خود آگاهی

اندوه چیست؟

در مقاله قبل امید را تعریف کردیم و به ‌نحوه تفکر در زمان امیدواری پرداختیم و سپس، احساس نا امیدی و نقش امید را بررسی کردیم. در این مقاله، به احساس اندوه می ‌پردازیم و کارکرد های آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

آتنا به سگ خود به ‌نام «مادی» بسیار علاقه ‌مند بود. مادی برای آتنا بسیار دوست‌ داشتنی بود. روزی مادی مریض شد و پس از مدتی آتنا او را از دست داد. این حادثه فشار بسیاری به آتنا و اعضای خانواده او وارد کرد. آتنا به اندوه شدیدی دچار شد. بطوری که حتی نمی توانست خوب بخوابد و احساس بی ‌قراری می کرد. بعضی اوقات، از خواب می ‌پرید و انتظار داشت مادی را همچون قبل، کنار تخت خود ببیند. در میان‌ گذاشتن این اندوه با دیگران برای او بسیار دشوار بود. این فقدان، آتنا را بسیار نگران کرد تا اینکه سرانجام تصمیم گرفت، با مشاوری مشکل خود را مطرح کند. مشاور به آتنا توصیه کرد که به‌ جای اینکه تلاش کند تا مادی را از یاد ببرد، کار هایی انجام دهد که یادآور مادی است و از دیگران برای آن نیز کمک بخواهد. کار هایی مانند نوشتن شعر، تشکیل آلبوم عکس و تهیه فهرستی از رفتار‌ های جالب مادی.

اندوه احساس دردناک جدایی از فرد یا چیزی است که برای آن ارزش بسیاری قائل بوده ‌ایم. اندوه به ‌جای فراموشی به ما کمک می کند تا آنچه می خواستیم را در خاطر خود ثبت کنیم. فقدان به ‌وجود آمده باعث می‌شود، تأمل کنیم و توجه خود را به درون معطوف کنیم تا مرحله پذیرش و تسلیم را بهتر بتوانیم بگذرانیم. به ‌این‌ترتیب، احساس اندوه فرصتی برای ما ایجاد می کند تا تأثیر این فقدان را در زندگی ارزیابی کرده و به ضرورت اهداف خود در آینده بیشتر پی ‌ببرید. زمانی که احساس اندوه فعال می ‌شود، خلأ و اشتیاقی سنگینی را احساس می ‌کنیم. مغز به ما هشدار می ‌دهد که دچار فقدان بزرگی شده ‌ایم. اندوه سبب می‌شود تا فقدانی را بپذیریم که در اثر نبود این احساس، تمایل داشتیم آن را انکار کنیم. اندوه می تواند، بر نگرشی که به دیگران و خود داریم نیز تأثیر بگذارد. در اولین مرحله اندوه، اعتماد به ‌نفس ما کاهش می ‌یابد.

در پژوهش‌ هایی ثابت شده است که در تجربه احساس اندوه، افراد با پرسش دردناک و هستی ‌شناسانه «من کیستم» مواجه می ‌شوند. در تجربه احساس اندوه، ممکن است احساس کنیم که به تحلیل می رویم. در این ‌صورت، نمی توانیم که تفکراتی واقع‌ بینانه و شفاف داشته باشیم.

روحیه اندوهگین

پژوهش‌ ها حاکی از آن است که احساس اندوه بر فرآیند های شناختی مانند توجه، حافظه، توانایی حل مسئله، استدلال و انعطاف ‌پذیری ذهنی تأثیر نمی ‌گذارد. با وجود این، نتایج نشان داده است که روحیه اندوهگین برصحت تشخیص حالت های عاطفی چهره و قابلیت یاد آوری واژه ‌های مرتبط با احساس‌ها، تأثیر به‌ سزایی دارد. بر این ‌اساس، زمانی که اندوهگین هستید، سعی کنید توجه مغز خود را به ‌سمتی ببرید که به عواطف شما مرتبط نباشد.

آیا اندوه همان افسردگی است؟

اندوه و افسردگی

بسیاری از افراد این دو احساس را مترادف در نظر می ‌گیرند؛ ولی احساس اندوه و احساس افسردگی یکی نیست. این دو احساس اگر چه در اثر فقدان به ‌وجود می آیند؛ اما از چند جهت متفاوت هستند. با وجود این، افسردگی پایدار تر است و در آن فرد احساساتی نظیر شرم، تقصیر یا خشم را تجربه می کند. علل بروز افسردگی نا مشخص است. بطوری که بر پایه نظریه‌های زیست ‌شناسانه، علل آن ژنتیک، روان‌ شناختی و اجتماعی ‌فرهنگی بیان شده است. در مقابل، احساس اندوه، احساسی آشکار است که در ارتباط با کسی یا چیزی فعال می ‌شود. برخلاف اندوه که احساسی طبیعی شناخته می ‌شود، افسردگی در اثر اختلالات عاطفی در ما شکل می ‌گیرد.

تفاوت حرمان و اندوه در چیست؟

به ‌لحاظ کیفیت و میزان پایداری، اندوه و حرمان با هم تفاوت دارند. حرمان می ‌تواند در اثر ازدست ‌دادن عزیزی فعال شود. میزان پایداری آن نسبت به اندوه بیش تر است و به درک ما از هستی، تأثیر گسترده‌ تری می گذارد. احساس اندوه و عذاب با تجربه حرمان، ارتباط بسیار نزدیکی دارد. البته لازم به ذکر است، حرمان احساس نیست؛ بلکه آن را نوعی فرآیند کنار آمدن با فقدان باید در نظر گرفت.

فرآیند سوگواری فرآیندی عاطفی است که در آن به‌مرور خود را با فقدان عزیز خود تطبیق می ‌دهیم. البته نظریه ‌های متعددی درباره روند سوگواری مطرح شده است. از دیدگاه فروید، برای بهبود فقدان عزیز خود، افراد باید پیوند‌ های عاطفی خود را با منبع فقدان قطع کنند و عواطفشان را متوجه دیگران کنند. بر این ‌اساس، نظریه فروید درباره محدود بودن زمان سوگواری پذیرفته شد و همین مبنای نظریه ‌های بسیار دیگر شد. اگرچه فروید معتقد بود، بر اندوه ناشی از فقدان باید غلبه کرد؛ اما اذعان داشت که حرمان ناشی از فقدان می تواند تا آخر عمر باقی بماند.

نظریه ‌های مرتبط با فرآیند سوگواری

جان بائول بای 1963، معتقد بود، رفتارهایی نظیر گریه‌کردن، وابسته‌ شدن و جست ‌و جو کردن واکنش ‌های کودکانه به فقدان هستند. درحالی که تمامی این رفتار ها را می توان در مراسم سوگواری، میان بزرگسالان بسیار دید. به اعتقاد او، این رفتار ها باعث پیوند مجدد با عزیز ازدست ‌رفته می شوند که جنبه مراقبتی و حمایتی هم دارند.

اندوه و سوگواری

الیزابت کوبلر راس، برای اولین ‌بار، به‌ صورت نظری، فرآیند سوگواری را با فرآیند فردی که رو به موت است، مطرح کرد. این فرآیند شامل انکار، خشم، چانه ‌زنی، افسردگی و پذیرش است. مراحل سوگواری به شکل شوک اولیه، قبول واقعیت فقدان، تلاش برای غلبه ‌بر رنج فقدان، انطباق خویش با محیط بدون حضور عزیز از دست‌ رفته، پذیرش عاطفی فقدان و ادامه زندگی و در نهایت، باز سازی ایمان که در اثر فقدان به چالش کشیده شده است. از دیدگاه او، افراد بعد از طی‌کردن این مراحل، به سلامت عاطفی و روانی دست می ‌یابند. البته در این نظریه، این نکته در نظر گرفته نشده است که خاطره ‌های عاطفی، گرایش ‌های ارزیابی‌کننده ‌ای که می توانند فعال شوند، بعد ‌ها احساساتی را پدید می ‌آورند که در آغاز با فقدان مرتبط بوده ‌اند. نتیجه این می شود که وقتی اندوه ناشی از فقدان در مراحل بعد فعال می ‌شود، به اشتباه گمان می ‌رود که علت آن به‌ خوبی طی ‌نشدن فرآیند سوگواری است. به این معنا که مراحل سوگواری بطور کامل، طی نشده است.

اندیشه ‌های معاصر مرتبط با سوگواری و اندوه ناشی از فقدان، نظریه فرآیند سوگواری را زیر سؤال برده ‌اند و بیان می کنند که عواملی چون شناختی، محیطی، رابطه ‌ای و عاطفی بر فرایند سوگواری اثر می ‌گذارند و این نکته را متذکر می ‌شوند که خاطرات عاطفی به یادآوری فقدان منجر می ‌شوند.

احساس‌ هایی که در اثر فقدان به ‌وجود می ‌آیند، می ‌توانند در طول زندگی برای ما فعال شوند و به شکل اندوه خود را نمایان کنند. مناسبت ‌هایی مانند سالروز تولد یا سالمرگ یا هر مناسبت دیگری ممکن است، باعث تحریک این احساس شود. لازم به‌ ذکر است، رویداد هایی که جنبه یاد آوری ‌کننده دارند، در فعال‌ ساختن اندوه نقش مهمی دارند برای مثال، بازدید از مکانی که با آن شخص تجربه کرده‌ اید. به مرور زمان و با گذر ایام، از شدت احساس فقدان کم می شود؛ زیرا تجربه ‌های جدید در زندگی در اثر آفرینش خاطره‌ های جدید، خاطرات قبلی را کم ‌رنگ ‌تر جلوه می ‌دهد؛ اما خاطره فقدان در پس ‌زمینه ذهن ما باقی می ‌ماند و هر وضعیتی که به ‌یاد آوری عزیز ازدست ‌رفته مربوط باشد را تحریک می کند. براین ‌اساس، نمی ‌توان گفت که می ‌توان به‌صورت صد در صد بر فقدان غلبه کرد؛ زیرا پاک ‌کردن خاطرات عاطفی در اختیار ما نیست؛ ولی می ‌توان برای زمانی که خاطره ‌های عاطفی ما فعال می ‌شوند، چاره‌ ای اندیشید.

نقش اندوه برای ما چیست؟

بسیاری از افراد با رفتار هایی همچون مصرف دارو، پرخوری، رفتار های جنسی و فعالیت ‌های مخاطره ‌آمیز از خودشان در برابر احساس اندوه محافظت می ‌کنند تا از این احساس دردناک در امان بمانند. درحالی که اندوه زمانی که درست تجربه شود، می ‌تواند حامی ما شود. به ما کمک ‌کند تا واقعیت را بپذیریم. ضرورت هدف را بهتر درک کنیم. فرصت مشاهده خود را داشته باشیم و از شتاب ‌‌های بی ‌اساس پرهیز کنیم. صحبت درباره اندوه با فردی که به او اعتماد داریم، به ما کمک می ‌کند فرایند رهایی از اندوه را بهتر و راحت ‌تر طی کنیم و پیوند عمیق ‌تری با دیگران برقرار کنیم.

بطور خلاصه، در این مقاله، به احساس اندوه پرداختیم و متوجه شدیم که این احساس، زمانی در ما فعال می شود که سرخوردگی یا فقدانی را تجربه کنیم. پس از آن، به تفاوت این احساس با افسردگی و حرمان پرداختیم و در نهایت، نظریه ‌های مرتبط و نقش اندوه را بررسی کردیم.

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا