علت اصلی لذت نبردن از رابطه زناشویی (جنسی) با همسر

روابط زناشویی

چنان چه فکر می کنیم که مشکل اصلی ما با همسرمان بر سر روابط جنسی است،سخت در اشتباه هستیم.این حرف ناراحت کننده نیست،چرا که تنها ما نیستیم که چنین احساسی داریم.بزرگ ترین اشتباهی که مردم مرتکب می شوند آن است که روابط جنسی را از دیگر نواحی زندگی خود جدا کرده و سپس فکر می کنند چنان چه آن ناحیه را درست کنند،دیگر نواحی رابطه شان نیز درست خواهد شد. این کار لاپوشانی است.

علت نارضایتی جنسی – راز

اکثر مشکلات جنسی در واقع ناشی از مشکلات دیگر نواحی رابطه بوده که در واقع علائم این مشکلات می باشد.

چنان چه مشکلات و اختلاف های خود را در دیگر نواحی زندگی مان نادیده بگیریم،به شکل مشکلات جنسی از رخت خواب ما بیرون خواهند آمد.

شخصی همین مشکل را چنین بیان می کرد:با همسرم هیچ مشکلی ندارم.او برایم دوست خوبی و برای بچه هایم مادری فوق العاده است.زندگی مان خوب و آرام است.فکر می کنم نسبتا خوشبخت هستیم.تنها را جع به یک مسئله می خواهم صحبت کنم و آن این است که همسرم از لحاظ جنسی دیگر برایم تحریک کننده و زیبا نیست.ما هم  تظاهر به خوشبختی است که این کار را می کنیم.به همین دلیل روابط جنسی مان بی احساس و مکانیکی به نظر می آید.تنها خودمان را دلخوش می کنیم که چون خوشبخت هستیم،پس روابط جنسی ما باید پرشور و حرارت باشد.

البته همیشه این طور نبوده،دفعه اول که تازه با یک دیگر آشنا شده بودیم،برای هم بسیار جذاب بودیم.البته شرایط در حال حاضر به طور کامل تغییر کرده است.به جز این مورد سایر نواحی زندگی مان فوق العاده عالی است.مراجعاتی داشته ام تا شیوه های لذت بردن از روابط جنسی را بیاموزم.

از پاسخی که به او دادم سخت متعجب شد،به او گفتم:مسئله واقعی شما خارج از رختخواب است. البته می توانستم توصیه های بسیاری به آن ها بدهم تا هیجان روابط جنسی بیشتری در زندگی آن مرد ایجاد شود.اما می دانستم این توصیه ها موثر واقع نمی شود.چرا که روابط جنسی آینه تمام نمایی از روابط انسان ها می باشند.پس هیچ رابطه ی سالمی وجود ندارد که تنها با مشکل جنسی مواجه باشد.

منبع واقعی هیجان جنسی پایدار

ما انسان ها در فریب دادن خود و دیگران در مورد احساسات مان،مهارت بسیاری داریم.چنان چه اصرار بورزیم از چیزی ناراحت نیستیم و در این میان دستگاهی بود که پاسخ های روانی ما را می توانست اندازه گیری کند،بدن مان هرگز نمی توانست دروغ بگوید.بدین معنی که آن دستگاه،ناراحتی ما را نشان می داد،حتی اگر ان را انکار می کردیم.

نظیر همین حالت نیز  در روابط جنسی ما صدق می کند.هیجان جنسی پاسخی طبیعی به شرایطی خاص و ویژه می باشد.چنان چه آن شرایط ایجاد نشده و یا منع شده باشند پاسخ های طبیعی جنسی ما نیز همان گونه رفتار می کنند،یعنی از آن شرایط تبعیت می کنند.

