NLP

حذف، تعمیم و تحریف در NLP

آیا تا بحال در مورد فیلترهای ضمیر ناخودآگاه شنیده اید؟ در این مقاله سعی داریم به سه مورد از فیلترهای ضمیر ناخودآگاه، اشاره کنیم.

در درس قبل از دوره جامع ان ال پی به بررسی قوانین ضمیر ناخودآگاه پرداختیم و در این درس مباحث حذف، تعمیم و تحریف را با هم یاد می گیریم. از این سه با عنوان فیلترهای ضمیر ناخودآگاه و یا متا مدل ها هم یاد می کنند.

دنیای خارج را با پنج حس بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی خود تجربه می کنیم.

از آنجا که اطلاعات بسیاری وارد ذهنمان می شود باید بیشتر آن ها را غربال کنیم تا بتوانیم به صورت مفید از آن ها استفاده کنیم. بگذارید این روند را بهتر بررسی کنیم:

حذف یکی از فیلترهای ضمیر ناخودآگاه می باشد.

هر لحظه در حال حذف اطلاعات حسی از سطح ذهن هوشیار خود هستید. هرچه که حذفش کنید، دیگر در ذهن هوشیارتان جایی نخواهد داشت .

در زندگی به هرچه تمرکز داشته باشید همان را بدست می آورید؛ وقتی تصمیم بگیرید که چیزی متفاوت را بدست آورید، می توانید مسیر تمرکز و حذف اطلاعات ورودی را تغییر دهید. این کار سبب تحقق نتایجی متفاوت می شود اگر در حال کمک کردن به کسی هستید که می خواهد مشکلی را حل کند بسیار مهم است که موارد حذف شده را آشکار کنید. اگر از چیزی که برحسب عادت خویش حذف می کنید، آگاه باشید، انتخاب های جدید و امکان تغییر برایتان فراهم می شود.

مثال:

فردی به شما در باره ی اتومبیلی جدید خبر می دهد تا وقتی درباره ی آن نشنیده بودید هیچ توجهی به آن نداشتید، فقط آن را از ذهنتان حذف می کردید، چیز هایی که از ذهنتان حذف می کنید، آنجا هستند؛ اما شما به آن ها توجه نمی کنید.

حذف یکی از فیلترهای ضمیر ناخودآگاه می باشد.

تعمیم دومین فلیتر از فیلترهای ضمیر ناخودآگاه می باشد

وقتی اطلاعات ورودی را به یک دیگر تعمیم می دهید،در واقع آن ها را در طبقه بندی هایی قرار می دهید که ذهن هوشیارتان مجبور نشود با تفاوت های بیش از اندازه مواجه شود و نتواند آن ها را تجزیه و تحلیل کند. این توانایی ممکن است، مفید باشد. چرا که دانشمندان، ریاضیدانان و هنرمندان همگی آن را می آموزند و با استفاده از آن، مهارت هایشان را اصلاح و تقویت می کنند تا مجبور نشوند با دنیایی از تفاوت ها مواجه شوند.

اگر به طبقه بندی قادر نبودید، مجبور می شدید برای هر تجربه یا موقعیتی، اسمی جدید اختراع کنید. البته تعمیم دادن ممکن است محدود کننده هم باشد و باعث شود در نحوه ی تفکرتان سر سخت و انعظاف ناپذیر شوید و دیگر برای توجه به قوانین استسنائا آمادگی لازم را نداشته باشید . با فرض آنکه تجربه قبلی باز هم تکرار خواهد شد، انتخاب ها و فرصت های پیش رو را از دست می دهید (من از آن رابطه آسیب دیدم ، پس همه ی ارتباطات آینده و من ،باعث آزار و ناراحتی ام خواهند شد).

برای مبارزه با این طرز تفکر آرام آرام توجه خود را به سمت موارد استسنائی این قانون ذهنی معطوف کنید .

زمانی که متوجه می شوید چقدر آن را تعمیم می دهید، الگو های رفتاری خود را تشخیص می دهید و متوجه اطلاعات جدیدی می شوید که در گذشته ان ها را نادیده می گرفتید.

مثال:

تصور کنید جانوری را در جاده می بینید که شبیه گربه است، مغزتان طبقه بندی های  ذهنی تان را بررسی می کند:

آیا این جانور، گربه ای وحشی است یا یک شیر یا یک ببر؟

نه، به اندازه ی این جانوران بزرگ نیست و در ضمن وحشی هم به نظر نمی رسد. پس باید در طبقه بندی جانوران اهلی قرارش بدهم.

این شمایل  آن قدر در این طبقه بندی باقی می ماند تا اینکه رفتاری غیر از رفتار گربه سانان نظیر واق واق کردن از او سربزند، آن وقت دوباره نتیجه گیری قبلی را بررسی می کنید.

جالب شد، درسته؟

تحریف یکی دیگر از فیلترهای ضمیر ناخودآگاه می باشد

تحریف مثل آن است که عدسی نا مناسبی را روی دوربین کار بگذارید یا به طور مثال در زندگی عادی، کسی حرفی را به شما بزند و شما آن را در ذهن خود به گونه ای برداشت کنید و به خاطر بسپارید که معنایش از گفته ی واقعی آن فرد متفاوت باشد. تحریف بخش مفید و لازم هر روند خلاقانه و هنری است اما روی دیگر و منفی نیز دارد.

به طور مثال مردی دوست صمیمی اش را می بیند که با رقیب کاری اش در حال صحبت کردن است.

بی معطلی از این صحنه نتیجه ی منفی می گیرد. موقعیت را چنین تحریف می کند که ان ها در حال دسیسه اند، بنابراین چیزی برای پنهان کردن وجود دارد و باید ارتباطی خاص بین آن ها وجود داشته باشد.

در واقع شاید دوست صمیمی وی برای انجام لطفی  در جهت منافع او در حال صحبت با رقیب کاری بوده و هدف دیگری در پی نداشته است.

مثال:

فرض کنید در خانه ای غریب تنها هستید. در هر خانه صداهای خاصی نظیر جیر جیر یا صدای گلوله و سرو صداهای بیرون به گوش می رسد و درخانه خودتان این صداها را حذف می کنید چون طی گذر زمان به آن ها خو گرفتید اید. اما در خانه غریبه ممکن است  روی ان ها متمرکز شوید و حتی به گونه ای دیگر تعبیرشان کنید:

دزد آمده است؟ صدای جیر جیر تخته ی کف اتاق است یا کسی دارد حرف میزند؟

تجربه و تعریف خودتان از حذف، تعمیم و تحریف را در کامنت ها برایمان بنویسید. تجربه های مشابه شما در این سه مفهوم مهم چیست؟ ما برای یاد گیری بیشتر درس ها به تعامل شما هم نیاز داریم.

4.4/5 - (8 امتیاز)
نمایش بیشتر

مریم ابوطالبی

مربی مهارت های زندگی - مدرس دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا