شخصیت شناسی

شخصیت چیست ؟ – چطور شخصیت شکل می گیرد و ویژگی های آن کدام اند؟

شخصیت چیست؟ در این مقاله به تعریف شخصیت می پردازیم.

تعریف شخصیت در روانشناسی

شخصیت چیست ؟ – تعریف شخصیت در روانشناسی 

 

در دوره ی مدل ذهنی گفتیم که انسان همواره به دنبال کشف جهان اطراف می باشد و هر گونه فهمی که از جهان و چگونگی کارکرد آن بدست می آورد به شکل مدل های مختلف عرضه می کند.

مدل های شخصیت شناسی نیز تلاش انسان است برای کشف خودش و چرایی تفاوت های انسان هاست. 

در طول تاریخ مدل های بسیار متنوعی برای دسته بندی انسان ها بر اساس رفتار و شخصیتشان ارائه شده اند و در این دوره ی شخصیت شناسی در توانا قصد داریم برخی از مهم ترین این مدل ها را مرور کنیم.

 

 تعریف شخصیت از نگاه شولتزدر این راه به نظر می رسد بهتر باشد ابتدا خودمان را به ابزاری برای شناسایی و فهم دقیق تر و مقایسه ی مدل ها مجهز کنیم.  دوان شولتز و سیدنی شولتز در کتاب ارزشمندشان به نام “نظریه های شخصیت” مروری بر مهم ترین نظریه های شخصیت داشته اند. در فصل اول این کتاب 6 فاکتور پیشنهاد شده که به ما کمک میکند بتوانیم مدل ها را دسته بندی و مقایسه کنیم.قبل از شروع دسته بندی مدل ها اشاره ای به تعریف شخصیت خواهیم داشت :

 

تعریف شخصیت

شخصیت یا همان personality از واژه persona گرفته شده است که در زبان لاتین به معنای ماسک تاتر است. این واژه به ماسکی اطلاق دارد که در گذشته در صحنه های تئاتر استفاده می شده، به طور کلی  با توجه به این واژه لاتین می توان شخصیت را نقابی نامید که موجب مشخص نشدن هویت فرد می شوند. 

 

اما به دور از این تعریفات  واژگان، نظریه های مختلف از تعریف شخصیت چیست؟ * اگر چه تعریفی یکسان و دقیق و مورد پذیرش همه نظریه پردازان در حوزه شخصیت وجود ندارد، اما می توان گفت که شخصیت الگویی از خصوصیات نسبتا دایمی و ویژگی های منحصر به فردی است که به رفتار یک فرد  ثبات و ویژگی های خاص فردی می دهد.
(فیست  2
009)

هر نظریه پردازی که مدلی ارائه می کند ( بر اساس مدل ذهنی اش) نگاه متفاوتی به زندگی و ماهیت انسان دارد  و تبعا مدلی که برای شناخت انسان ارائه میدهد تحت تاثیر مستقیم این نگاه است.

برای مثال ممکن است یک نظریه پرداز معتقد باشد یک نژاد خاص از باقی نژاد ها برتر است. طبیعتا مدلی که این فرد ارائه می دهد بسیار متفاوت از مدل های دیگر که به اصل برابری انسان ها اعتقاد دارند می باشد.

این 6 فاکتور به ما کمک می کند که نگاه نظریه پردازان حوزه شخصیت را در مورد انسان را بررسی کنیم. در زیر به این 6 فاکتور می پردازیم.

 

 جبر یا اختیار در شکل گیری شخصیت 

جبر یا اختیاز

یکی از اساسی ترین سوالات در باره ی ذات و شخصیت انسان مربوط می شود به این سوال قدیمی که آیا انسان اختیار دارد یا درگیر جبر مطلق است. اختیار و جبر در دو انتهای یک طیف قرار دارند و نظریه پردازان شخصیت بسته به نوع نگاهشان انسان را جایی روی این طیف قرار می دهند.

نظریه پردازان شخصیت از خود می پرسند

آیا ما آگاهانه مسیر اعمالمان را انتخاب می کنیم ؟

آیا می توانیم جهت تفکر و رفتارمان را به صورت عقلی و منطقی انتخاب کنیم؟  

آیا ما ارباب سرنوشتمان هستیم یا برده هایی که در چنگ تجربیات گذشته، عوامل بیولوژیک، نیروهای ناخود آگاه یا محرک های بیرونی اسیر شده ایم؟

آیا رویداد های جهان طوری شخصیت ما را شکل داده اند که ما قادر به تغییر رفتارمان نیستیم؟

 پاسخ به این سوال ها معمولا سیاه و سفید نیستند و تعداد کسانی که مطلقا به یک سمت تمایل داشته باشد کمتر است و عمده ی نظریه پردازان شخصیت جایی در میانه ی این طیف را انتخاب میکنند.