شاید بتوان گفت:این موهبتی می باشد که در اختیار ما قرار داده شده است. روابط جنسی دستگاه اندازه گیری دقیقی است که می تواند به ما بگوید روابطمان تا چه حد موفق است و این که کی و کجا به توجه بیشتری نیازمند می باشد.البته منظور آن نیست که هیچ روشی برای برگرداندن هیجان جنسی رابطه وجود ندارد.ممکن است در برخی از کتاب ها مطرح شده باشد چنان چه همسرتان دیگر برایتان جذاب نیست و یا شما را تحریک نمی کند،به هنگام مغازله شخص دیگری را در ذهن خود مجسم کنید.این راه کارها روش هایی سطحی و ظاهری می باشند و تنها زندگی جنسی ما را به طور موقت بهبود می بخشند.به همین دلیل می بایست به طور جدی از خطرهای بزرگ این گونه راه حل های سطحی و موقتی بر حذر باشیم.چنان چه هر چه بیشتر به تحریکات جنسی متکی باشیم(خیال پردازی با اشخاص دیگر،دستگاه های الکتریکی و لرزاننده الکتریکی)قابلیت تحریک پذیری از جانب همسرمان تنزل می یابد.ممکن است از روابط جنسی لذت ببریم،اما توسط او تحریک نشده باشیم.دو انسان که خودشان تحریک شده باشند نه توسط دیگری،ممکن است در حال اجرای عمل جنسی باشند،اما به هیچ وجه عشق ورزی نکنند.چنان چه احساس می کنیم در عشق ورزی و رابطه مان با مشکلاتی مواجه  شده ایم و عملکردهای جنسی بدنمان نیز کاملا سالم و طبیعی می باشند و در ابتدای رابطه مان نسبت به همسرمان از هیجان جنسی لازم برخوردار بودیم،آن گاه به احتمال زیاد مشکلات جنسی ما هیچ گونه ارتباطی با رابطه ی جنسی ما ندارند.بلکه علائم و نشانه هایی از وجود مشکلات عمیق تر در رابطه مان احساس می شود.از قبیل:خشم ابراز نشده و یا سرکوب شده،یاس و سرخوردگی،بی اعتمادی،مشکلات حل و فصل نشده، یا ترس از شکست. با شناسایی این گونه مشکلات عمیق و با همکاری همسرمان جهت رفع و التیام آن ها،مشاهده خواهیم کرد مشکلات جنسی خود به خود رو به تحلیل رفته و حل و فصل می شود.

لیسا و تام در ابتدای آشنایی به طرزشدید وسریع نیاز و رابطه ی جنسی بسیاری در خود احساس می کردند.آن ها احساس می کردند شخصی را یافته اند که جاذبه ی جنسی کافی نسبت به او در خود احساس می کنند.در نهایت آن ها دیوانه وار عاشق یک دیگر شده  و با هم ازدواج کردند.

یک سال از ازدواج آن ها نگذشته بود که در عمل دیگر هیچ گونه رابطه ای با هم نداشتند  و هیچ کدام هم نمی دانستند که چرا؟تام احساس یاس و سرخوردگی می کرد،چرا که پیشروی های جنسی او به دفعات از ناحیه لیسا دفع شده بود.لیسا از تام می ترسید و هر چه تام بیشتر از زندگی جنسی خود که حال دیگر وجود خارجی نداشت،شکوه می کرد،لیسا حالت تدافعی بیشتری به خود می گرفت.لیسا و تام جهت هم فکری و کمک به روان شناس مراجعه کردند،چرا که یک دیگر را بسیار دوست می داشتند وخواهان آن بودند که رابطه ی پرشور گذشته خود را بازیابند.نخستین چیزی که به آن ها آموخته شد آن بود،که روابط جنسی مشکل واقعی آن ها نبوده بلکه این گونه مشکلات در واقع علائمی از مشکلات جدی تر که حل و فصل نشده بودند نشات می گرفت.پس تمامی آن چه که در این مطالب به ما آموزش داده می شود به آن ها نیز آموزش داده شد.سه ماه بعد روابط جنسی لیسا و تام مجددا آغاز شده و آن ها از کیفیت آن اظهار رضایت می کردند،چرا که شور و حرارت از دست رفته ی رابطه ی آن ها دوباره باز گشته بود.

روابط جنسی پرشور و حال و حرارت نشانی از رابطه ی پرشور و حرارت است.رابطه ی پرشور و حرارت بدین معناست که طرفین می دانند و می آموزند که چگونه در همه حال عشق بورزند و هرگز منتظر آن نمی شوند تا پا به رختخواب بگذارند. در این مطالب شرایطی را که به ما کمک می کنند تا در همه حال عشق بورزیم را راز نام نهادیم.چرا که به نظر ما دانش خلق شرایطی درست برای عشقی پایدار و ماندگار از اکثر مردم پنهان می باشد.هنگامی که این رازها را بخوانیم متوجه خواهیم شد معنا و مفهوم بسیار عمیقی دارند،به طوری که از خود خواهیم پرسید:چرا این نکته به فکرم نرسیده بود؟یا این که حتی ساده است،چرا قبلا متوجه آن نشده بودم.

حقیقت اغلب به طور طبیعی ساده است.مشکل آن جاست که این حقایق و واقعیت ها هرگز به ما آموخته نشده اند.  

بطور خلاصه در این مقاله به علت نارضایتی جنسی پرداختیم و موارد مهمی را در این زمینه مطرح نمودیم.

مقالات مرتبط با این نوشتار :