چرا باید شاد باشیم؟ + نقش شادی در تجربه زندگی موفق چیست؟

آیا هرگز به اثرات و فواید داشتن حال خوب فکر کرده اید؟ آیا می دانید که شادی نیز مانند تمام داروهای دنیا، شفا دهنده است، با این تفاوت که عوارض جانبی ندارد؟

دانشمندان دریافته اند که شادی موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود، پس اگر غمگین باشیم معمولا از نقص کارکرد دستگاه گوارش رنج می بریم و مرتبا در معرض آلودگی میکروبی و ویروسی قرار می گیریم. شادی عامل تقویت کننده سیستم اعصاب ما است و از بروز افسردگی جلوگیری می کند. آیا هرگز فردی را دیده ایم که لبخند بر لب، لطیفه ای شیرین تعریف کند و بگوید: اعصابم ضعیف است؟

شادی چیست؟

تعریف همه ی ما انسان ها از شادی متفاوت از تعریف دیگری از شادی است، زیرا دیدگاه هر  فردی به زندگی متفاوت خواهد بود، عده‌ی زیادی از افراد بر این باور هستند که برآورده شدن آرزوهایدشان باعث ایجاد شادی در زندگی خواهد شد، در صورتی که این تفکر همیشه درست نیست، زیرا زمانی که آرزو های ما تحقق پیدا می کنند، بدون این که از آن ها لذت ببریم به فکر برآورده شدن آرزوی دیگر هستیم.
شادی  در واقع حالتی از خوشی درونی ما است و تنها زمانی رخ می‌دهد که ذهن آرام و فاقد هر گونه نگرانی داشته باشیم. با قرار گیری در محیط شاد و انگیزشی همانند سمینار موفقیت، یاد می‌گیریم که چگونه در هر شرایطی، شادی درونی خودمان را حفظ کنیم.

ارکان شادی چیست؟

در ادامه ارکانی که به کمک آن ها می توانیم شاد باشیم را با هم  مرور می کنیم.

1.شادی را نمی توان احتکار کرد

شادی را باید مانند یک رود رها کنیم تا جریان پیدا کند. اگر آن را راکد نگه داریم می گندد.
توکل بر خدا کلید شادی است.شادی واقعی، در جایی وجود دارد که پشتوانه آن نیروی عظیم الهی باشد، شادی ای که متکی به لذت زود گذر و خواهش نفس باشد، دوام نخواهد داشت.

2.تعادل شادی باید حفظ شود

شادی اگر چه امری لازم و حیاتی است، اما در احساس و بروز آن باید حد میانه را نگه داشت، زیاده روی در شادمانی، احساس سبک سری را به طرف مقابل ایفا می کند.

3.شادی را در جای جای زندگی بجوییم

شادی امری نیست که فقط در مکانی خاص بروز کند، پس بهتر است در هر شرایطی شاد باشیم. در هر شرایطی بی دلیل و بی بهانه شاد باشیم.

4.بهترین خودمان باشیم تا حال خوب را در زندگی تجربه کنیم

بهترین نوع شما، خود شما است. آیا شما هم دوست دارید از بهترین ها باش؟ این یک آرزوی طبیعی است هر کدام از ما اگر بخواهیم در زندگی پیشرفت کنیم و به آرزوهای خود برسیم، باید به سوی بهتر شدن گام برداریم، اما نکته ظریفی در این ها وجود دارد و آن این که آرزوی رسیدن به کمال نباید باعث دلسردی و نفرت از خودمان شود.

نباید به خودمان نگاه کنیم و تصور کنیم با آن چیزی که می خواهیم باشیم خیلی فاصله داریم و همین فکر باعث شود که دست از تلاش برداریم.  فراموش نکنیم انسان کامل وجود خارجی ندارد، نه تنها ما بلکه هیچ انسانی در دنیا کامل نیست همه از نقاط ضعف و قوتی برخوردارند، پس زانوی غم بغل نگیریم و با خود قهر نکنیم که ما بهترین مدل خودمان هستیم.
وقتی فهمیدیم که باید خودمان را باور کنیم. از اشتباهات خود بیش از اندازه لطمه نخواهیم دید و خودمان را می بخشیم، ما به معنای واقعی کلمه موجود زنده هستیم، شبیه خودمان بوده و هیچ کس دیگری مانند ما نیست پس خود را در آغوش بگیریم و با خود آشتی کنیم تا بتوانیم شاد باشیم.

5.برای خود ارزش قائل شویم و از حرف دیگران نترسیم 

مطمئن باشیم حرف و نظر دیگران، صرفا حرف و نظر دیگران است و هیچ تاثیری بر ارزش ما ندارد. ممکن است کسی بنا به مصلحت خود روزی از ما تعریف کند و تمام صفات و خصوصیات خوب را به ما نسبت دهد با گفتن این حرف ها تغییری در شخصیت ما ایجاد می شود؟ آیا صاحب تمام فضایل می شویم؟ یا روز دیگر شخصی دیگر به خاطر نفرتی که از ما دارد تمام خصوصیات و صفات بد را به ما نسبت دهد در این صورت چه می شود؟ آیا ما مرتکب تمام آن رذایل می شویم؟ مطمئنا خیر!

شخصیت ما ثابت است و هیچ کس بیشتر از خودمان نمی تواند آن را بشناسد یا تجزیه و تحلیل کند. زمانی ما به معنای واقعی احساس ارزش می کنیم که آن را در درون خود حس کنیم، نه در کلام دیگران.
اگر برای شناخت خود به نظر دیگران وابسته شویم هویت خود را در یک قایق و در میان امواج دریای طوفانی رها کرده ایم، به خود و دیگران بفهمانیم که این گونه هستیم و از این شخصیت برخورداریم.

هرگز اجازه ندهیم که دلمان افکاری مانند، من خیلی خنگم، قد من کوتاه است و… ذهن ما را به خود مشغول کند و به خود بگوییم، من این طوری هستم تا دیگران نیز متوجه شوند که ما این طوری بوده و از این طور بودن هم راضی هستیم.

6.به هیچ چیز وابسته نباشیم 

عدم وابستگی به معنای بی علاقگی نیست. این جمله را فراموش نکنیم که در اغلب موارد وقتی کسی صحبت از عدم وابستگی می کند، برای دیگران سوءتفاهم ایجاد شده و در مواردی نیز کار به دلخوری و مشاجره کشیده می شود، در حالی که ممکن است نسبت به چیزی وابستگی نداشته باشیم و در همین حال بسیار به آن علاقمند باشیم.

وابستگی از هر نوعی که باشد مزاحم است و رشد شخصیت را متوقف می کند آیا قانون وابستگی را می دانیم؟

به هر چه وابسته باشیم، آن را از دست می دهیم. آیا همین را می خواهیم؟ اگر به دنبال پول، موقعیت یا فرد خاصی بوده و با تمام وجود به آن دل بسته باشیم، مطمئن باشیم که از ما خواهد گریخت آن چه را دوست داریم رها کنیم تا به سوی ما پرواز کند و در آغوش ما جای گیرد.

بارها در زندگی تجربه کرده ایم تا زمانی که به دنبال یافتن دوست هستیم، تنها می مانیم، اما به محض این که فکر می کنیم، من نیازی به کسی ندارم. چهره های مختلف، لبخند های زنان به سوی ما می آیند و پیشنهاد های مختلف از افراد مختلف و جاهایی که هرگز تصور نمی کردیم به ما داده می شوند.

وابستگی به هر چیزی موجب می شود حال خوب ما هم به آن چیز مربوط شود و چون طبق قانون وابستگی رسیدن به آن محال است، پس بر سر شادی ما چه می آید؟

7.شغل خود را دوست بداریم

شغل ما، نمونه بارزی از خود ما است اگر نتوانیم شغل خود را دوست داشته باشیم، هشت ساعت از شبانه روز را دور ریخته ایم. اگر کارمان را صرفا به صورت شغلی اجبار گونه ببینیم، مانع کاری می شود که واقعا دل مان می خواهد انجامش دهیم، اما اگر آن را رسالت بدانیم بخشی از وجودمان خواهد شد.
خودمان را دوست بداریم و بدانیم که ما را بهترین نقاش دنیا، یعنی خداوند طراحی کرده است.