(این مسئله در مورد فاکتور های بعدی که اشاره خواهد شد نیز صادق است).

 

 وراثت یا تربیت (Nature Vs Nurture) در ساختار روانشناسی شخصیت

 

سوال دیگری که باید در مورد مدل های شخصیت پرسید، دیدگاهشان نسبت به مبحث وراثت یا تربیت است. کدام یک از این دودرتعیین شخصیت انسان مهم تر است؟  ویژگی ها و خصایصی که انسان از طریق ژن هایش دریافت می کند یا ویژگی هایی که در محیط کسب می کند ( تربیت خانوادگی، تحصیلات و محیط جامعه )؟ توانایی ها و خلقیاتی که به ارث می بریم در تعیین شخصیتمان قوی ترهستند یا شرایطی که در آن زندگی می کنیم. 

 

 گذشته یا حال در ساختار شخصیت 

سوال سوم مربوط می شود به اهمیت اتفاقات کودکی در تعیین ویژگی های شخصیت انسان. برخی نظریه پردازان معتقدند شخصیت انسان در سنین کودکی حد اکثر تا 7 سالگی شکل می گیرد و اتفاقات و رویداد های بعد از آن تاثیر کمی در تغییر رفتار افراد دارد. به این نوع نگاهی جبر تاریخی گفته می  شود.

برخی دیگر، اما، شخصیت را تا حد زیادی مستقل از گذشته ی فرد می دانند و بر این باورند که تجربیات و ویژگی های شخصیتی در بزرگسالی و نوع نگرش به آینده و اهداف پیش رو تاثیر زیادی در رفتار و ویژگی های شخصیت فرد دارد.  بسیاری نیز تاثیرات دوران کودکی را بر شخصیت انسان تایید می کنند اما آن ها را مطلق نمیدانند.

 

 ذات منحصر به فرد یا یا جهانی و مشترک 

مورد دیگری که مدل ها را از هم جدا می کند این سوال است که آیا انسان ها در سرتاسر جهان یک ذات مشترک دارند و ویژگی های عموما یکسان دارند یا اینکه هر شخص کاملا منحصر به فرد است و نقطه ی مشترکی با افراد دیگر ندارد.  اگر با نگاه دوم به مسئله ی شخصیت شناسی بنگریم در واقع مقایسه ی انسان ها با هم بی معنا خواهد بود. معمولا نظریه پردازان تا حدی انسان ها را منحصر به فرد میدانند اما اعتقاد دارند الگو های مشابهی در شخصیت افراد وجود دارد.

 

 هدف زندگی – رضایت و تعادل یا رشد و تعالی 

هدف غایی انسان در زندگی چیست؟ تضاد ها و تنش های زندگی را کم کند و در سکونی آرام از زندگی لذت ببرد یا در راه قله یک قدم از راه نایستد و دائم به رشد و پیشرفت بپردازد؟ هدف انسان کم کردن درد و رنج و تنش در زندگی و لذت بردن است یا به جان خریدن رنج راه برای تعالی و خود شکوفایی؟

 

نقش شخصیت در خیرخواهی یا شرارت انسان خیرخواه یا شرور

فاکتور آخری که باید در نظر بگیریم نگاه خوشبینانه یا بدبینانه ی مدل ها به انسان است. برخی مدل ها انسان را ذاتا شرور، ظالم و بیرحم می دانند که برای بقا در طبیعت وحشی زندگی میکند. برخی مدل های دیگر انسان را ذاتا خوب ، مهربان و دلرحم می دانند.  

 

واضح است هر گونه تفاوت دیدگاه در این 6 زمینه، جهان بینی ما را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا برای فهم بیشتر و بهتر مدل ها داشتن لنز های تحلیلی و منتقدانه ضروری است که مدل های شخصیت شناسی را با این سوالات بررسی کنیم.

در ادامه ی دوره ی شخصیت شناسی به برررسی تئوری انتخاب و دیدگاه ویلیام گلاسر در باره ی شخصیت را خواهیم خواند. 

تمرین:

نظر خود را راجع به این شش سوال بنویسید.نگرش شما به ویژگی های شخصیت چیست؟

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا