شادی چیست؟

ذهن همه ما انسان ها به سمت افکار منفی گرایش دارد و پژوهش ها نشان می دهد هشتاد درصد افکار ما را افکار منفی تشکیل می دهند. شادی به آسانی بدست نمی آید. همه ما در زندگی به دنبال شادمانی و نشاط هستیم و می خواهیم نه تنها در دنیای بیرون بلکه آن در درون خود آن را تجربه کنیم.

ما انسان ها برای بدست آوردن شادمانی و رضایت درونی خود دست به عوامل زیادی می زنیم اما گاهی این عوامل باعث می شوند روز به روز از آن دور تر شویم.

برای بدست آوردن شادی باید متفاوت عمل کنیم تا بتوانیم آن را با تمام وجود خود احساس کنیم. افراد شاد و پر نشاط یک گوشه نمی نشینند تا زندگی شان بهتر شود  برای رسیدن به شادی باید دست به کار شویم.

شادی واژه ای است که از احساسات و آگاهی ما جدا نمی شود. وقتی که ما شاد نیستیم و به دنبال آن نمی گردیم در واقع معنای برای ادامه زندگی نداریم. برای رسیدن به موفقیت ابتدا باید پیش نیاز آن که رضایتمندی است را بدست آوریم. حال خوب و نشاط در واقع در زمان حال به وجود می آید پس منتظر فردا نباشیم. رسیدن به خوشحالی حق همه ما انسان هاست و باید به خوبی تلاش کنیم تا از این نعمت به خوبی بهرمند شویم.

راز رسیدن به شادی چیست؟

ما انسان ها به این نکته باید توجه کنیم که افراد رضایتمند همیشه در جمع می درخشند و در نظر دیگران پر انرژی و با نشاط جلوه می کنند. در واقع این افراد شادمانی را به اطرافیان خود انتقال می دهند. چرا عده ای از ما همیشه خوشحالیم وعده ای دیگر همیشه غمگین و بسیار کم دچار حال خوب می شویم؟ آیا از بین ما آن هایی که همیشه خوشنود هستند دارای زندگی بدون عیب و نقص می باشند؟

عده ی زیادی از ما علت غم و دور بودن از حال خوب را اوضاع موجود در زندگی مانند فقر، نداری و بیماری می دانیم. همه ما برای بدست آوردن شادمانی دنبال علت می گردیم و برای بدست آوردن خوشحالی به عوامل بیرونی رجوع می کنیم.

شادی یک امر درونی است و وابسته به تفسیر و تعبیر ما از رویداد ها می باشد. زمانی که ما خوشحالی درونی را به دست می آوریم، حتی اگر روزگار بر کام ما نباشد باز شاد خواهیم بود. اگر از درون و قلبمان شاد باشیم هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند حال خوب را از ما بگیرد.

زمانی می توانیم روحیات خود را حفظ کنیم که از درون خوشحال باشیم. شادمانی و نشاط موجب احساس خوب بودن، ارزشمندی، و لذت در ما می شود. افراد شاد داری اعتماد به نفس بالایی هستند.

عوامل تاثیرگذار در شادی چیست؟

سه عامل مهم در تعیین رضایتمندی ما وجود دارد:

ژنتیک، شرایط زندگی و انتخاب

عوامل ژنیتیکی چگونه بر شادمانی اثر می گذارند؟

عوامل ژنتیکی یعنی مجموعه ای از عوامل مانند خلق و خو و سرشت که ما از نیاکان مان به ارث می بریم. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که پنجاه درصد از تفاوت های میان افراد را از نظر شادی ژنتیک تشکیل می دهد. ده درصد آن متعلق به موقعیت زندگی و شرایط موجود مانند تحصیلات، سلامتی ،جایگاه اجتماعی و ثروت می باشد و چهل درصد باقی مانده متعلق به خودمان است اینکه چگونه انتخاب کنیم و چگونه هدف های انتخاب شده را به انجام برسانیم تا قادر باشم خود را شاد سازیم.

شادمانی امری نیست که از گذشته وجود داشته باشد. و نقش ما در آن بسیار پر رنگ است این ما هستیم که تصمیم میگیریم در ابتدای صبح و پس از بیدار شدن شاد باشیم یا غمگین و افسرده، زندگی پر از فراز و نشیب است آیا می خواهیم در مقابل مشکلات کمر خم کنیم یا به فکر راهی برای حل این مشکلات باشیم.

نقش خوش بینی در شادی چیست؟

ما انسان ها اینگونه فکر می کنیم که وقایع ناگوار مدت زمان زیادی ماندنی هستند و بر همه کار های ما تاثیر می گذارند و علت این مشکلات خودمان هستیم و به همین علت زود تسلیم شده و گاهی به افسردگی و ناراحتی دچار می شویم. عده ای از ما که به زندگی بدبین هستیم در مقایسه با افراد دیگر بیشتر به بیماری جسمی و روحی دچار می شویم.

اما عده ای از ما که خوشبین هستیم نظرات  و واکنش دیگری در زمان سختی و مشکلات نشان می دهیم، و عقیده داریم شکست و مشکلات زندگی مانعی زود گذر هستند و این ما نیستیم که مسبب شکست و مشکلات می شویم و در زمان روبه رو شدن با موقعیت نا خوشایند، برای حل مشکلات تلاش بیشتری می کنیم. در این صورت در محیط کار یا محیط های مختلف عملکرد بهتری از خودمان نشان می دهیم دارای روحیه ای شادتر و بهتری هستیم و از طول عمر بیشتری برخوردار می شویم.

یکی از مهمترین شیوه های روانشناسی این است که ما انسان ها می توانیم شیوه تفکر خودمان را انتخاب کنیم و می توانیم انتخاب کنیم خوشبین باشم یا بدبین.

یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد خوشبینی این است که در زمان روبه رو شدن با مشکلات، از گفتن جملات منفی خودداری کنیم.

به گفته مارتین سلیگمن: صفت غالب افراد موفق خوش بینی است.

اگر چه یادگیری خوش بینی برای ما دارای منفعت می باشد اما ممکن است گاهی با خطر مواجه شویم اگر بخواهیم تمام مشکلات و خطر ها را به عوامل بیرونی و دیگران نسبت دهیم، آیا می توانیم احساس مسئولیت پذیری کنیم؟ در این صورت کاری انجام نخواهیم داد. عده ای از ما که دچار افسردگی هستیم مسئولیت وقایع بد را خودمان بر عهده می گیریم و احساس گناه می کنیم. پس بهتر است روش شاد زیستن را در پیش بگیریم.

پس بهتر است در زمان مواجه شدن با وقایع ناخوشایند سبکی موقت داشته باشیم و به این نتیجه برسیم که علت وقایع ناخوشایند هر چیزی که باشد، می توانیم آن را تغییر دهیم.

خوش بینی تمام درد های ما را درمان نمی کند اما در کمتر شدن افسردگی و حفظ نشاط به ما کمک می کند و مانع از آن می شود که به افسردگی دچار شویم و گاهی حتی کمک می کند سلامت جسمی و روانی خود را بیشتر کنیم.

ما چه می خواهیم؟

فرقی نمی کند ما چه شغلی داریم، نقاش، کارمند، مکانیک و یا خانه دار باشیم، فقط باید آنچه را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم، اگر در این مسیر بیشتر تلاش کنیم در زندگی مان موفق تر خواهیم شد و از آن لذت خواهیم برد. به زندگی عشق داشته باشیم. وقتی صبح بیدار می شویم برای زنده بودن و نفس کشیدن مان از خدا تشکر کنیم. عشق به خدا، عشق به خود و عشق به مخلوقات خدا داشته باشیم.

برای دوست داشتن دیگران ابتدا باید خودمان را دوست داشته باشیم، شادمانی جزئی جدا نشدنی از دوست داشتن است.

تاثیر اشتیاق بر شادی چیست؟

نیروی محرکه انسان اشتیاق است. به وسیله اشتیاق می توانیم به بسیاری از چیز های که می خواهیم دست یابیم.  در واقع اشتیاق از عمق وجود ما می آید و این قدرت را به ما می دهد با هر مشکلی به راحتی مبارزه کنیم، در واقع نویسندگان موفق با شور و اشتیاق درونی خود نویسنده شده اند.

زندگی ما زمانی به سوی موفقیت پیش می رود که برای رسیدن به موفقیت شور و شوق داشته باشیم. اگر اشتیاقی به زندگی نداشته باشیم قادر نخواهیم بود برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت خود تلاش کنیم. رسیدن به شادی و موفقیت نیازمند نیرو و اشتیاق فراوان است.

توماس ادیسون می گوید: ” اگر به بهروزی و آینده فرزندانمان می اندیشیم، باید به تقویت روحیه آنها بپردازیم و چنان مشتاق بارشان بیاوریم که توان هر پیشرفتی را در خود بیابند”.

دانشجویی که با اشتیاق فراوان درس می خواند و تحقیق می کند با دانشجویی که شور و شوق ندارد و رشته اش را از روی اجبار انتخاب کرده است خیلی فرق دارد. شور و اشتیاق سوخت حرکت ماست. اگر سوختی نداشته باشیم از حرکت ساقط می شویم.

تمرین:

از امروز به مدت 21 روز طوری رفتار کنیم که انگار وجودمان پر از شور و شوق است. اگر وانمود کنیم که هیجان و نشاط داریم به تدریج همان گونه خواهیم شد، فقط باید مانند یک انسان پر اشتیاق رفتار کنیم.

فرصت های زندگی را دریابیم. بسیاری از ما به این باور هستیم که افرادی که به موفقیت رسیدن بر اساس شانس و اقبال خوبی است که داشتند. و در واقع تلاش و کوشش افراد را نادیده می گیریم و می گوییم اگر من هم شانس او را داشتم موفق می شدم.

