بهبود زندگی

چطور فرد مسئولیت پذیری باشیم ؟ – چگونگی مسئولیت پذیری در زندگی

مسئولیت پذیری در زندگی به چه معناست؟

در این مقاله قصد داریم به مسئولیت پذیری در زندگی  بپردازیم.

مسئولیت پذیری در زندگی 

تمامی آن چیزهایی که برای خوشبختی نیاز داریم  درون خودمان است. هیچ کس جز خودمان مسئول زندگی مان نیست.

ما آدم ها روی کره خاکی دنبال راز خوشبختی واقعی برای خودمان هستیم و علاقه مندیم که زندگی رضایت بخشی داشته باشیم ودر آرامش مطلق زندگی کنیم. از همان دقیقه های اول  تولدمان تاروزی که بمیریم، همواره به دنبال چیزی هستیم که گمان می کنیم مارا خوشبخت و خوشحال می سازد.
نوزادان از همان اول زندگی شان نیاز های زیادی دارند، علاقه مند هستند وقتی به آنها غذا داده می شود در آغوش گرفته شوند. دوست دارند چهاردست وپا به هر طرفی سرک بکشند.

مسئولیت پذیری در زندگی افراد بسیار مهم و حیاتی می باشد.

درس پیشنهادی : کاریزما چیست ؟ – چطور شخصیت جذابی داشته باشیم ؟ 

 

وسیله های بازی می خواهند، علاقه مند هستند پدر و مادرشان برای گردش آنان را به پارک ببرند. دوست دارند تا نیمه ی شب بیدار بمانند و تلویزیون تماشا کنند. علاقه مند هستند به ورزشگاه بروند و تیمی که به آن علاقه مند هستند را تماشا کنند. دوست دارند با بچه هایی که به آن ها علاقه مند هستند، دوست شوند. دوست دارند شغلی آبرومند داشته باشند

.
همه ی این آرزو ها آرزو های زیبایی هستند. هیچ عیبی ندارد که آرزو داشته باشیم. فهرستی از چیزهایی که احساس می کنیم خوشبخت مان می کند تهیه کنیم، اگر تمامی چیزهایی که در فهرست مان تهیه می کنیم به تحقق نپیوندند چه؟ اگر تمامی آرزوهای مان نقش برآب شوند در قلب مان چه اتفاقی می افتد؟

پاسخ تمامی این سوالات را می دانیم، وقتی که به خواسته مان نمی رسیم دردمند و دلسرد می شویم. نگران می شویم و احساس نا امنی، سردرگمی و گیجی می کنیم. مسلما هیچ یک از این ها احساس خوشحالی و خوشبختی نیستند. هرکدام از ما فهرستی از انتظارات خودش از زندگی و عشق دارد و احساس خوشبختی ما بسته به این است که کدام یک از این توقعات و انتظارات ما بر آورده شده و کدام یک برآورده نشده است.

 

مسئولیت پذیری در زندگی – چطور مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشیم؟

مشکل این فهرست هایی که ما تهیه می کنیم این است که ما را آبستن این می کند که مایوس و سرخورده شویم. به راستی چرا؟ به دلیل این که زندگی پیش بینی ناپذیراست. صرف نظر ازاین که چقدر تلاش کنیم تا بر اوضاع و شرایط خود و مردم مسلط  شویم، امکان این است که باز هم با شکست مواجه شویم. برای مثال مردم آن رفتاری که ما دوست داریم را با ما ندارند ومقتضیات همیشه در حال تغییر است، ولی ما دوست داریم که ثابت باشد.

 

درس پیشنهادی : خشم چیست و چطور باید آن را کنترل کنیم ؟ – دوره مدیریت خشم 

مسئولیت پذیری در زندگی و افزایش مسئولیت پذیری

وقتی که ما روزمان را با انتظارات و توقعات خاصی که داریم شروع می کنیم و بنا را براتفاقاتی می گذاریم که قرار است اطراف مان بی افتد تا ما از درون مان احساس خوشحالی وخوشبختی کنیم، خودمان را از همین حالا آبستن شکست و احساس بدبختی می کنیم. به همین ترتیب ما قربانی شرایط و مقتضیات محیطی می کنیم و هیچ گونه تسلطی برآن نداریم و برای احساس خوشحالی درونی تمام و کمال وابسته به دیگران و عوامل محیطی و خارجی هستیم، چرا که نمی دانیم مسئولیت زندگی مان به عهده خود ماست نه دیگران، نه شرایط و نه محیط.

چرا پایه و اساس خوشبختی خودمان را برآنچه اطراف مان اتفاق می افتد بنا می کنیم و خودمان را تحت فشار احساسی_عاطفی_معنوی قراردهیم؟ چرا نمی پذیریم که مسئولیت زندگی مان را بر عهده بگیریم؟! چرا نمی توانیم احساس مسئولیت پذیری خویش را تقویت کنیم؟!

به طرزی مضحک وقتی که چشم انتظار اتفاقات خوب زندگی مان هستیم تا ما را خوشحال و خوشبخت کنند، در واقعه می کوشیم تا ثبات را در زندگی مان با چسبیدن به آن چه که همیشه در حال تغییر است ایجاد کنیم! به طور طبیعی هر چه در زندگی مان وجود دارد در حال تغییر کردن است. هیچ چیزی در زندگی مان به مدت طولانی ثابت نمی ماند. به همین علت امید وار بودن به وقایع و رویداد های زندگی و امید به آن که به انتظارات ما هماهنگ باشد مانند این می باشد که در یک اقیانوس طوفانی بپریم و امید به این  داشته باشیم که آب اصلا ما را هیچ تکانی ندهد.

 

درس پیشنهادی : چگونه استعداد خود را کشف کنیم ؟ – دوره استعدادیابی 

مسئولیت پذیری در زندگی یک امر درونی می باشد.

زندگی مان از درون به بیرون برای مسئولیت پذیری بیشتر

زندگی آن چیزی می باشد که از درون به ما حادث می شود. اگر زمانی خوشحال هستیم به دلیل اتفاقاتی است که درون خود ما رخ می دهد و حتی اگر زمانی غمگین هستیم باز هم به دلیل اتفاقاتی است که درون خودمان می افتد و بار هم ماییم که لحظه های زندگی مان را می سازیم.  دنیا تماما آن چیزی است که در درون خود ما اتفاق می افتد، بنابراین ماییم که مسئول صفر تا صد زندگی مان هستیم.

دنیا به تنهایی مکانی خنثی است. هر اتفاقی که برای مان رخ می دهد نه مثبت است و نه منفی. این تفسیر ما از آن اتفاق است که آن را  به مثبت و یا منفی تبدیل می کنیم.
کاری که با دست خودمان از درون خودمان برای خودمان می کنیم می تواند مثبت یا منفی باشد. برای همین است که هیچ اتفاقی بیرون از ما نمی افتد.تمامی اتفاقاتی که برای مان می افتد از درون ماست. برای همین است چه بدانیم چه ندانیم همواره از درون زندگی کرده ایم.
ما هستیم که بیشترین قدرت، تسلط را برزندگی خودمان داریم. ما هستیم که تصمیم می گیریم ازآن چه که برای مان اتفاق افتاده است احساس خوشبختی و خوشحالی کنیم ویا احساس بدبختی و درماندگی.
تمامی آن چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی به آن نیاز داریم درون خودمان است. قابلیت اینکه تصمیم بگیریم خوشحال باشیم یا ناراحت. به همین ترتیب دقیقا خودمان هستیم که می توانیم بهشت یا جهنم را روی زمین برای خودمان خلق کنیم.

چه کسی شورو شعف و خوشحالی واقعی ما را می گیرد؟

هیچ چیزی نمی تواند ما را کامل تر و یا بی نقص تر از اینی که هستیم بکند. ما درحال حاضر در غایب کمال وجودی خود هستیم. هویت درونی ما و خویشتن حقیقی ما نیاز به اصلاح و بهبود ندارد تنها لازم است درک و کشف شود. این درون ما که مرتب از آن به عنوان منبع خوشحالی و خوشبختی رضایت و شادمانی یاد می کنیم کجاست؟ تمامی تعالیم مذهبی و معنوی دنیا به نوعی به خود حقیقی ما و کامل و بی نقص و یکپارچه بودن مان اشاره کرده است، چیزی که به مراتب بیشتر از شخصیت، کارهای مان، رفتار، اعمال واحساسات ماست، 
انجیل آن را قلمرو بهشت می نامد. در ادایان و تعالیم مشرق زمین آن را آتمن و یا طبیعت بودایی می شناسند. این بخش خمیره ماهوی ولایتغیروجود ماست، همان ضمیر ما، بخشی از وجود ما که آگاه است و هویت و شخصیت ما را به مثابه خودمان، و نه فردی دیگر تغییر می دهد. حال خوب مان وشوروحال مان، تنها آرامش درونی و عشق ماست.

لحظاتی درزندگی مان وجود دارد که با آن تماس برقرار می کنیم و وجودش را کاملا احساس می کنیم. مثلا وقتی مشغول دیدن غروب خورشید هستیم ناگهان موجی از عشق از قلب مان برمی خیزد و در همان لحظه احساسی از درست بودن وکامل بودن سرتاسر وجودمان را فرا می گیرد. همه چیز بامعنا و منطق درست پیش میرد. وقتی که بیاموزیم چگونه از سرچشمه آرامش و خوشبختی خودمان بنوشیم، چنان اتکا به نفسی می رسیم که هیچ کدام از موفقیت ها و دستاورد های زندگی مان هیچ یک از شرایط ومقتضیات اطراف مان نیز نمی تواند آن را به ما بدهد. البته این مسئله به این معنا نیست که دیگر از امور بیرونی زندگی مان مانند روابط مان لذت نمی بریم. به این معنا میب اشد که برای خوشحالی و خوشبختی واقعی صرفا به آنها متکی نیستیم، در همین حالت است که دیگرزندانی اوضاع اطراف مان نیستیم و می دانیم که در آخر ما هستیم که می توانیم خوشحالی و خوشبختی خودمان را رقم بزنیم، و این مئسله در زمانی اتفاق می افتد که در مقام انسانم بتوانیم آزادی خودمان را به دست بیاوریم.

شخص عاقل خوشحالی و خوشبختی را در زیر پای خود می جوید.
با ما همراه باشید.

 

Rate this post
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫3 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا