

تفکر استراتژیک فرایندی است که شیوه تفکر، ارزیابی و مشاهده را برای آینده خود و دیگران را تعیین می کند. تفکر استراتژیک ابزاری بسیار مؤثر و با ارزش است، که فرد می تواند برای رسیدن به تصمیماتی مربوط به کار یا زندگی شخصی خود از آن استفاده کند. تفکر استراتژیک و افکار راهبردی شامل ایجاد مجموعه ای کامل از مهارت های مهم است.

بهترین و بزرگ ترین متفکران استراتژیک برای خودشان وقت می گذارند، این افراد در زمان انجام فعالیت های روزانه مانند، پیاده روی در یک محیط خاص، استراحت در یک صندلی راحت در لابی یک هتل تاریخی، یا بعد از ظهر در یک مکان آرام با یک کاغذ خالی تفکر استراتژیک در آن ها فعال می شود.

افرادی که به افکار راهبردی متعهد هستند و از دیگران مشاوره  می گیرند، ممکن است از یک مربی، یک گروه مشاوره همسالان یا گروه دیگری استفاده کنند تا بتوانند به آن ها اعتماد داشته و ایده های خود را برای بازخورد ارائه دهند، آن ها همچنین  این توانایی را دارند که میزان خلاقیت خود را با احساس واقع گرایی و صداقت نسبت به آن چه در طولانی مدت قابل دستیابی است، افزایش دهند، این توانایی باعث تعادل می شود. بعضی اوقات آن ها خود را خوشبین یا واقع بینانه می نامند.

آن ها توانایی غیر داوری بودن را دارند و اجازه نمی دهند که با قضاوت درباره تفکر خود یا تفکر دیگران، خود را محصور یا محدود نگه دارند، این امر در هر تمرین “طوفان مغزی” صادق است تا از ایده های خوب اطمینان حاصل شود، بعد از “طوفان مغزی” زمانی وجود خواهد داشت تا ایده های خود را آزمایش کنیم.

آن ها توانایی صبر و شکیبایی دارند و عجله ای به نتیجه گیری و داوری نمی کنند، ایده ها و افکار عالی برای رسیدن به دیدگاه تعریف شده خود نیاز به زمان دارد تا در آینده موفقیت های بزرگی را تجربه کنند. بزرگ ترین و موفق ترین سازمان های جهان طی سال ها و ده ها سال پیش، فکر می کردند و تفکر بزرگ استراتژیک را حداقل در جایی در برنامه های تجاری خود ترغیب می کردند، با این حال امروزه در بسیاری از سازمان ها چالش “تمرکز خودمحور”، “حریص” و اغلب “غیر اخلاقی” بر اقدامات کوتاه مدت پاداش و سود سهام سال جاری اثر می گذارد، یک آینده موفق پایدار، صرف نظر از این که تجارت ما بزرگ یا کوچک باشد، نیاز به عوامل زیادی دارد و مهم ترین نیاز تفکر استراتژیک است.

اهمیت تفکر استراتژیک و افکار راهبردی در سازمان

در ادامه به اهمیت تفکر استراتژیک در سازمان ها می پردازیم.

1. پیچیدگی بالای شرکت ها و بازارها و نقش افکار راهبردی در آن

در حال حاضر در بنگاه های اقتصادی متوسط​​، فرآین های تقسیم کار به حدی پیچیده شده اند که نه یک مدیر عامل و نه روسای آن به تنهایی قادر به درک و برنامه ریزی مرکزی نیستند.
در برنامه ریزی استراتژیک و همچنین در اجرای استراتژی، شکاف بین استراتژی شرکت ها در سطح اجرایی و اجرای استراتژی در سطح عملیاتی می تواند کم شود، در بسیاری از شرکت ها این امر به درستی اجرا نمی شود، با این نتیجه هیئت مدیره هر ساله تعجب می کند که چرا کارمندان استراتژی شرکت های هوشمندانه خود را به درستی اجرا نمی کنند.

2- فشار برای سازگاری به دلیل تغییر

شغل مدیران از زمان معجزه اقتصادی در دهه 50 بسیار چالش برانگیز شده است، اگر کارمندان پیشگامانه فکر کنند و تغییراتی را ثبت کنند و با سطح هیئت مدیره مطرح کنند، می تواند سازگاری استراتژی شرکت را با واقعیت های تغییر یافته بازار هماهنگ کنند.

3-هزینه ساختارهای شرکت های سلسله مراتبی

تفکر استراتژیک

شرکت های سلسله مراتبی با مدیریت مرکزی هزینه های قابل توجهی را به دلیل ضرر و زیان به همراه دارند، مدیرانی  که مجبورند کلیه تصمیمات استراتژیک و همچنین کلیه تصمیمات مهم عملیاتی را بدون گرفتن اطلاعات مربوط به تصمیم از کارمندان دریافت کنند فشار بیشتری تحمل می کنند، علاوه بر این، اگر  فرهنگ سازمان به این صورت باشد که که در آن تفکر فعالانه پاداش نگیرد، می تواند منجر به سرخوردگی و در موارد شدید به مقاومت منفعلانه در برابر برنامه ها شود.

4-ضرورت ساختارهای سازمانی چابک

بسیاری از شرکت های موفق متوجه شده اند که ایجاد و تداوم ساختارهای سازمانی چابک چقدر مهم است و فقط از طریق چابکی می توان به تغییرات مناسب ناشی از فن آوری های نوآورانه، نیازهای مشتری تغییر یافته و رقبا جدید پاسخ مناسب داد، با این حال یک سازمان چابک فقط می تواند با کارمندانی با تفکر استراتژیک طی کند، چابکی مستلزم این است که تغییر نه تنها از بالا، بلکه از پایین از کارمندان در سطح پایه آغاز شود.

5 -صلاحیت و انگیزه کارکنان

در اقتصاد امروز شرکت ها به کارکنان دارای مهارت بالا وابسته هستند. یک مدیر اجرایی که از این پتانسیل عظیم صلاحیت و انگیزه به خوبی استفاده نمی کند، خطر این را دارد که کارکنان او استعفا دهند یا این که شرکت رقابت خود را از دست دهد، اما با بهره گیری کارمندان در همه سطوح در فرایند استراتژی می توان از این امر جلوگیری کرد. کارمندان می توانند استراتژی شرکت ها را در حوزه کاری خود هوشمندانه و کنترل شده با واقعیت های عملیاتی تطبیق دهند.

دلایل خوب بسیاری برای ترویج تفکر استراتژیک و افکار راهبردی نه تنها برای مدیران، بلکه برای کارمندان در همه سطوح وجود دارد. کسانی که این امر را درک کرده و در نتیجه آن را پیاده سازی می کنند می توانند به طور پایدار رقابت شرکت خود را تقویت کنند.
ارتقاء تفکر استراتژیک شامل ایجاد ساختارهای مناسب  است، به طور خاص، این بدان معنا است که کارگاه های استراتژی فقط برای سطح مدیریت برتر نباید انجام شوند، بلکه بهتر است در تمام سطوح سازمان آموزش داده شود، که باعث تقویت تفکر استراتژیک شود.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫13 دیدگاه ها

  1. Thanks , I have recently been searching for info about this topic for a while and yours is the best I’ve came upon so far. But, what about the conclusion? Are you sure about the supply?

  2. I know this if off topic but I’m looking into starting my own blog and was curious what all is needed to get set up? I’m assuming having a blog like yours would cost a pretty penny? I’m not very internet savvy so I’m not 100 certain. Any recommendations or advice would be greatly appreciated. Thank you

  3. I would like to get across my gratitude for your generosity supporting those who really need guidance on this niche. Your personal commitment to getting the message all around had become unbelievably invaluable and have in most cases permitted some individuals like me to achieve their pursuits. Your own warm and helpful guideline means so much a person like me and still more to my peers. Warm regards; from each one of us.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا