خلاقیت چیست؟

خلاقیت در واقع موضوعاتی هستند که در ابتدای راه به ذهن ما می آیند و می توانند ما را به آینده نگری، هدفمند بودن، چشم انداز، کشف راه های جدید برای موفقیت یاری رسانند. خلاقیت یا آفرینندگی به معنای، توانایی خلاق بودن یا چیزی نو خلق کردن است. اشخاصی که عاشق کارآفرینی و تجارت هستند، اصولا در راس کسب و کار قرار دارند و باید همواره خلاقیت را در طول مسیر خود به کار ببندند که از این طریق به یک سری خلاقیت های فردی، قوانین و قائده های کسب و کار و یا راه های بهتر برای کسب نتیجه مطلوب دست پیدا کنند.

اصول قانون و قواعد یک تجارت پایه اساس آن تجارت است، اما افرادی که قدرت کار آفرینی بالا دارند باید در هر تغییری که برای آن ها حاصل می شود شرایط را به صورت خلاقانه پیش ببرند، تا بر اثر تغییر موج ها در کسب و کار غرق نشوند.خلاقیت دارای چند بعد و چند وجهه است، در نتیجه فقط محدود به یک نوآوری یا کسب و کار نمی باشد.

در عصری که پیش رو داریم عصر اطلاعات و آی تی، عصری که کسب و کارها با سرعت بالا از هم سبقت می گیرند و تجارت های بزرگ هر روز در حال تغییر هستند و کسب و کارهای نو و جدیدی در حال پیدایش هستند، باید  برای باقی ماندن در تجارت خلاقیت را در وجود خود شکوفا کرد. خلاقیت به عنوان اساسی ترین و مهم ترین توانایی و قابلیت انسان شناخته شده است که به ایجاد ارزش می پردازد.

تعریف های متعددی از خلاقیت

الف) در خلاقیت فرد باید از توانایی های ذهنی خود بهره ببرد. برای یک استراتژی جدید و نو، خلاقیت یعنی یک ایده نو.

ب) توانایی داشتن نیروی تخیل و خلق یک سیستم جدید در تجارت.

اصولا افرادی که حس کارافرینی دارند، برای خلق اثار جدید همیشه درحال تکاپو و جنبش هستند و هیشه هم در تجارت خود موفق و پیشرفت های چشم گیری در آن ها به وجود می آورند.

در واقع تا این زمان تمام روانشناسان و محققان و دانشمندان به نوعی از خلاقیت تعریف گوناگون داشتند، سوالی که اینجا مطرح می شود این است، چرا تعریف های مختلفی از این واژه دارند؟ چرا نمی شود یک تعریف خاص از آن داشت و به یک مقصود رسید؟

آیا می شود تعریفی درست از آن پیدا کرد؟ یا هنوز نتوانستند برای آن یک تعریف کلی پیدا کرد؟

با وجود چنین تعریف های متفاوت و سوال های گوناگون از واژه ای به نام خلاقیت، می توانیم به پیچیده بودن و گسترده بودن آن در تمام زمینه ها پی ببریم.

خلاقیت یک مرحله از ذهن است که از یک شخص در زمان مشخص رخ می دهد. که در این فرآیند یک ایده جدید و نو در ذهن فرد تولید می شود، که می تواند کلامی یا غیر کلامی باشد.

خلاقیت را می توانیم این گونه تعریف کنیم که یک فکر جدید و نو است که به حل مسائل با روشی صحیح تر و درست تر می پردازد. حال شاید این فکر نو برای اکثر انسان ها فکر جدید و نو نباشد، اما برای کسی که خلاقانه برای بهتر کردن روش رسیدن به اهداف  خود تلاش می کند، فکری تازه و نو می باشد.

با توجه به این که تمامی انسان ها از نظر رفتار و نوع و شکل ظاهری با هم فرق دارند و خصوصیات رفتاری آن ها با هم متفاوت است ایده و فکر خلاقی که از ذهن هر شخصی متولد می شود، متفاوت است.

نمی توان گفت، ایده پردازی و خلق مسائل، مخصوص انسان های باهوش و نابغه است، هر شخصی بسته به نوع فکر و سبک زندگی خود می تواند به خلق ایده های نو بپردازد. بنابراین مهمترین رسالت هر انسانی شکوفا کردن استعدادهای خود و خلق یک آثار جدید در زندگی خود است.

۱.تاثیر پیاده روی بر خلاقیت

همه ما می دانیم که ورزش کردن برای سلامت بدن و روح مفید است و باعث شادی و نشاط می شود، هر روز یک زمان خاص را برای پیاده روی اختصاص دهیم. پیاده روی و ورزش خلاقیت را بارور می کند و به ما کمک می کند تا بهتر فکر کنیم، زمان ورزش یا پیاده روی داخل طبیعت، انرژی زیادی را دریافت می کنیم و ذهن از دغدغه های روزمره زندگی آزاد می شود و باعث می شود فکر های نو و جدید به ذهن ما وارد شود.

2.به موسیقی مورد علاقه خود گوش دهیم

زمانی که ذهن ما از داستان های پیچیده خسته شده و دیگر توان فکر کردن نداریم، همه چیز را کنار بگذاریم، در مکان ساکت و بدونه هیاهو بنشینیم و موسیقی مورد علاقه خود را گوش کنیم. موسیقی انرژی انسان را افزایش می دهد و این افزایش انرژی و آرام شدن مغز سبب می شود افکار نو و جدید وارد ذهن ما شود.

3.مطالعه کنیم

شاید وقت آن را نداشته باشیم سفر کنیم و به مکان های جدید برویم و آدم های جدید، را ملاقات کنیم و تجربه کسب کنیم یا کتاب بخوانیم. اگر به زندگی بیشتر افراد موفق  نگاه کنیم، مشاهده می کنیم که بیشتر زمان ها را به مطالعه و خواندن کتاب سپری می کنند. مطالعه ذهن را فعال کرده و سرعت رشد را افزایش می دهد. با مطالعه کردن اتفاق های خوشی در زندگی رخ می دهد و با این اتفاق حال دل ما بهتر می شود و در این حالت خلاقیت و ایده های نو وارد ذهن ما می شود.

4.یادداشت کنیم

هر زمان هر ایده ایی که به ذهن می رسد فورا آن را یادداشت کنیم.

اتفاق می افتد هنگامی که مشغول کاری هستیم، یا در حال اسراحت یا ورزش، ایده هایی از ذهن ما عبور می کنند، ولی چون اکثر مواقع به آن توجهی نداریم، فراموش می کنیم، بنابراین بهتر است در چنین مواقعی آن ایده را یادداشت کنیم، یادداشت کردن و نوشتن قوه خلاقیت را فعال می کند.

خداوند به هر انسانی توانایی خلق و نوآوری عطا کرده است. این یک فلسفه شناخته شده در دنیا است.

یعنی این که انسان در طبقه ایی از کیهان خلق شده که خدا از قدرت خویش در وجود انسان قرار داده است.

چرا انسان اشرف مخلوقات است؟ برای این که انسان قدرت خلق کردن دارد، قدرت آفرینش دارد، این که به هر چیز فکر کند آن را به دست می آورد. این همان فلسفله قدرت جذب است.

ولی قدرت خلق آفرینش گری انسان که قدرتی بسیار والایی است، انسان آن را فراموش کرده است. زمانی یک انسان می تواند زندگی  خوبی  داشته باشد، که با خلق یک اثر حال او بهتر شود. چون هر سازنده ای زمانی که چیزی خلق می کند، در زمان آفرینش و تولید، آن وسیله ی تولید شده سالم و کامل خلق شده. مثال، کسی که موبایل را اختراع و تولید کرد، موبایل خراب تولید نکرده است. در واقع هیچ وسیله ایی در زمان تولید، خراب ساخته نشده است. پس زمان خلق انسان توسط خدا، سالم و کامل خلق شده است، دور از ناراحتی، دور از غم، دور از خشم و کینه.

 سوال:  پس چرا در وجود انسان، درد و رنج وجود دارد؟ خداوند جنگ را افرید؟ بدی را افریده است؟ خیانت را افریده؟ خیر.  چون وجود انسان قدرت افرینش گری و خلق کردن دارد و همه آن ها را در جهت منفی آفریده است. مسائل مثل درد و رنج را خود آفریده و خلق کرده است.

خداوند به همه انسان ها توانایی خلق کردن را اعطا کرده است. آیا خدا میز را خلق کرده؟ آیا صندلی را خلق کرده؟ خیر. خداوند درخت را به انسان هدیه داده است، حال این انسان بود که با هدیه خداوند میز و صندلی را خلق کرده است. هر کسی می تواند با روشی از طریقی خاص، ایده های خلاق را در جامعه برای افزایش قدرت بشر به وجود بیاورد.

حال وقتی تعریف های مختلفی از خلاقیت ارائه داده ایم به دو نکته بسیار مهم می توانیم اشاره کنیم.

الف) خلاقیت و خلق یک ایده می تواند تولید یک ایده از تولیدهای قدیمی باشد، که قبلا سابقه ذهنی نسبت به آن داشته و نشانه های آن را حس کرده یا دیده است.

ب) دومین مسئله این است که خلق یک ایده می تواند انحصاری باشد، و نتیجه کوشش یک شخص در یک موقیت خاص صورت گیرد و مسئله عمومی نیست و کسی که ایده تفکر جدیدی را خلق می کند ممکن است از قبل هیچ گونه نشانه و سابقه ذهنی از آن نداشته باشد و همه آن ها ساخته شده و خلق خود فرد باشد.

اصولا انسان خلاقی که ایده جدیدی خلق می کند براساس نیاز جامعه در آینده است، این انسان ها همان یک درصد جامعه هستند که در بازار با تغییر موج تغییر می کنند و بعضا گاهی موج جدید را با خلاقیت خود رقم می زنند.

بعد از تحلیل و تعارفی که از واژه خلاقیت داشتیم، به واژه دیگری بر می خوریم به نام نوآوری. طبیعتا  این دو موضوع شبیه به هم است اما اختلافاتی هم دارد.

خلاقیت را می شود این گونه تعریف کرد که ابتدا در ذهن شخص خلاق، خلق می شود و نوید یک ایده نو و جدید برای به وجود آمدن دارد. یا می شود گفت توانایی ذهن در به وجود اوردن یک ایده جدید و خلاقیت تازه در ذهن که یک رویا محسوب می شود، که شخص برای پیشرفت تجاری و از بین نرفتن تجارت خود در موج آن است که هنوز قابل استفاده و تبدیل آن به کسب و کار نخواهد بود. در صورتی که نوآوری آن تصویر ذهنی است که قابل استفاده است و به مرحله اجرا در آمده و تبدیل به محصول شده است. نوآوری تبدیل سبکی به سبک دیگر نیست. خیلی ها آن را اشتیباه می گیرند و فکر می کنند که در مسیر موفقیت تجاری خود اگر شیوه و سبک در آمدی خود را عوض کنند دست به نوآوری زده اند، نوآوری تغییر سبک نیست، بلکه ایجاد یک ایده جدید و نو در کسب و کار است.

برای بقای هر شرکت و تجارت، نوآوری و ایجاد افکار خلاقانه نیاز ضروری است. با داشتن یک مدیر خلاق همیشه سیستم و روند سازمان به روز بوده و به بقای آن می افزاید.

مقالات مرتبط :