راز های شاد بودن چیست؟

1. با ذهن خود در مورد بلند شدن از رخت خواب کشمکش نکنیم، به محض باز کردن چشم های مان از جا بلند نشویم، شاید به نظر کمی خنده دار به نظر برسد، اما هر روز صبح که بیدار می شویم، در آینه به خود لبخند بزنیم.
2. با صدای بلند به اطرافیان سلام و صبح بخیر بگوییم.
3. به کار های خود به صورت جزئی تر نگاه کنیم. مثلا، وقتی در حال نوشیدن چای هستیم، فکر خود را روی مشکل ترافیک صبح متمرکز نکنیم.
4. بیشتر به طرف آینه برویم.
5. کمی به کار های خود سرعت دهیم، اگر تا دیروز آهسته و خموده لباس می پوشیدیم و قدم زنان تا ایستگاه ماشین می رفتیم، از فردا سعی کنیم با نشاط بیشتری لباس پوشیده و با قدم های سریع تر و سبک تری به محل کار خود برویم.
6. در ماشین خیره و بی تفاوت به بیرون نگاه نکنیم می توانیم با گفتن جمله هایی مانند، امروز چقدر هوا خوب است به خود و همراهان خود انرژی دهیم.
7. اجازه ندهیم افکار منفی، روز ما را خراب کنند.
8. فکر ها و صحبت های خود را به کمک اعضای بدن مان انتقال دهیم. مثلا، فقط در دل مان نگوییم خدا را شکر، بلکه دست های خود را تا آخرین حد بالا ببریم و خدا را شکر کنیم، با این کار احساس خوبی به ما دست می دهد.
9. شادی و شاد بودن خود را منوط به چیزی نکنیم، اگر فلان قرار داد را ببندم، اگر فلان چیز را انجام دهم و اگر های بسیار دیگر، شاد بودن دلیل نمی خواهد و مطمئنا همه ما این تجربه را داشته ایم که گاهی اوقات حتی پس از رسیدن به چیزی که می خواهیم و مورد نظر ما است احساس شادی واقعی را بدست نیاوردیم.
10. خدا را نیروی عظیمی ببینیم و باور کنیم که او فقط ما را برای سعادتمند شدن آفریده است، نه برای زندگی جهنمی و سوختن در آتش آن هر زمان که واقعا لازم باشد، بی تردید به کمک ما خواهد آمد.خود را همان طور که هستیم بپذیریم. زندگی عجب داستان غریبی است، اگر از هر چیزی فقط بهترین را بخواهیم، آن را بدست می آوریم.

شادی باعث زیبایی و طراوت می شود؟!

شادی انسان را زیبا می کند. شاید باور نکنیم، ولی شادی با شفافیت پوست، درخشش چشم و استحکام مو رابطه مستقیم دارد. در موارد زیادی مشاهده شده که ریزش مو بر اثر غم و غصه شدید یا استرس در افراد مختلف رخ می دهد.

 شادی محیط خانواده را گرم و لذت بخش می کند. مشاوران و روان شناسان خانواده دریافته اند که خانه هایی که در آن صدای خنده و شادی شنیده شود، فرزندان موفق و باهوشی خواهند داشت. محیط گرم و صمیمی مانع از فرار جوانان از خانه می شود. فرزندان ما با خیال آسوده و راحت می توانند به وظایف اصلی خود که یکی از آن ها درس خواندن است رسیدگی کنند. در این نوع خانواده سایه طلاق بر سر افراد خانواده نمی افتد و آسودگی و امنیت خاطر در وجود همه اعضای آن ها وجود دارد.

علاوه بر موارد یاد شده اثرات مثبت شادی بسیار زیاد است و می تواند برای تمام امور و مسائل زندگی ما سودمند باشد.