اما همه ما این را می دانیم که تمام این حرف ها فقط یک بهانه است. این که ما شاد، ثروتمند و پر نشاط یا فقیر و افسرده باشیم فقط وابسته به انتخاب خودمان است و هیچ عاملی دیگری موثر نیست.

فرق بین افراد از ما که موفق می شوند و افراد دیگر این است که از فرصت های زندگی نهایت استفاده را می کنیم.

دنیا پر از فرصت های عالی است و نیاز داریم برای این فرصت ها آماده باشیم، خونسرد از کنارشان گذر نکنیم و اشتیاق برای استقبال از این فرصت ها را داشته باشیم.

ریجارد برانسون می گفت: من از کسی دیگر خوش شانس تر یا بد شانس تر نبودم، تنها تفاوتم با دیگران این بود وقتی شانس در مسیر من قرار گرفت از آن استفاده کردم.

تمرین:

در همه حال منتظر فرصت های ناب باشیم. دانش و توانایی های خود را به روز کنیم، مهارت هایی که مورد نیاز است را یاد بگیریم. باید علاوه بر آمادگی، منتظر فرصت باشیم. به اتفاقات و گفت و گو های اطراف آگاه باشیم و سر به زنگاه اقدام کنیم، اقدام به موقع وجه تمایز افراد موفق و ناموفق است.

در نوع خود بی نظیر باشیم

بهترین بودن کار آسانی نیست. چگونه در نوع خود می توانیم بهترین باشیم؟ بهترین نقاش، بهترین فروشنده، بهترین خیاط و…. ابتدا باید در کار مورد نظر استعداد داشته باشیم. اگر در انجام کار استعداد نداشته باشیم ممکن است با تمرین کردن در آن کار خوب پیش رویم اما بهترین نمی شویم.

فقط کافی است استعداد های خود را بشناسیم و بدانیم به چه کاری بیشتر علاقمند هستیم. چه کار هایی را با دل و جان انجام دهیم. کارهایی را که در زمان انجامشان از زمان و مکان دور می شویم و در زمان غرق می شویم.

پس از یافتن استعداد های مان به دنبال کارهای خود باشیم و آن کاری که به آن بیشتر علاقمند هستیم و بهتر آن را انجام می دهیم را انتخاب کنیم. به کار خود مشغول شویم و مهارت های لازم را یاد بگیریم. برای موفقیت و بی نظیر بودن در کار فقط نیاز به استعداد نداریم، بلکه باید دانش مربوط به آن را یاد بگیریم و برای انجام آن تمرین کنیم.

تاثیر شرایط زندگی و مشکلات بر شادی چیست؟

در مسیر حرکت خود برای بهتر بودن با مشکلات و چالش های زیادی روبه رو می شویم، اگر بخواهیم همچنان بمانیم و در مقابل مشکلات دست و پنجه نرم کنیم، آن زمان است که برده ایم. برای انجام هر کاری موانعی وجود دارد که برای ادامه مسیر ما را دچار تردید می کند اما مهم این است که در زمانی که رها کردن آسان تر از ادامه دادن کار است، تلاش کنیم و پا پس نکشیم.

تمرین:

اول از همه بنویسیم که کار مورد علاقه ما چیست؟ چه کاری را انجام دهیم که هیچ وقت از انجامش خسته نمی شویم و چه کارهایی انجام دهیم تا مهارت های لازم برای یادگیری کار را بدست آوریم ؟

تاثیر انتخاب های مان بر شادی چیست؟

گاهی باید از انجام کاری دست بکشیم.  در انجام  بعضی از مسیر های کاری به این نتیجه می رسیم که این کار اشتباه است و کاری که فکر می کردیم به آن علاقه بسیار داریم و بسیار برایمان ارزشمند است، در واقع کاری است که بنا به میل دیگران انتخاب کرده ایم و برای دنبال کردن این کار باید بسیاری از ارزش های خود را فدا کنیم. اما باید پس از صرف این همه هزینه کار را رها کنیم؟ با تحقیر و تمسخر دیگران چه کنیم؟

اگر حرف و کاری که انجام می دهیم دلخواه ما نیست باید آن را رها کنیم و نباید به خاطر حرف دیگران در آن بمانیم و ادامه دهیم این کار بسیار اشتباه است. بزرگترین اشتباه ماندن و انجام دادن کاری است که به آن اشتیاقی نداریم و به خاطر حرف دیگران به اجبار آن را انجام می دهیم. باید خیلی زود از این مسیر برگردیم و به مسیر مورد علاقه خود ادامه دهیم با این کار هم پیشرفت می کنیم و هم رضایت کاملی از خود به دست می آوریم.

یکی از اصلی ترین شکست های ما در داشتن شادی و نشاط بیشتر، این است که رویکرد هایی را که انتخاب می کنیم متناسب با ما نیستند.